فرهیختگان: فوتبال ایران بعد از رقابتهای جامجهانی و عملکرد نهچندان خوب در این رقابتها با اتفاقات چندان مثبتی مواجه نبوده است. رقابتهای لیگ همچنان بدون تماشاگر برگزار میشود، خیلی از تیمها زمین تمرین درست و حسابی ندارند و مشکلات سختافزاری همچنان پابرجاست، قیمت بازیکنان در فصل نقلوانتقالات همچنان بالاست، مشکلات داوری هر روز بیشتری میشود و همچنان فوتبالمان از داشتن «ویایآر» محروم است و در این مورد چند سال است فقط وعده میشنویم. سرمربی تیم امید ماههاست که مشخص نیست، فدراسیون هنوز نمیداند مربی ایرانی به کار تیم ملی میآید یا سرمربی خارجی. این مشکلات در حالی در فوتبال ما وجود دارد که همسایگانمان جامجهانی را میزبانی میکنند و فوقستارهها را به لیگشان میآوردند. در چنین شرایطی نباید امیدوار باشیم که در لیگ قهرمانان آسیا، جام ملتهای آینده و رقابتهای مقدماتی المپیک ۲۰۲۴ نتایج خوبی کسب کنیم، زیرا برای آینده برنامهریزی و استراتژی نداریم و فقط دنبال نتایج مقطعی هستیم. پیرامون مسائل اشاره شده به سراغ حمید استیلی رفتیم تا با او گفتوگویی داشته باشیم. پیشکسوت فوتبال ایران و مدیر سابق تیم ملی به سوالات «فرهیختگان» اینگونه پاسخ داد.
اول از لیگمان شروع کنیم، نیمفصلی که گذشت را چطور ارزیابی میکنید؟
در نیمفصل اتفاق غیرمنتظرهای رخ نداد. تیمهایی که باید برای قهرمانی میجنگیدند از هزینههایی که در فصل تابستان داشتند مشخص بود. همین تیمها الان در ردههای بالای جدول هستند. تیمهای میانه جدولی هم اندازه بضاعتشان نتیجه گرفتند و تیمهایی هم که بودجه لازم را نداشتند الان برای بقا مبارزه میکنند. در این میان انتظار میرفت برنامهریزی بهتری برای بازیها داشته باشیم که به نظرم خوب نبود. البته تعطیلی لیگ بهخاطر جامجهانی مزید بر علت شد که وقفه طولانی در بازیها ایجاد شود. این وقفه بیشتر به ضرر تیمهایی شد که بودجه ناچیزی دارند و مجبور شدند برای حفظ وضعیت خود در تعطیلات هزینه زیادی کنند.
نبود تماشاگران در ورزشگاهها را چطور ارزیابی میکنید؟
این یک واقعیت است که فوتبال متعلق به تماشاگران بوده و هست. وقتی سکوها خالی باشد انگار که بازیکنان اکسیژن لازم را برای بازی ندارند. خیلی بد است که بازیهای لیگ ما بدون تماشاگر برگزار میشود و هیچ اقدامی هم برای ورود آنها انجام نمیشود. مشخص نیست تا چه زمانی باید سکوها را خالی ببینیم. روح فوتبال را در ورزشگاهها کشتهاند و این مساله در پایین آمدن کیفیت بازیها تاثیر زیادی دارد و در دراز مدت هم ضررهای مالی به فوتبالمان خواهد زد.
برای اینکه لیگ جذابتر شود چه راهکارهایی برای ارائه دارید؟
برای جذاب شدن لیگ و بالا رفتن کیفیت بازیها خیلی کارها میشود انجام داد. کارهایی که به باشگاهها هم کمک مالی زیادی کرده و اسپانسرهای بیشتری را هم به سمت فوتبال میکشاند. منتها ما فقط بازیها را برگزار میکنیم که بگوییم لیگ داریم. الان مربیای که بازیکن 23، 24 ساله به میدان میفرستد میگوید جوانگرایی کردم درحالیکه در فوتبال دنیا میبینیم که باشگاهها به بازیکنان 16 و 17 ساله میدان میدهند. همین بازیکن 16 ساله تا 10 الی 15 سال برای باشگاه کارایی دارد. الان فقط باشگاههایی که شرایط مالی خوبی ندارند به اجبار به سراغ بازیکنان جوان میروند. همین باشگاهها هم اگر پول داشته باشند به سراغ بازیکنان بالای 30 سال میروند تا مقطعی نتیجه بگیرند، درحالیکه اگر روی بازیکنان مستعد برنامهریزی داشته باشند بعد از دو سه سال هم تیم قدرتمندی دارند و هم اینکه میتوانند بازیکن به باشگاههای دیگر ترانسفر کنند. درمورد پخش بازیها هم سازمان لیگ میتواند طوری برنامهریزی کند که تقریبا همه بازیهای هفته پخش شود. اینطوری اسپانسرها به سراغ همه باشگاهها میروند و پول بیشتری وارد فوتبال میشود. الان میبینیم که غیر از تیمهای صنعتی و سرخابی بقیه باشگاهها بودجه بسیار محدودی دارند و زورشان نمیرسد با بقیه رقابت کنند درحالیکه اگر به آنها توجه بیشتری شود میتوانند اسپانسرهای قویتری بیاورند.
مربیانی در لیگ داریم که بعد از ۴، ۵ بازی در آستانه برکناری هستند، در این مورد نظری دارید؟
قبل از این موضوع باید از باشگاههایی تقدیر شود که در این چند سال به مربیان خود فرصت دادند. مثل باشگاههایی چون فولاد خوزستان و مس رفسنجان. جواد نکونام این فصل چهارمین فصل حضورش در اهواز را پشت سر میگذارد و اگر در نیمفصل اول فدراسیون تمرکز او را برای حضور در تیم ملی برهم نمیزد الان تیمش در جمع مدعیان بود. مطمئن باشید که فولاد در نیمفصل دوم خیلی بهتر خواهد شد. مس رفسنجان الان با محمد ربیعی تبدیل به یکی از بهترین و با کیفیتترین تیمهای لیگ شده است. حتی گلگهر که با امیر قلعهنویی الان برای قهرمانی میجنگد. این ثباتی که باشگاههای اشاره شده در کادرفنیشان داشتند باعث شده الان شرایطشان مطلوب باشد. اما تیمیهایی که هر فصل 3، 4 سرمربی عوض میکنند جایگاهشان همان انتهای جدول است. مدیری که نتواند در تیمش ثبات ایجاد کند نباید انتظار نتیجه داشته باشد. هر مربی که انتخاب میشود باید به او حداقل یک فصل فرصت داده شود.
درمورد تیم امید صحبت کنید، صحبت از بازگشت دوباره حبیب کاشانی بهعنوان مدیر در تیم امید است.
به عقیده من این پست برای حبیب کاشانی که از مدیران شناختهشده در این فوتبال است کوچک بوده و جایگاه او پستهای بالاتر و مهمتری است. به هر حال با توجه به دوستی چندسالهای که خسرویوفا رئیس کمیته ملی المپیک با حبیب کاشانی دارد از او خواهش کرد که مدیریت تیم امید را بپذیرد و او هم پذیرفت. حالا قرار است جلسهای بین کاشانی و تاج برگزار شود تا تصمیمات خوبی برای تیم امید گرفته شود. به عقیده من تیم امید یک مشکل بزرگ و حلنشدنی دارد که اگر برطرف نشود این دوره هم المپیکی نخواهیم شد. آن هم عدم همکاری باشگاهها با تیم امید است. هر فردی سرمربی امید شود نمیتواند با تیم نصفونیمهای که در اختیارش قرار میگیرد کار خاصی انجام دهد.
یعنی مشکل تیم امید فقط همین مساله است؟
من در مقطعی که سرمربی تیم امید بودم بارها از فدراسیون خواستم طوری برنامهریزی داشته باشند که رقابتهای لیگ برتر و مسابقات امیدها در یک مقطع برگزار شود تا موقع تعطیلیها بازیکنان سن امید بتوانند به اردوی تیم امید بیایند اما اصرارم بیفایده بود و این دوره هم میبینیم که چنین برنامهریزیای انجام نشده است. بههرحال سالهاست که مسئولان برنامهریزی مقطعی و کوتاهمدت دارند و تا زمانی که نخواهند آیندهنگر باشند اتفاق مثبتی را در فوتبالمان شاهد نخواهیم بود.
الان فدراسیون فوتبال هنوز نمیداند قرار است سرمربی ایرانی برای تیم ملی بیاورد یا سرمربی خارجی!
برای همین است که میگویم آیندهنگر نیستیم. در والیبال سالها پیش آقایان مرحوم یزدانیخرم و در ادامه داورزنی برای اینکه سطح والیبالمان را به تیمهای قدرتمند جهان نزدیک کنند یک برنامهریزی 10 ساله از ردههای پایه برای تیم ملی بزرگسال انجام دادند که نتیجهاش را دیدند. اگر این برنامهریزی در فوتبال هم توسط نخبگان و کارشناسان طراحی شود، هر مدیری که بیاید طبق همان پیش خواهد رفت. اما در فوتبال ما همهچیز سلیقهای است. یکی رئیس میشود و طبق سلیقه خودش میخواهد همهچیز را تغییر دهد و مدیر بعدی هم میآید و همین کار را انجام میدهد. نتیجهاش را سالهاست که میبینیم. الان از آخرین بازی ایران در جامجهانی که 8 آذر بود بیش از یکماهونیم میگذرد و فدراسیون ما هنوز نمیداند دنبال سرمربی خارجی است یا داخلی. میخواهیم برای جام ملتها برنامهریزی کنیم یا جامجهانی. مربی جدید قرارداد یکساله قرار است امضا کند یا بلندمدت. در چنین شرایطی نمیشود به آینده تیم ملی امیدوار بود.
شما موافق سرمربی خارجی هستید یا داخلی؟
مربی داخلی یا خارجی مهم نیست، مهم این است که اگر قرار باشد سرمربی خارجی بیاوریم نباید دنبال این باشیم که هرچه بگوید عمل کنیم و حتی اختیار این را نداشته باشیم که یک دستیار ایرانی در کنارش قرار داده و در آینده از تجربیات او بهره ببریم. هر سرمربی خارجی میآید باید بهعنوان کارمند فدراسیون هرچه فدراسیون بگوید عمل کند. به هر حال فدراسیون دستمزد سرمربی خارجی را میدهد و بابت هزینهای که انجام میدهد باید به بهترین شکل هم از داشتههای او بهرهبرداری کند. در مورد استخدام سرمربی ایرانی هم باید هر فردی که میآوریم او بابت این انتخاب به خودش ببالد و افتخار کند. سرمربیگری تیم ملی ایران جایگاه کوچکی نیست که مربی بخواهد با منت آن را قبول کند.
مهدی تاج اعلام کرده هر مربی ایرانی که هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد جانفشانی و ایثار کرده است. آیا این حرف از نظر شما منطقی است؟
برای همین میگویم که جایگاه سرمربیگری تیم ملی خیلی بالاست و هر مربی ایرانی که برای این پست انتخاب میشود باید افتخار کند. در همهجای دنیا سرمربیان بزرگ آن کشور وقتی در جایگاه سرمربیگری مینشینند بابت آن افتخار میکنند. آرزوی خیلی از مربیان دنیا است که روی نیمکت تیم ملی کشورشان بنشینند. در کشور ما هم همینطور بوده و باید باشد. تیم ملی متعلق به مردم کشور است و همه ما زیر پرچم سهرنگ کشور ایران هستیم.
شما اگر شخصا رئیس فدراسیون فوتبال بودید سرمربی داخلی را ترجیح میدادید یا خارجی؟
فعلا که من تصمیمگیرنده نیستم که بخواهم نظر دهم اما قطعا قبل از هر تصمیمی ابتدا لازم است که برنامهریزی درست و حسابی و اصولی برای 4 سال آینده تیم ملی داشته باشیم. کاری که خیلی از کشورهای پیشرفته انجام داده و هدف اصلیشان موفقیت در جامجهانی است. ما از الان باید برای جامجهانی بعدی برنامهریزی کنیم. اگر دنبال مربی خارجی یا داخلی هستیم باید در انتخابمان آنقدر هوشمندانه عمل کنیم که بتوانیم برای 4 سال تیم ملی را با خیال راحت به او بسپاریم. اینطور نباشد که بخواهیم از الان فقط به این فکر کنیم که چه کنیم تا در جام ملتها نتیجه بگیریم، بعد برویم سراغ یک مربی و با او تا پایان جام ملتها قرارداد امضا کنیم و اگر نتیجه نگرفتیم آن وقت به سراغ یک مربی دیگر برویم. اگر هدایت تیم ملی به یک مربی خوب و با کارنامه سپرده شود آن وقت او میتواند با یک برنامهریزی اصولی یک تیم قدرتمند را برای جامجهانی دوره بعد آماده کند. درواقع با او روی جامجهانی هدفگذاری کنیم، نه صرفا بعد از جام ملتها اگر نتیجه خوب نگرفت برکنارش کنیم. به این میگویند یک برنامهریزی بلندمدت. اتفاقی که سالهاست در فوتبال ما نمیبینیم و صرفا همه انتخابها برای نتیجه گرفتنهای مقطعی بوده است. تا وقتی هم که این طرز تفکرات تغییر نکرده و همهچیز سلیقهای عمل شود وضع فوتبالمان همین خواهد بود.