به گزارش رکنا، گرگ و میش غروب دهمین روز تیر سال 99 ناگهان آسمان شمال تهران با انفجار مهیب یک مرکز درمانی در میدان تجریش رنگ خون گرفت و زمین به لرزه درآمد. شنیدن صدای انفجار، شکستن شیشهها، تخریب ساختمانها و شعلههای آتش و دود سیاهی که در کمتر از چند ثانیه آسمان خیابان شریعتی را پوشاند ترس و وحشت عجیبی به جان ساکنان منطقه و رهگذران انداخته بود.
دقایقی بعد صدای فریادهای کمک چند زن و مرد از داخل ساختمان کلینیک سینا اطهر که مرکز جراحی و تصویربرداری بود به گوش رسید. آنها که داخل ساختمان دود گرفته و تخریب شده گرفتار شده بودند وحشتزده به شیشه پنجرهها میکوبیدند و از رهگذران درخواست کمک میکردند. اما کسی جرأت نزدیک شدن به این ساختمان سوزان را نداشت. دقایقی بعد صدای آژیر خودروهای آتشنشانی و آمبولانس به گوش رسید و بلافاصله عملیات مهار آتش و امدادرسانی به حادثه دیدگان آغاز شد.
در این حادثه 19 زن و مرد که 17 نفر از آنها کادر درمانی بودند بر اثر خفگی ناشی از دود جان باختند . علی ربیعی سخنگوی دولت از بررسی علت حادثه و اعلام نتیجه در آینده نزدیک خبر داده است همچنین صبح دیروز بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت مدیر عامل مرکز ، مدیر داخلی ، مدیر تصویربرداری و متصدی سانترال کلینیک و سه نفر دیگر را به اتهام قصور منجر به آتش سوزی مرگبار صادر کرد.
شب حادثه چه گذشت؟
«ساعت یک ربع به 9 شب بود که صدای انفجاری مهیب به گوش رسید ابتدا فکر کردیم که پمپبنزین دچار حادثه شده اما انفجار مربوط به کلینیک درمانی سینا اطهر بود.» اینها را صاحب دکه روزنامهفروشی نزدیک محل انفجار گفت.
کوچه ماهروزاده، پر از امدادگران و نیروهای کلانتری 101 تجریش بود که تلاش میکردند مصدومان و قربانیان را از ساختمان خارج کنند چرا که هر لحظه احتمال انفجار دیگری میرفت و همینطور ریزش آوار. پسر جوانی از پشت نوار زرد رنگ اخطار فریاد میکشید و با گریه میگفت: «خواهرم ساعت 8 و نیم تماس گرفت و گفت شام را همینجا میخورم. چند دقیقه بعد زنگ زد گفت دارم خفه میشوم کمکم کن.» «کاش دکتر نمیشد! کاش هیچی نمیشد! اما الان زنده بود.» اینها را زن دیگری میگوید. زن میانسالی که برای اطلاع از سرنوشت دخترش آمده و آنقدر بر سر و صورتش کوبیده که نای حرف زدن ندارد. در میان همهمه و فریاد و اشک و ناله خانواده بیماران و کادر پزشکی بیمارستان که نگران وضعیت عزیزانشان هستند ناگهان چند برانکارد از میان جمعیت راه باز میکند و سه مرد و دو زن که از میان شعلههای آتش و دود جان سالم به در برده بودند با خودروهای اورژانس به بیمارستان منتقل میشوند.
خبر مرگ
دقایقی بعد مردی جوان با صورتی دود زده گریان از بیمارستان خارج میشود. خود را به میان جمعیت میرساند و با فریاد میگوید: «مردند. همهشان کنار هم روی زمین افتادهاند. همه خفه شدهاند. سه ماه بود ازدواج کرده بودیم. به من زنگ زد گفت آتشسوزی شده. خودم را به بیمارستان رساندم، اجساد کنار هم در بخش جراحی افتادهاند.» مادری با شنیدن این جملات دیوانهوار بر سرو رویش میکوبد، فریاد میزند و میگوید:« دخترم دکتر بیهوشی بود. یک سال بود که اینجا کار میکرد. دخترم همه زندگیام بود. باورم نمیشود.»
آخرین عمل
«میخواهم بروم پیش دوستانم، دوستهایم را میخواهم.» زن جوان بیحال روی زمین افتاده و به سختی این جملات را میگوید. همه در اتاق عمل کار میکردند و حالا او از سه نفر از دوستانش بیخبر است. با دیدن مأمورانی که از سمت بیمارستان میآیند، جانی به خود میدهد و بلند میشود تا شخصی را که روی برانکارد حمل میشود ببیند. زن جوانی است که پزشک بخش است و از طبقه سوم او را نجات دادهاند. با آنکه از دیدن همکارش خوشحال است اما وقتی میفهمد بقیه همکارانش که شیفت بودند جان باختهاند دوباره از حال میرود. مرد میانسال و پسر جوانی که از خانواده بیماران هستند در محل حضو ر دارند. مرد میگوید: «همسرم عمل جراحی چشم داشت، در اتاق عمل بود و زیر تیغ جراحی بود که این اتفاق افتاد. نمیدانم چه بلایی سر او آمده است.»
کابل برق حادثه آفرید
یکی از پرسنل اداری کلینیک به خبرنگار «ایران» گفت: دو تا انفجار رخ داد، صدای اولی وحشتناک بود، اما صدای دومی به مراتب بدتر بود. کابل برق روی انبار کپسول اکسیژنها که در حیاط بودند افتاد. کپسولهای اکسیژن داخل حیاط هستند و با لولههایی به طبقه چهارم که بخش جراحی است وصل بودند. کپسول های اکسیژن که ترکید، ما از ساختمان فرار کردیم. عموی ابراهیم جدی از قربانیان حادثه گفت: ابراهیم دانشجوی رشته پزشکی بود و بهعنوان دستیار پزشک یک سال و نیمی میشود که در این کلینیک مشغول به کار است. در اینستاگرام خبر آتشسوزی را خواندم و به محل حادثه آمدم. ابراهیم اولین بچه خانواده بود، به ما ابتدا گفتند ابراهیم مصدوم شده و او را به بیمارستان بردهاند. به بیمارستان رفتیم اما اسمش در لیست مجروحان نبود ولی در لیست فوتیها بود.
انفجار کپسولها
یکی از آتشنشانها در این باره گفت: آتش از طبقه همکف و حیاط شروع شده است. حدود 25 کپسول اکسیژن داخل حیاط بوده که آتش میگیرند. البته ما موفق شدیم که تعداد زیادی از آنها را بیرون آوریم. اما زمانی که به محل اعزام شدیم، صدای انفجار پشت سر هم میآمد و چند کپسول منفجر شدند. دود همه جا را گرفته است و نمیشود تشخیص داد که چه اتفاقی افتاده است.
کشف اجساد در طبقه چهارم
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت، بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت، سردار کیوان ظهیری، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت، مأموران کلانتری 101 تجریش، تیم تشخیص هویت، پلیس پیشگیری وکارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت نیز در صحنه حضور پیدا کردند.
به دنبال اطفای حریق، تیم تحقیق وارد ساختمان شدند. طبقه اول آزمایشگاه و داروخانه قرار داشت و در طبقه دوم سی تی اسکن و رادیولوژی بود. به همین دلیل در این طبقات بیمار یا کادر درمانی نبود. طبقه سوم بیمارستان بیماران بستری بودند و در طبقه چهارم اتاقهای جراحی قرار داشت. اجساد دو مرد و دو زن در راهرو روی زمین افتاده بودند که در تحقیقات بعدی مشخص شد دو نفر از آنها زن و شوهر هستند.
6 جسد در اتاقک داروها
در قسمت سمت راست اتاق عملی قرار داشت که یک جسد در آن بود و جسد دکتر جوانی در اتاق استراحت پزشکان کشف شد. جسد زن میانسالی روی تخت جراحی اتاق عمل قرار داشت. چند نفر از کادر درمانی بیمارستان نیز روی زمین افتاده بودند. انتهای راهرو جسد زن دیگری دیده میشد که برای عمل زیبایی لیفتینگ صورت به آنجا آمده بود. اما در گوشه سمت راست طبقه چهارم اتاقکی کوچک که در حقیقت محل نگهداری داروها بود دیده شد. امدادگران پس از باز کردن در اتاقک جسد 5 زن و یک مرد را پیدا کردند که به نظر میرسید این 6 نفر برای فرار از دود و نجات جان خود به این اتاقک پناه برده بودند اما جان باخته بودند.
خفگی علت مرگ بود
بررسیهای تیم تحقیق و پزشکی قانونی نشان داده که علت مرگ همه قربانیان خفگی ناشی از استنشاق دود بوده است.
در حال حاضر بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور داده هیأت کارشناسی علت و عاملان قصور این حادثه را معرفی کنند. همچنین نظریه اولیه آتشنشانی برای مشخص شدن منشأ و علت حریق اعلام و از معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در خصوص این حادثه و مسئولان کلینیک استعلام شود.
مرجان همایونی