به گزارش خبرگزاری فارس از تهران، محمدرضا سرشار در نشستی که عصر امروز، ۲۲ دیماه به مناسبت ولادت حضرت فاطمه(س) در ترنجستان سروش برگزار شد، با اشاره به خاطره نوشتن داستان درباره حضرت محمد(ص) و اتفاقات پس از آن اظهار کرد: در دهه ۷۰ این توفیق را پیدا کردم که پس از ۱۵ سال مایل بودن به نوشتن داستان درباره حضرت رسول(ص)، درباره ایشان بنویسم. پس از ۱۰ سال مطالعه شروع به نوشتن کردم و توانستم حدود ۶۵۰ صفحه در قطع رقعی زندگی پیامبر(ص) را به صورت داستان بنویسم و همزمان با آن، صبحهای جمعه در یک برنامه رادیویی تحت عنوان از سرزمین نور در قالب ۷۳ برنامه متن داستان را روایت کنم.
وی افزود: مدتها میخواستم آن داستان را ادامه دهم و قسمتهای دیگری از زندگی پیامبر(ص) را بنویسم اما فرصت پیش نمیآمد، تا اینکه سال ۱۴۰۰ توفیق دست داد و ۲ مجلد دیگر به آن مجلد اضافه کردم و داستان را به هجرت پیامبر(ص) به مدینه رساندم.
سرشار بیان کرد: این داستان که به صورت فاخری از رادیو پخش میشد، مورد استقبال مخاطب واقع شد و تقریبا اکثر کسانی که در این مجموعه نقش ایفا کردند بعدها آن را جزو افتخارات زندگی کاری خود را قلمداد میکردند که یکی از آن افراد مرحوم جلال مقامی بود.
این نویسنده خاطرنشان کرد: رهبر معظم انقلاب نیز در آن زمان جزو شنوندگان این برنامه بودند و این برنامه مورد توجه ایشان واقع شده بود. به همین بهانه بنده و عوامل این برنامه را نزد خود دعوت کردند و همراه با تعریف از آن، توصیه کردند که این برنامه به زبانهای دیگر هم ترجمه و در رادیو اجرا شود که چنین هم شد. برخی از مردم نیز در نامههایی که ارسال میکردند، میگفتند ما با وضو به این برنامه گوش میدهیم.
هنر شنیدنیها را دیدنی میکند
وی با اشاره به اینکه بیان تاریخ و زندگی حضرت محمد(ص) به صورت داستان بود که توانست مخاطب را جذب کند، تصریح کرد: تاریخ مخاطبان و ارزشهای خاص خود را دارد، اما وقتی همین تاریخ به جامه داستان و ادبیات درمیآید، تاثیر آن ۱۰ برابر میشود. صحیح است که اهل علم به دنبال استناد هستند اما همان اهل علم که تاریخ را مکرر خواندهاند، وقتی تاریخ در قالب داستان خوبی عرضه میشود، مجدد داستان را هم میخوانند و از آن داستان بیشتر از تاریخ صرف لذت میبرند.
سرشار ادامه داد: در آن دیدار با مقام معظم رهبری ایشان فرمودند من آخوند هستم و تاریخ اسلام را کم نخواندهام اما وقتی این برنامه را گوش میدهم تازه متوجه عمق یتیمی پیامبر(ص) میشوم، چرا که در داستان آن یتیمی مجسم میشود و انگار خودمان یتیم شدیم.
این نویسنده عنوان کرد: کاری که هنر انجام میدهد این است که شنیدههای ما را دیدنی، چشیدنی، لمس کردنی میکند و ما را با تمام وجود درگیر آن موضوع میکند. با اینکه برنامه از سرزمین نور یک برنامه صوتی بود اما همه میگفتند که ما آن را میبینیم و این ویژگی هنر است. هنر مفاهیم را از حوزه تعقل به احساس منتقل و ارزشها را در قالب اعمال ارائه میکند.
وی با اشاره به دلیل نوشته شدن قرآن به صورت داستان بیان کرد: تصور اغلب ما این است که خداوند در قرآن مجید به این دلیل قصه گفته که مردم فطرتا شنیدن قصه را دوست دارند. این تسامح در لفظ است و میتواند یکی از دلایل نقل قصه در قرآن همین موضوع باشد اما دلیل اصلی و مهمتر آن تجسم کردن آن است. به عنوان مثال وقتی خداوند میخواهد در قرآن تقوا را به ما نشان دهد، حضرت یوسف را در اوج زیبایی و جذابیت درگیر ماجرا میکند، او را سربلند از داستان بیرون میآورد و به ما نشان میدهد که تقوا چیست.
تا به قله نویسندگی نرسیدید درباره ائمه(ع) ننویسید
سرشار اظهار کرد: عمده ارزشهایی که ما آنها را به راحتی متوجه میشویم و از برخی از آنها تبعیت میکنیم به این دلیل است که ما در قالب حرکات اعمال و رفتار انسانها آنها را دیدهایم. مفاهیم غیرقابل فهم میبودند اگر در قالب اعمال و کردار انسانها متجلی نمیشدند و مهمترین پاره داستان این است.
این نویسنده با اشاره به مشکل داستانهای تاریخی معاصر تصریح کرد: احساس و انتقال فضا در داستانهای تاریخی یک رکن است و کمبود عمده داستانهای تاریخی ما همین نبود فضا است. معمولا در داستانها اطلاعات و زمان وجود دارد، اما روح مکان که ترکیبی از زمان و مکان است و به آن فضا میگوییم در آنها وجود ندارد.
وی با بیان اینکه نباید کسی با آزمایش و خطا وارد نوشتن داستان تاریخی شود، اضافه کرد: تا کسی به اوج قله توانایی نویسندگی نرسیده حق ندارد وارد به نوشتن داستان زندگی معصومان(ع) شود، اما متاسفانه یکی از اشکالات کار برخی داستاننویسهای مذهبی این است که پیش از آن کار خاصی نکردهاند ولی احساس تعهد میکنند و تصور میکنند که باید کاری برای ائمه(ع) انجام دهند که شروع به نوشتن داستان مذهبی میکنند، درحالیکه در حقیقت خیانت میکنند.
پایان پیام/