خبرگزاری فارس ؛ آذربایجان شرقی-محمّد امین سلطان القرّائی: علامه جعفر سلطانالقرایی عالم عامل، محقق و هنرمندی ذوالفنون بود. در علم تاریخ، رجال و انساب استاد مسلم، در کتابشناسی، خط شناسی و سبکشناسی بیبدیل، خوشنویسی هنرمند، نقاشی چیرهدست و توانا بود. ۲۷ دی ماه ۱۳۶۷ یادآور خاموشی شمع حیات اوست.
روزی به مبارکیّ و شادی بودم به نشاط کیقبادی
ابروی هلالی ام گشاده دیوان نظامی ام نهاده
آیینۀ بخت پیش رویم اقبال به شانه کرده مویم
صبح از گل سرخ دسته میکرد روزم به نفس خجسته میکرد
پروانۀ دل چراغ بر دست من بلبل باغ و باغ سر مست
ابیاتی چند از ابتدای سبب نظم لیلی و مجنون جمال الدّین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکیّ بن مؤیّد (۶۰۷ – ۵۳۵ هجری قمری) حکیم نظامی گنجوی آورده شد. روی سخن نیز در ارتباط با لیلی و مجنون و نظیرهای آن است. نظیره هائی بر لیلی و مجنون نظامی گنجوی سروده شده اند؛ از جمله "نَل و دَمَن" ابوالفیض بن مبارک فیضی دکنی (۱۰۰۴ – ۹۵۴ هجری قمری).
زمانی که غزالی مشهدی ملک الشّعرای دربار جلال الدّین اکبرشاه گورکانی در سنۀ نهصد و هشتاد قمری وفات یافت؛ فیضی دکنی جای او را گرفت. فیضی دکنی در رثای ملّا غزالی مشهدی مادّه تاریخی فنّی و زیبا دارد:
قدوۀ نظم غزالی که سخن همه از طبع خداداد نوشت
خامه چون بر کف اندیشه نهاد نکته پی در پی استاد نوشت
نامۀ زندگی او ناگاه آسمان بر ورق باد نوشت
عقل تاریخ وفاتش به دو طرز (سنۀ نهصد و هشتاد نوشت)
980 هجری قمری
جلال الدّین اکبرشاه گورکانی دستور سرودن و تنظیم خمسه ای به روال و سبک و سیاق خمسۀ نظامی گنجوی را به فیضی دکنی می دهد. پنج منظومه یا پنج گنج یا خمسۀ فیضی به سبک خمسۀ نظامی به ترتیب: "مرکز ادوار" به جای مخزن الاسرار، "سلیمان و بلقیس" به جای خسرو و شیرین، "نَل و دَمَن" به جای لیلی و مجنون، "هفت کشور" به جای هفت پیکر و "اکبر نامه" به جای اسکندر نامه می باشند. امّا شیخ ابوالفیض بن مبارک فیضی دکنی از آن پنج گنج تنها "نَل و دَمَن" را در حدود 4200 بیت در 1003 قمری به پایان برده است. فیضی دکنی "نَل و دَمَن" را به عنوان سوّمین منظومۀ خمسۀ خود بر وزن و سبک و رویّۀ لیلی و مجنون نظامی گنجوی (مَفعُولُ، مَفاعِلُن، فَعُولُن) سروده است.
فیضی بر ادبیّات و زبان های فارسی و عربی و سانسکریت احاطۀ مکفی داشته و خود علاوه بر خمسۀ یاد شده دارای آثار عدیده ای است. لیلاوتی ترجمه از سانسکریت، مکاتیب فیضی، گلدستۀ نظم و نثر، رباعیّات شهر آشوب، تفاسیر بی نقطۀ موارد الکلم و سواطع الالهام، کلیّات فیضی و منشآت یا لطیفۀ فیضی از آن جمله اند.
"نَل و دَمَن" قسمتی از داستان مهابهاراتا و رامایانا، از داستان های کهن هندی است که فیضی دکنی ملک الشّعرای دربار اکبرشاه گورکانی آن را از سانسکریت به فارسی منظوم درآورده است. "نل و دمن" حکایت دلدادگی نَل پادشاه جوان، دلیر و خردمند اجین و دَمَن تنها دختر زیباروی راجه بهیم سین می باشد.
جلد نسخۀ خطّی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی – رویۀ بیرونی
جلد نسخۀ خطّی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی – رویۀ درونی
صفحۀ اوّل نسخۀ خطّی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی
صفحۀ دوّم از نسخۀ خطّی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی
مشخّصات نسخۀ خطّی "نل و دمن" با شمارۀ مدرک کتابخانۀ مجلس: ۴۱۷۹۹ – ۱۰IR و شمارۀ ثبت: ۸۵۴۰۳ و شمارۀ فهرست: ۹۱۵۸ که در آذر ۱۳۴۸ شمسی از سوی علامه جعفر سلطان القرّائی به کتابخانۀ مجلس داده شده است؛ از صفحات ۸۱۸ و ۸۱۹ جلد ۲/۲۹ فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مجلس و همچنین از pdf آن نسخۀ خطّی آورده می شود.
نل و دمن (ادبیات فارسی)؛ مؤلّف: ابوالفیض بن مبارک دکنی، فیضی (۹۵۴ – ۱۰۰۴ ق)؛ کامل. دنا، ج ۱۰، ص ۸۱۷ – ۸۱۸؛ مشترک پاکستان، ج ۷، ص ۷۳۰ – ۷۳۶؛ منزوی، ج ۴، ص ۳۲۸۴ – ۳۲۸۶.
آغاز:
ای در تک و پوی تو در آغاز شاهین نظر بلند پرواز
فکر تو به دل خیال بگداخت اوج تو ز مرغ بال بگداخت
انجام:
این گنج و گهر که شد هویدا از خطّۀ فارس گشت پیدا
این مشعله بر فلک زد انگشت آتشکده های فارس را گشت
در جایزه اش به غایط و عز شد گنج و عراق و فارس جایز
این نسخه فسانۀ جهان باد مقبول دل جهانیان باد
باد اوّل و آخرش درین دیر اوّل به صواب و عاقبت خیر
شد نامه تمام و قصّه کوتاه المنّت و البقآء لله
خطّ: نستعلیق، تاریخ کتابت: سده ۱۱ هجری.
عناوین نانوشته، ولی برای آن ها کتیبۀ سادۀ شنگرفی آماده ساخته اند. برگ آغازین کتاب سرلوح مذهّب و مرصّع با پیشانی. دو صفحۀ اوّل بین سطور طلا اندازی شده، صفحات مجدول به زر و شنگرف و لاجورد و کمند مشکی، دارای ۳ مجلس مینیاتور که جدید تر از متن هستند دو تا در آغاز کتاب و یکی در پایان، با مهر کتابخانۀ جعفر سلطان القرّائی، رکابه دار. کاغذ: گل بهی و حنایی و نخودی آهار مهره.
۱۲۶ برگ، ۹/۹ * ۴/۱۹، ۱۶ سطر، ۶/۶ * ۴/۱۴. (حدود ۴۰۰۰ بیت).
جلد: روغنی دو رو، بیرون زمینه قهوه ای با ترنج و سرترنج که درون آن نقش گل و بوته کشیده شده است؛ مجدول. درون عنابی ساده مجدول. عطف تیماج قهوه ای (در برچسب کاغذی عطف نام آن "آتشکده" خطی نوشته شده است). قطر: ۱/۲ .
"لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی نسخۀ خطّی حاضر مورد معرّفی از کتابخانۀ سلطان القرّائی شباهت ها و تفاوت هائی با نسخۀ خطّی "نل و دمن" داده شده به کتابخانۀ مجلس از سوی علامه جعفر سلطان القرّائی را دارد. این نسخۀ خطّی نظیرۀ لیلی و مجنون نظامی گنجوی در قطع کوچکتر از رقعی و جیبی در ۵/۶ * ۶/۹ سانتی متر، در ۱۰۴ ورق و ۲۰۸ صفحه، با سرلوحی لطیف و زیبا مذّهب و مرصّع با پیشانی در ابتدای آن و نقّاشی مینیاتوری ملیح و نمکین در انتهایش با مسطر یازده شامل حدود ۲۱۰۰ بیت است. همچنین نسخۀ خطّی دارای ۲۴ مجلس مینیاتور ظریف در بین سطور و ابیات آن می باشد. نوع کتابت شکسته نستعلیق خفیّ، تاریخ کتابت سدۀ ۱۲ قمری است.
عناوین چندی نوشته و بسیاری نانوشته ولی برای نانوشته ها کتیبۀ مذهّب و طلا انداز شنگرفی فراهم شده است. تمام صفحات نسخۀ خطّی مجدول به زر با کمند مشکی زرین و بین تمامی ابیات تحریریّۀ آن در تمام صفحات نسخه مذهّب و طلا انداز می باشد. جلد نسخه روغنی دو رویه است.
رویۀ بیرونی آن مذهّب و مجدول و داخلش با زمینۀ طلا و شنگرف گل و بوته کار شده است. رویۀ درونی جلد نیز مذهّب و مجدول و داخل آن با زمینۀ لاجورد نقش گل و بوته انداخته شده است. سه بیت انجام نسخۀ خطّی حاضر همانند انجام نسخۀ خطّی داده شده به کتابخانۀ مجلس می باشد. الّا این که در مصراع اوّل سوّمین بیت از آخر به جای کلمۀ "فسانۀ" کلمۀ "نشانۀ" تحریر شده و در مصراع دوّم دوّمین بیت از آخر به جای کلمۀ "عاقبت" کلمۀ "آخرش" نوشته شده است. لیکن آغاز نسخۀ خطّی حاضر با آغاز نسخۀ خطّی داده شده به کتابخانۀ مجلس از سوی جعفر سلطان القرّائی متفاوت می باشد. بهر حال نسخۀ خطّی حاضر، نسخه ای زیبا و منحصر به فرد و البتّه نسخه ای نظیره بر لیلی و مجنون نظامی گنجوی است.
نسخۀ خطّی حاضر همان گونه که مذکور افتاد؛ با نسخۀ خطّی داده شده به کتابخانۀ مجلس شباهت ها و تفاوت هائی دارد. در بیت اوّل صفحۀ آخر نسخۀ حاضر، مکتبی شیرازی سرایندۀ منظومه تعداد ابیات آن را ۲۱۶۰ معیّن می کند که با برآورد نگارنده که حدود ۲۱۰۰ بیت بود؛ همخوانی دارد.
ابیات که در حساب پیوست آمد دو هزار و یکصد و شصت
ابیاتی از این نسخۀ خطّی خصوصاً شش بیت آخر نسخه تقریباً عیناً شش بیت آخر نسخۀ خطّی "نل و دمن" داده شده به کتابخانۀ مجلس است. طوری که خواننده را متقاعد می کند که یک نسخه از دیگری اقتباس شده است. همچنین در مورد آن ها اشتباهات و تحریفاتی در نسخۀ داده شده به کتابخانۀ مجلس به چشم می خورد که می تواند ناشی از خطای سراینده یا به احتمال بیشتر افساد کاتب باشد. البتّه تاریخ سرایش "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی نسخۀ خطّی حاضر به سال ۸۹۵ هجری قمری بوده است و تاریخ سرودن "نل و دمن" به وسیلۀ فیضی دکنی به سال ۱۰۰۳ هجری قمری پایان پذرفته است و تاریخ سرایش نسخۀ حاضر بر "نل و دمن" یاد شده یکصد و هشت سال مقدّم است. مکتبی شیرازی نیز به
صفحه ای از درون نسخۀ خطّی کتابخانۀ سلطان القرّائی – نمونه ای از مجالس بیست و چهار گانۀ آن
صفحۀ سوّم از آخر نسخۀ خطّی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی
صفحۀ ما قبل آخر مثنوی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی از کتابخانۀ سلطان القرّائی
هندوستان سفر داشته است. احتمالاً فیضی دکنی به "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی دسترسی داشته و در سرودن "نل و دمن" خویش از آن سود جسته است. تاریخ نظم و سرایش "لیلی و مجنون" به وسیلۀ مکتبی شیرازی از ترکیب "کتاب مکتبی" از بیت خود او به طریقۀ حساب ابجد (حساب جُمّل) ۸۹۵ قمری به دست می آید.
چون مکتبی این کتاب بگشود تاریخ "کتاب مکتبی" بود
مکتبی شیرازی از شعرای قرن نهم هجری است. اواخر این قرن دورۀ شهرت اوست. تاریخ وفاتش محقّق نیست. لیکن آن را با تردید تا سال ۹۱۶ هجری نگاشته اند. او در "مسجد بردی" در شش کیلومتری غرب شیراز (قصر الدشت) زاده شد و در مدارس شیراز به تحصیل پرداخت. سپس در زادگاه خود به مکتبداری مشغول شد. وی در بازگشت از سفر خراسان و هندوستان به عربستان رفت و از صحرای نجد گذشت.
علاوه بر مثنوی "لیلی و مجنون" مورد معرّفی، مثنوی دیگری از او در حدود ۱۲۰۰ بیت در تفسیر کلمات قصار حضرت علی بن ابیطالب در دست است. آرامگاه مکتبی شیرازی در محلّ مکتب خانۀ خود در قصرالدشت شیراز قرار دارد. اغلب شعرای این اعصار متتبّع و مقلّد گذشتگان خاصّه نظامی گنجوی بودند. پنج گنج آن شاعر شیرین سخن نمونۀ نظم و سرمشق داستان اتّخاذ شده بود و هر کسی در اقتفای آن استاد طبع خود را آزمایش می کرد و باید گفت بزرگترین و معروفترین آنان امیرخسرو دهلوی و عبدالرّحمن جامی بود.
داستان "لیلی و مجنون" نظامی گنجوی را بعد از او و به اقتفای او، امیرخسرو دهلوی در ۶۹۷ هجری و عبدالرّحمن جامی در ۸۸۹ هجری از نو سرودند. مکتبی شیرازی نیز که تخلّصش از شغل مکتبداری اوست؛ ساعاتی را که از تعلیم علوم فراغت می جست؛ به ساختن منظومۀ "لیلی و مجنون" می پرداخت. او منظومۀ "لیلی و مجنون" دیگر و تازه تری به اقتفای نظامی گنجوی و امیرخسرو دهلوی سرود. او در شعر خود فضیلت سبقت دو سخن گوی نامی نظامی گنجوی و امیرخسرو دهلوی را تصدیق نموده و کار خود را به تعمیر و تکمیل معماران تشبیه می نماید:
هر چند که خسرو و نظامی دادند دو خانه را تمامی
من کین نمط یگانه کردم معماری این دو خانه کردم
همچنین گوید:
این در که برشته کرده ام نو از گنج نظامی است و خسرو
بنا به نوشتۀ محمّد قزوینی، مکتبی شیرازی شخصی است جامع فنون، فضایل و کمالات که در علم موسیقی دستی توانا دارد و سازی مثل قانون تصنیف کرده است. سام میرزا صفوی نیز تخلّص او را در ارتباط با شغل مکتب داری او می داند. نسخۀ خطّی "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی، نسخۀ مورد معرّفی در دو صفحۀ اوّل چنین آغاز می شود:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ای بر احدیّتت ز آغاز خلق ازل و ابد هم آواز
ای سایه مثال گاه بینش در حکم وجودت آفرینش
ای کالبد آفرین جان ها گوهر کش عرصۀ زبان ها
ای ظرف نه آسمان عالی از بحر تو چون حباب خالی
ای طایر عرش عقل پرواز بی یاد خوش تو نا خوش آواز
ای مبدع آفریدگاری سرمایه ده بزرگواری
ای قطرۀ ابر و ذرّۀ ریح در حلقۀ طاعتت به تسبیح
ای داده صلای خود از آغاز خلق از عدم آمده به آواز
ای برتر از آن که دیده جوید یا نطق زبان بریده گوید
ای بحر تو پیش از آن مقعّر کان جا بتوان فکند لنگر
یعنی فلک ار چه دیر یابست با بود تو چون خطی بر آبست
در بحر تو گوهری است نایاب آن را که کسش ندیده در خواب
عقل از کرمت به نکته دانی دریای گهر کف معانی
هستیّ تو بحر بی کرا ن است وآن در همه قطره ای عیان است
حرفی که ز ماه تا به ماهی است بر ذات تو محضر گواهی است
از مملکت تو ربع مسکون گردی است ز گردباد گردون
نسخۀ مورد معرّفی در سه صفحۀ آخر آن چنین پایان می پذیرد:
صد شکر که قصّه یافت اتمام این آئینه خانه یافت انجام
العیش که محنتم سر آمد روزم ز شب سیه بر آمد
هر نقطه که بر ورق نهادم درّی است که بر طبق نهادم
بکری که نمودم از حجابش جز من نکشیده کس نقابش
صفحۀ ما بعد آخر اشعار "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی از کتابخانۀ سلطان القرّائی
بر خشت ابد اساس دارد این خانه که نو قیاس دارد
این خانه که ساختم بلندش نُه دایره بود تخته بندش
این باده برای بزم ایّام دل گشته صراحی و فلک جام
هر چند که خسرو و نظامی دادند دو خانه را تمامی
من کاین نمط یگانه کردم نقّاشی این دو خانه کردم
نی نی که بر آن نمط که دارم نقّاش نیم سپید کارم
خشتم که در این سراچه پستست پستش منگر که پای بستست
هر کس که جز این دو اوستادند هندوی منند و خانه زادند
نبود به یکی زبان درازی آئینه گری چو خشت سازی
این در که برشته کرده ام نو از گنج نظامی است و خسرو
پختم ز گدائی کرمشان دیگی ز تراشۀ قلم شان
تا هر که به سفره ام کند دست داند که چه چاشنی در او هست
گرم است غذای جانم از درد گرمی نه که تا ابد شود سرد
چون مکتبی این کتاب بگشود تاریخ "کتاب مکتبی" بود
ابیات که در حساب پیوست آمد دو هزار و یکصد و شصت
این گنج گهر که شد هویدا از خطّۀ پارس گشت پیدا
این شعله که بر فلک روان گشت آتشکده های پارس را گشت
در جایزه اش ز غایت عز کو گنجه و پارس راست جایز
این نسخه نشانۀ جهان باد مقبول دل جهانیان باد
باد اوّل و آخرش در این دیر اوّل به صواب و آخرش خیر
شد نامه تمام و قصّه کوتاه المنّه و البقآء لله
هو الله سبحانه و تعالی
در انتهای صفحۀ آخر اشعار نسخۀ مورد معرّفی، مهر "عبده الرّاجی علینقی" نقش بسته است و در صفحۀ ما بعد آخر پائین نقّاشی مهر "عبده ابن حسین محمّد هاشم الحسینی" و مهر کتابخانۀ جعفر سلطان القرّائی نمایان است.
نسخۀ خطّی حاضر رکابه دار و کامل بوده و لیکن مانند نسخۀ خطّی داده شده به کتابخانۀ مجلس مع الاسف فاقد رقم است. ولی با ملاحظۀ شواهد و قراین گمانۀ کاتب آن درویش عبدالمجید طالقانی (۱۱۸۵ – ۱۱۵۰ هجری قمری) خوشنویس، شاعر و عارف شهیر می تواند باشد که نسخه را به شکسته نستعلیق خفیّ غبار به رشتۀ تحریر در آورده است. او که به سال ۱۱۵۰ قمری در روستای مهران از توابع طالقان کرج متولّد شده است؛ به سال ۱۱۸۵ قمری در اصفهان در اثر ابتلا به بیماری مالاریا در ۳۵ سالگی چشم از جهان فروبست.
درویش ابتدا کار خوشنویسی را با خطّ نستعلیق آغاز کرد. پس از مدّت کوتاهی به نوشتن خطّ شکسته پرداخت. اوایل کار از روی "میرزا حسن کرمانی" و "شفیعا" مشق می کرد. ولی در اندک زمانی به درجۀ استادی رسید و سرآمد استادان شکسته نویس شد. تا سال 1179 قمری خطّ او متأثّر از سبک شفیعاست. لیکن از آن پس به سبک عالی مستقلّی می رسد که به نام خود او شهرت یافته است. بیشتر آثار درویش عبد المجید در همین سبک رقم زده شده اند. اگر انتصاب کتابت نسخۀ خطّی حاضر به درویش عبدالمجید طالقانی مسجّل باشد؛ کتابت نسخه بین سنوات ۱۱۷۹ تا ۱۱۸۵ قمری می تواند اتّفاق افتاده باشد.
القصّه برای اوّلین بار داستان عشق لیلی و مجنون به زبان فارسی به سال ۵۸۴ قمری در ۴۴۵۰ بیت به اشارت "ابوالمظفّر اخستان بن منوچهر شروانشاه" و به قلم معجزه گر "نظامی گنجوی" به طور مستقل در کتابی فراهم می آید و به اقتفای لیلی و مجنون نظامی گنجوی منظومه های متعدّدی در این طریق ساخته می شوند. در این میان لزوم پژوهش مبسوط در مورد نظیره های لیلی و مجنون سروده شده توسّط سرایندگان مختلف احساس می شود. آقای محسن باغبانی تعداد مثنویّات لیلی و مجنون مختلف سروده شده را در پیش گفتار "مجنون و لیلی" امیر خسرو دهلوی نگاشته به قم برگ ریز سال ۱۳۷۹، پنجاه و پنج مورد اعلام می دارد که "نل و دمن" فیضی دکنی و "لیلی و مجنون" مکتبی شیرازی دو مورد از آن ها است.
به امید روزی که تمام نظیره های سروده شده بر پایۀ پنج گنج نظامی گنجوی بر طریق تحقیق در مظانّ پویش قرار گیرند و پرده برداری یاد شده قدمی هرچند کوتاه در طریق این پویش بردارد.
نسخ خطّی بی بدیل پرده برداری شده از نفایس کتابخانۀ استاد علامه جعفر سلطان القرّائی است . پرده برداری از این آثار یکتا و بی نظیر در سی و چهارمین سالگرد فقدان سلطان نسخه شناسی قرن اتّفاق افتاد .
«سلطانالقرایی» سلطان نسخهشناسی قرن
۲۷ دی ماه یادآور خاموشی شمع حیات بزرگ ترین نسخه شناس قرن علامه جعفر سلطان القرّائی است. آن که سنوات عمر خود را صرف خدمت به علم، هنر، تاریخ، فرهنگ و ادب این آب و خاک نمود. یکصد و هفتاد و نه عنوان نسخه ی خطّی منحصر به فرد و نفیس خویش را به کتابخانه مجلس اهدا نمود؛ که هریک در نوع خود بی مانند و بی نظیرند.
تنها توصیف یاد شده در مورد نسخ خطّی بی همتای یاد شده، خود نمایانگر غنای معنوی کتابخانۀ اوست. ۲۷ دی ۶۷ شمع حیات او در کتابخانه ی شخصی خانه اش، در جوار کتبی که عمری با او انیس بودند به تاریکی گرائید. خانه ای که پدر، جدّ و برادران عالم ،فقیه و فاضلش در آن پا به عرصه ی وجود نهاده و در آن نشو و نما یافته اند؛ به خانه «سلطانالقرایی» شهرت یافته و تاریخ علم، فرهنگ، فقه و ادب دویست سالۀ تبریز را در سینه ی خود دارد.
این خانه با وجود آن که به همت والای اداره ی میراث فرهنگی آذربایجان شرقی در خرداد ۱۳۸۶ به شماره ی ۱۹۲۰۴ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده و در اسفند ماه ۱۳۸۷ به تملک آن اداره در آمده است؛ لیکن امروز با گذشت سی و چهار سال از وفات علامه جعفر سلطانالقرایی هنوز متعلقات آن تملیک نشده و اقدامات جانبی آن نیز پایان نیافته است. امید است با آزاد سازی محوطه و متعلقات یاد شده و با اتمام اقدامات جانبی به شکل آبرومند، خانه ی سلطانالقرایی به عنوان تاریخ مکتوم دویست ساله ی تبریز در به روی ارباب علم و فرهنگ و ادب بگشاید.
علامه جعفرسلطانالقرایی در این خانه، در حدود سال ۱۳۲۲ قمری در خانواده ی علم، فقه و ادب تولد یافت. وی قرآن، مقدمات و قرائت بعضی متون فارسی و عربی را نزد پدر و برادر بزرگتر خود، آیتالله العظمی حاج میرزا جواد آقا آموخت و از تدریس استادان مکاتب و مدرسان مدارس داخلی و خارجی بهره گرفت.
در مجالس درس و بحث حاجی میرزا ابوالحسن آقا انگجی، آقاسید احمد خلخالی، حاج میرزا علی اصغر آقا ملک وآقامیرزا رضی زنوزی به تلمذ نشست. رسـم الخط وخوشنویسی را از حاجی میرزا محمد حسین مکتبدار از شاگردان نامدار سیدحسین خوشنویس باشی و میرزا عبدالرسول منشی محکمه جد مادریشان یاد گرفت. لیکن اطلاعات ادبی و تاریخی و هنری وسیع و دقیق او ازطریق مطالعه مستمر و دقت درکتب خطی و نشست وبرخاست باادبـا، شعرا، فضـلا و بزرگان به دست آمد.
جد ایشان، شیخ عبدالرحیم بن شیخ ابی القاسم تبریزی ملقب به سلطان القرا به سال ۱۲۵۵ هجری قمری در تبریز متولد شد. وی از مشاهیر دوران و اعاظم علمای زمان خود بود.
این عالم بزرگ که بخش عمده زندگانی و عمر پرثمرخود را در خانه یاد شده سپری کرد، درحوزه علمیه تبریز تدریس علم تجوید و قرائت قرآن و صرف و نحو عربی را عهده دار بوده، در علم قرائت نظرصائب داشت از این رو به سلطانالقرا ملقب گشته واین لقب دراولاد و احفاد او باقی و ساری شد.
ایشان زمانی در نجف اشرف و شامات و مصردر محضرعلمای شیعه بودند و زمانی دیگردر داغستان در جوار شیخ شامل داغستانی برای شرکت در مجاهدتهای ایشان حاضر شدند و فتوای جهاد علیه روسیه تزاری را صادر کردند.
شیخ عبدالرحیم مردعلم، عمل، مبارزه و جهاد بود. وی در 19 رمضان سال 1336 چشم ازجهان فروبست و درصفةالصفا درکوه سرخاب تبریز که در زمان قدیم مصلای آن شهر بوده مدفون شد.
از شیخ عبدالرّحیم سلطان القرّاء آثار مکتوب ذی قیمتی باقی مانده است که الدرالمنثور، حاشیه برمقدمه منظومه جزری ورساله های دیگردرتجوید را میتوان نام برد.
بعد از ایشان این خانه مسکن شیخ ابوالقاسم سلطان القرایی گشت. شیخ ابوالقاسم از اکابر علمای آذربایجان بود و بعد از وفات پدر، مرجع علم تجوید و قرائت قرآن و صرف ونحو عربی و مورد احترام عموم طبقات تبریز بود.
ازجمله آثار وی، تصحیح کلامالله مجید است که به سال ۱۳۳۶ هجری قمری در تبریز چاپ شده است. وی در دوم صفر ۱۳۶۸ وفات یافت و در گورستان محله شتربان تبریز مدفون شد.
علامه جعفر سلطان القرائی دومین فرزند شیخ ابوالقاسم در خانه مذکورکه بعدها نیز محل سکونت وی گشت، از سیده خانمی از سلاله میرزا یوسف صدرالاشراف از بنیاعمام میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و از شجره سادات حســـینی، متولد شد.
علامه جعفرسلطانالقرایی عالم عامل، محقق و هنرمندی ذوالفنون بود. در علم تاریخ، رجال و انساب استاد مسلم، درکتاب شناسی، خط شناسی و سبک شناسی بیبدیل، خوشنویسی هنرمند، نقاشی چیره دست و توانا بودند.
وی مخصوصا درشناخت نسخههای خطی و تشخیص اسناد و اوراق هنری و تاریخی از متبحران کم مانند روزگار بود، اما تواضع بیش ازحد او اجازه نمیداد تا چنان که شایسته اوست حرفی به میان آید و یا در جراید نوشته شود چرا که هر وقت از اوخواسته می شد ترجمه حالشان در مجـله یا جریدهای چاپ شود، متواضعانه میفرمــودند که شرح حال مثال من در دفتر فراموشی بهتر.
استاد سـلطانالقرایی در اواسط عمر خویش با دختر دوم حــاج مـیـرزا عـلـی خـان سرکارات که از اعیان رجـال زمان خود و صـاحب مکارم اخـلاق و محـامـد اوصــاف بود ازدواج کرد و از او دو فرزند به دنیا آمد.
به توصیه و اصرار دوستان اقدام به تصحیح، تعلیق و تحشیه روضاتالجنان، تالیف حافظ حسین کربلایی تبریزی معروف به ابنالکربلایی کرد. کتاب در دو جلد با حوصله و دقت کافی و علم و بینش وافی در عرض ۱۰ سال تلاش و کوشش استاد جعفر سلطانالقرایی به دوستداران دانش و معرفت و دلسوختگان عشق و محبت به یادگار ماند.
علامه جعفرسلطانالقرایی در مقدمه جلد اول روضات، کتاب را چنین معرفی میکند: «کتاب حاضر که نام صحیح وکامل آن روضاتالجِنان و جناتالجَنان است روی مقدمه و هشت روضه و خاتمه وضع شده با تفصیلی که در دیباچه کتاب مذکوراست. ثبت متون مکاتیب بعضی ازعلما، مشایخ و نقل اجازات و خرق آنها همچنین بیان سنن، آداب مذهبی، اخلاقی و وصف قسمتی از عمارات، ابنیه، زوایا، جوامع و معابد تبریز و ذکر مجملی از تاریخ خلفا، سلاطین، امرا و ترجمه جمعی کثیر از بزرگان، مشایخ، زهاد، علما، قرا، شعرا، وزرا، صدور، ملوک، خوشنویسان، ارباب هنر و تعیین قبور ومدفن آنها با استطراد بسیاری از نوادر حکایات و طرف قصص که مرجع و مآب پارهای از آنها درایهً و روایهً به خود مولف است؛ ازمحاسن این کتاب است.»
برای تصحیح چنین کتابی استاد سلطانالقرایی ۱۰ سال از ابتدای صبح تا انتهای شب به طور طاقت فرسا زحمت کشیده و عمر صرف کرده است و بالاخره نتیجه مطلوب حاصل گشت.
علاوه بر کتاب مذکور، بیش از صدها مقاله تحقیقی در مجلات علمی و ادبی از جمله مجلات یغما، مهر، یادگار و ... از ایشان چاپ شده است و کتاب «المحافل» از آثار دیگر استاد است. مشتاقان درآرزوی طبع و نشر کتاب «المحافل» و چاپ مجدد روضاتالجِنان هستند.
وی آزاد زیست چرا که مرد آزادهای بود و به هنرآزاد اندیشی آراسته و جهانی بود بنشسته در گوشهای، اعتنا به تقبیح و تحسین دیگران نکرد. محفلش گرم و مجلسش فیض بخش علامه دهخدا، دکتر معین، حاج آقا بزرگ تهرانی و علامه قزوینی و دیگر صاحب نظران بود.
استاد علامه جعفر سلطان القرائی تعداد ۱۷۹ عنوان نسخه خطی بسیار ارزشمند از نفایس مجموعه خودشان را به کتابخانه مجلس شورا اهدا کرده اند. در میان مجموعه ای که از طرف ایشان به کتابخانه مجلس اهدا گردیده، کتاب های منحصر به فرد و بسیار نفیسی وجود دارد. یکی از نمونه های عالی این نسخ، مجموعه «اسئله و اجوبه» رشیدالدین فضل الله همدانی است که خود شرحی مفصل در معرفی آن نوشته و در مجله «مهر» سال 1331 به چاپ رسیده است.
فهرست کتب بی بدیل و نفیس اهدائی ایشان در مجلدات مختلف بر حسب موضوع آن ها، از سوی انتشارات کتابخانه مجلس به طبع رسیده و منتشر شده است. لیکن بنابه دستور ریاست محترم کتابخانه مجلس، تهیه فهرستی از کتب خطی اهدائیشان در یک مجلد در حال تدوین و انتشار می باشد.
در ششم اردیبهشت ماه سال 1389 هجری شمسی از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مجلس بزرگداشتی به یاد استاد علامه جعفر سلطان القرائی ترتیب داده شد و در آن از خدمات ایشان به تاریخ، فرهنگ، علم و ادب این سرزمین تجلیل به عمل آمد و جهت یاد بود، ترجمه احوال و آثارشان در یک مجلد تدوین و انتشار یافت. همزمان در کتابخانه سلیمانیه استانبول، مجلس نکوداشتی به پاس تشخیص دقیق کتب خطی آن کتابخانه از ایشان به عمل آمد. کتابخانه ای که به احترام این خدمت بزرگ در قبال کتب خطی آن، هنوز اتاق کارش را به یادبود نگه داشته است. در این کتابخانه بیش از ۱۷ هزار جلد نسخه خطی به زبان فارسی وجود دارد.
استاد علامه جعفر سلطانالقرایی به شامگاه روز سهشنبه ۲۷ دیماه ۱۳۶۷ برابر با ۹ جمادیالثانی سال ۱۴۰۹ چشم از جهان فرو بست و وادی رحمت تبریز پیکر نسخهشناسی بی بدیل، محقق و علامهای بزرگ را در دل خود جای داد. سی و سه سال پس از فقدان او یگانه گرامی نواده اش بانو ناهید خواجه نصیری بعد از طی دو ماه بستری در بخش مراقبت های ویژه در ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ نقاب خاک بر چهره زد.
یادشان عزیز و گرامی و روحشان شاد باد.
پایان پیام/