به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، عربستان جدید چه ویژگی هایی خواهد داشت؟ محمد بن سلمان ماجراجو چه برنامه هایی برای اصلاحات داخلی و اجرای سند ۲۰۳۰ دارد؟ آیا ولیعهد عربستان از پس چالش های داخلی برای برای تحقق اهداف خود برخواهد آمد؟ ریاض می خواهد پروژه آسمان خراش ۱۲۰ کیلومتری افقی با هزینه یک تریلیون دلاری را کلید بزند، مکه را به اولین شهر هوشمند جهان اسلام تبدیل کند.
میزبانی از مسابقات ورزشی مختلف، را افزایش دهد و ستاره های فوتبال جهان را به خدمت گیرد. ورود به مدرنیسم و اقدامات نمایشی دو مساله مطرح در قبال عربستان است که مسیر آتی ریاض را مشخص می کند.
مهدی مطهرنیا، تحلیلگر ارشد مسایل سیاسی بین المللی و آینده پژوه در گفتگویی با خبرآنلاین با اشاره به اینکه اقدامات بن سلمان از مرحله نمایش گذشته است گفت: اینکه با نمایشی اطلاق کردن اقدامات او مساله تحولات موجود در عربستان را نادیده بگیریم، یک امر دور از واقع است. امروز عربستان گام های بلند را در راستای توسعه ملی خود بر می دارد. علیرغم اتهاماتی که علیه بن سلمان مبنی بر غرب زدگی و وابستگی به آمریکا وارد می شود او تلاش کرده تا استقلال حرکت خود را در نگاه به شرق نیز به نمایش بگذارد.
سفر اخیر رهبر چین به ریاض و انعقاد قراردادهای مختلف نمایانگر همین وضعیت است. ضمن اینکه اقدامات او گام به گام در بافت موقعیتی صورت می گیرد که در ۵۰ سال اخیر به دلیل تمایلات و تمایزات زمانی که صورت پذیرفته است، مطمئن تر از گذشته امکان بروز و ظهور دارد. در جامعه سنتی عربستان انجام چنین اقداماتی می توانست پیامدهای غیرقابل کنترلی برجای بگذارد. به گونه ای که اقدامات او را برخی از تحلیلگران با اقدامات محمدرضا پهلوی مقایسه می کنند و آن را بیان کننده شکاف های آینده در جامعه عربستان و پیامدهای مقاومت برانگیز مانند ایران می خوانند. در عین حال که این تردید و لغزندگی در باب اقدامات او در ریاض وجود دارد، از ۵۰ سال گذشته تا کنون جوامع اسلامی نیز بسیار تغییر کرده اند.
جهان در عصر ارتباطات و آنچه که من از آن به عنوان «گذار از اتاق شیشه ای» ، «گوی بلورین» و «فلک آبگینه» یاد می کنم استفاده برده است. لذا در این بافت موقعیتی به نظر می رسد که محمد بن سلمان از اطمینان بیشتری نسبت به دیگر کشورها مانند ایران زمان پهلوی در ایجاد این تحولات بهره مند است.
اقدامات او چندوجهی است و تلاش می کند که ضمن رشد اقتصادی، توسعه سیاسی را نیز با آن همگن کند. اگرچه این همگنی می تواند با انتقادهای گوناگونی از نظر مناسبت و تناسب روبرو باشد اما به هر تقدیر میزانی از همگنی در آن دیده می شود. ساموئل هانتینگتون در کتاب «جوامع دستخوش دگرگونی» به این نکته اشاره دارد که در بسیاری از کشورهای رو به توسعه، وقتی رشد اقتصادی به وجود می آید، مناسب با آن توسعه سیاسی و گسترش آزادی های مدنی رخ نمی دهد و این عدم تناسب میان رشد اقتصادی و توسعه سیاسی، منجر به ایجاد انقلاب ها، مقاومت ها و دگرگونی ها می شود. در این بین بن سلمان نیز در تلاش بوده تا حدی از این تناسب را برقرار کند. این که او در آینده با چه مسائل دیگری روبرو خواهد شد موضوع دیگری است. او تلاش دارد از وجود کریستین رونالدو بهره ببرد، در حالی که غرب نیز تلاش دارد تا از وجود این ورزشکار به عنوان سفیر فرهنگی استفاده کند. دیدار تیم النصر با تیم پاریسن ژرمن منجر شده تا حجم وسیعی از درخواست ها برای حضور در عربستان به وجود آید و بالغ بر ۴۰ کشور برای خرید بلیط این مسابقه اقدام کنند. این اتفاق نه تنها از نظر تبلیغاتی و سیاسی بلکه به لحاظ اقتصادی نیز آورده های زیادی را برای سعودی ها به همراه خواهد داشت.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا عربستان بن سلمان با گذر از موانع داخلی و چالش جامعه سنتی می تواند در آینده با کشوری مانند امارات وارد رقابت شود گفت: بن سلمان که زمانی در عطش قدرت بود امروزه تلاش دارد که به عنوان نفر دوم عربستان تحولات را به پیش ببرد. برای شخصیت های سیاسی که در این مسیر قرار می گیرند همواره خطرهای بزرگی وجود دارد و با اثرگذاری فردی بالطبع مقاومت نیز در برابر او افزایش پیدا می کند. در بسیاری از مسائل ایدئولوژیک و آخرالزمانی در ایران، منطقه و حتی جهان گفته می شد که عربستان پس از مرگ ملک عبدالله گرفتار جنگ داخلی، اختلافات و سقوط خاندان سعودی خواهد شد. اما در حالیکه در آستانه سال ۱۴۰۲ قرار داریم به هر صورت باید گفت که بن سلمان عملکرد موفقی داشته است. بسیاری از تحلیل ها حاکی از این امر بود که او در نبرد خاندان سعودی و قبیله ای بودن دولت عربستان و همچنین عدم وجود دولت مدرن دچار بیشترین تزاحم ها و تضادها شود. اما واقعیت نشان می دهد که او کنترل اوضاع را در دست دارد و میزانی از موفقیت در عملکرد او وجود دارد.
مطهرنیا در پایان در خصوص تاثیر اصلاحات عربستان بر تحولات منطقه و کشورهای همسایه از جمله ایران با توجه به تلاش ها برای عادی سازی روابط ریاض و تل آویو گفت: تهدید از درون اهمیت و اثر بیشتری از مسائل بیرونی و منطقه ای دارد. آنچه که بیش از هر چیز برای کشور تهدیدبرانگیز است، نوع عملکردی است که در درون ایران و در برخورد با بحران های موجود در لایه های گوناگون داخلی صورت می پذیرد. در واقع می توان گفت ضعف های درونی، تهدیدهای بیرونی را اثربخش تر می کنند. در جامعه هم اکنون هیچ چیزی جز بقا اهمیت ندارد و هر حرکت معطوف به رشد و توسعه و ایجاد فضای همگرایی ملی نیست. تمام تلاش ها برای حفظ وضع موجود به هر قیمت، ابزار و اقدام ممکنی است که شایستگی و بایستگی این اقدامات در سطح کارشناسانه به درستی تحلیل نمی شود. در چنین فضایی نه تنها عربستان بلکه کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز می توانند به عنوان تهدید علیه ایران قدعلم کنند. ایران در حال حاضر در یک بافت موقعیتی ناشی از ناکارآمدی های درونی دچار است که بحران نخبگان، بحران کارآمدی، بحران اعتماد، بحران اعتبار و کلیت نظام موجود از جمله آنان است؛ آن هم در حالی که از دریچه ها و کورسوهای امید موجود در خصوص اصلاحات عبور می کند. وجود چنین مسائلی است که می تواند برای کشور ما ایجادکننده خطرات بیشتر بیرونی به واسطه ضعف درونی باشد.