به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: آقای حسین مرعشی از بستگان مرحوم هاشمی در ادامه تاکتیک خاطرهگویی از آن مرحوم برای تأیید رفتار کنونی حزب و دسته خود گفته است: «هرچه میکشیم از این تفکر انقلابی است. این تفکر انقلابی که ذهن همه ما را مشغول کرده، همه ما مرغمان یکپا دارد و در سیاست اصلاً این حرفها درست نیست».
یک/ هرچه میکشید از ترک روحیه انقلابی است. روحیه انقلابی با انباشت ثروت و ترجیح جاه و مقام و آثام و روحیه دُردآشام است که از دست میرود. هاشمی زمانی انقلابیترین بود. در خطبههای نماز جمعه در توجیه احکام دادگاههای انقلاب میگفت: «مردم حالا دیگر خوب میفهمند که مسئولان با گروهی که رفتارشان اینجوری است، با خدمتکاران مردم اینجور برخورد میکنند، اینجور بمب میگذارند، اینجور آتش میزنند و خیانت میکنند، [راه دیگری ندارند و]مردم چه راهی غیر از اینکه دادگاههای انقلاب پیش گرفتند، میتوانند پیشنهاد بدهند. مردم قانع شدند که راه صحیح همان است که دولت میرود و باید اینها [خیانتکاران]را از میان برداشت، از جامعه جدا کرد، این پای فاسد را باید برید، جراحی کرد و جامعه را از شر این ماده چرکینی که دائماً سرایت میکند به جاهای دیگر، [نجات داد]». هاشمی همچنین در موضوع بحثانگیز حجاب به زنانی که به قول خودش «فقط کمی از موهای خود را بیرون میگذارند»، هشدار داد که تحملش تمام شده و آنان را به اردوگاههای کار اجباری خواهد فرستاد. هاشمی هیچگاه رسماً و با صراحت این روحیه انقلابی خود را تکذیب نکرد، یا اظهار پشیمانی نکرد. اما خاطرهگویان هاشمی الان از قول او مینویسند که اگر اکنون زنده بود، روحیه دیگری مقابل بمبگذاران و آتش بیاران معرکه داشت. چرا مردم باید حرفهای شما را باور کنند، چرا هاشمی را اینقدر غیرواقعی بازنمایی میکنید؟!
دو/ مرعشی میگوید: «ما دو تا (مرعشی و علی هاشمی) با کاندیداتوری ایشان موافق نبودیم. ایشان گفتند من دارم به مجلس میآیم که اگر بتوانم یک امتیازاتی از رهبری برای اصلاحات در کشور بگیرم. حضور آقای هاشمی در این انتخابات یکی از اشتباهات بزرگ زندگی سیاسی او بود.» از این واضحتر نمیتوان گفت که مرحوم هاشمی خودش را متعلق به انقلاب میدانسته و میخواسته در چارچوب نظام وارد شود و آدم قانونی باشد و اصلاحات موردنظرش را انجام دهد، اما اطرافیانش او را اپوزیسیون میپسندیدند که انقلابی نباشد. این بینش، اثر همان انباشت ثروت و تفاخر و تکاثر است که روحیه انقلابیگری را فرومیخواباند و اژدهای خفته بیدادگری را بیدار میکند.
سه/ مرعشی صراحتاً میگوید که اگر بقیه اصلاحطلبان از هاشمی دعوت میکردند به انتخابات وارد شود، برای منفعت خودشان بوده نه بهخاطر تعلق داشتن به تفکرات هاشمی: «دوستان حزب مشارکت و متحدانشان مرتب پیش آقای هاشمی میرفتند که آقا! شما بیایید. من میگفتم بچهها! این بازی را با آقای هاشمی نکنید. شما که نمیخواهید از آقای هاشمی حمایت کنید، شما میخواهید که با بودن آقای هاشمی کاندیدایتان تأیید صلاحیت شود. شما دارید هاشمی را برای خودتان هزینه میکنید.»
بعید است اصلاحطلبان و آنحزب مذکور این توهین را بیپاسخ بگذارند. سالهاست در اعلامیه رسمی اصلاحطلبی، صداقت و سلامت در سیاست و صفای با مردم و دوری از رانت و شامورتیبازی و پیروی از قانون و اخلاق در مواجهه با مردم تبلیغ میشود؛ و حالا مرعشی میگوید همه اینها دروغ بوده و اصلاحطلبان برای ورود به سیاست به قانون و اخلاق و سلامت باور نداشتند.
چهار/ مرعشی به همین خاطر که مرحوم هاشمی در آن سال نپذیرفته که اپوزیسیون شود و میخواسته وارد انتخابات شود، او را بهلحاظ سیاسی ضعیف میداند! «به لحاظ مدیریت سیاسی به او نمره ۱۳ یا۱۴ میدهم». نمره را معلم به شاگرد میدهد. بالاتر به پایینتر میدهد. بهرهور به بهرهرسان میدهد. آقای مرعشی و بسا اطرافیان مرحوم هاشمی به او همین نگاه را داشتند، یعنی یک بهرهرسان و حرفگوشکن که باید هم بهره برساند و هم مثل یک فرد پایینتر، نظرات بهرهمندان را اجرا کند و اگر نکند، نمره مردودی و مشروطی میگیرد. اما شگفتا که همچنان با همین نمره ضعیف روزی نیست که ننویسند «اگر هاشمی الان بود چهها که نمیکرد»! با نمره ۱۳ در مدیریت سیاسی، هاشمی قرار بود چه مشکلی از پیشپای ما بردارد؟!
میگویید انقلابیها مرغشان یکپا دارد. منطقاً نمیتوانید به دیگران بگویید «مرغتان یکپا دارد»، زیرا در ادعای همین گزاره، مرغ شما هم یکپا دارد، اما تسامحاً پذیرفته است که آن را یکبار بهکار ببرید. ولی شما چهل سال است روی حرفهایخود ایستادهاید. خداوندگار تناقض و سستی رأی و اندیشهاید. انقلابی هم که نیستید. سیاستمداران انقلاب را هم که نمره مردودی میدهید. برای مردم هم که در سه دهه حضور در قدرت کاری نکردهاید. کاش شرمندگی و سکوت را میآموختید.