- در موضوع حجاب، ۲بحث قانونی بودن آن و اعتقادی بودن این فریضه را شاهد هستیم. بدون شک، از نظر اعتقادی نمیشود و نمیتوان حجاب را نادیده گرفت. حجاب هم در اسلام یک اصل است و هم در قانون رعایت آن مورد تأکید قرار گرفته است، اما امروز باید در آن به شکل جدی تامل کرد. امروز وقتی میخواهیم درباره حجاب بحث کنیم باید مقداری صبوری به خرج بدهیم؛ چراکه کارها و اقداماتی در گذشته انجام شده که جامعه را نسبت به قانون لجوج کرده است. معتقدم جامعه میداند حجاب ارزش است و این حجاب نوعی امنیت برای او به ارمغان میآورد، اما چون برخوردهای ناصوابی با جامعه صورت گرفته است، جامعه نیز با لجاجت قصد دارد قانون را نادیده بگیرد؛ حتی اگر به قیمت وارد شدن آسیب بهخودش تمام شود.
- در چنین شرایطی، ابتدا باید این لجاجت را برطرف کرد؛ یعنی نظام حکمرانی باید فرصتی را قائل شود تا جامعه از حالت لجاجت با حکمرانان خارج شود. تا جامعه از این حالت خارج نشود، کار برای حکمرانی بر آنان سخت خواهد شد. در این وضعیت همانطور که گفتم نظام حکمرانی باید فرصت تفکر به جامعه بدهد تا به عقلانیت نزدیک شده و رفتار خود را منطقی کند. نظام حکمرانی باید بداند وقتی افراد به لجاجت میافتند، قدرت اقناع آنان را با هیچ ابزاری نخواهد داشت. قطعا حجاب موضوعی است که خداوند برای سلامت جامعه وضع کرده است و در قانون نیز آن را داریم و باید به آن توجه شود. در مقوله حکمرانی در موضوع حجاب، باید گفت بهگونهای عمل نکردیم که فرد احساس کند آنچه به او گفته شده است چارچوبی منطقی و قانونی دارد. اشکالات در این حوزه را باید متحول کرد؛ گرچه راههای دیگری نیز برای برطرف کردن چالش حکمرانی و تحول آن در این حوزه و حتی حوزههای دیگر وجود دارد.
- نظام سیاسی ما این ظرفیت را دارد که در مسئله حجاب و بسیاری دیگر از مسائلی که نظام حکمرانی با آن دستوپنجه نرم میکند، صبوری به خرج بدهد. امام راحل در یکی از فرمایشات بسیار مهم خود درباره حکمرانی در نظام اسلامی به مسئله مهمی اشاره کردند که باید از آن بهخوبی استفاده کرد. ایشان فرمودند: «برای حفظ حکومت اسلامی حتی میتوانیم برخی اصول را هم متوقف کنیم.» هنگامی که امام(ره) چنین ظرفیت بزرگی را برای حکمرانی در نظام اسلامی پیش پای ما گذاشتهاند و این مسیر را ترسیم کردهاند چرا از آن بهخوبی استفاده نمیکنیم؟ قطعا میتوانیم از این راه برای متحول کردن نظام حکمرانی در جامعه به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.
- وجود عناصر تندرو که گاهی خود را کاتولیکتر از پاپ میدانند و حتی خود را از خداوند باریتعالی هم در ارتباط با مسائل الهی و دینی محقتر و آگاهتر میدانند، مهمترین دلیل تحقق نیافتن حکمرانی خوب در این عرصه است. این عناصر در هر برههای دست به اقداماتی میزنند که جامعه را تحریک میکند و با تحریک مردم، حکمرانی را با چالش روبهرو میکنند. نمیگویم این عناصر پرقدرت هستند، اما یقینا اثرگذاری بالایی در تصمیمگیریها دارند؛ درحالیکه فهم و درکشان از مسائل حکمرانی و حکومتداری در نظام اسلامی حداقلی است.
- این عناصر با نیش زبانها و رفتارهایی که دارند میتوانند زخم بزنند و نمیگذارند زخمهایی که در جامعه وجود دارد، درمان شود. باید برای این طیف از عناصر بدفهم در فرایند تحول حکمرانی در جامعه، فکر اساسی شود. اسلام دین منعطف و دارای منطق قوی است و احکامش بهگونهای است که حد متوسط جامعه را درنظر گرفته است و اینگونه نیست که احکامش در منتهیالیه موضوعی باشد و حدود جامعه را نادیده بگیرد و نتوان آن را اجرا کرد.
- متأسفانه طیفهایی افراطی وجود دارند که روسری و مانتو یا برگزاری کنسرت را خلاف شرع میدانند؛ درحالیکه در اسلام ابدا چنین نگاهی وجود ندارد. این برداشتهای افراطی از دین را باید مهار کرد و در کنار آن، به جامعه این فرصت را دارد تا با رسیدن به عقلانیت نسبت به ساخت اعتماد با حکمرانان اقدام کند تا در نهایت جامعه به وضعیت عادی بازگردد. از سوی دیگر، در میان طیف دیگر نیز گروههای تندرویی وجود دارد که اساس دین و اسلام را قبول ندارند و تلاش میکنند که خود را صدای مردم معرفی کنند. عقلای ۲گروه و نحلههای فکری باید این مسئله را مدیریت و اعلام کنند که حرف تندروها، حرف مردم، حاکمیت و اسلام نیست.
- تندروهای هر دو طیف حرف خودشان را میزنند و برداشت خودشان را دارند. اگر به این دقت کنیم، فکر میکنم قادریم بسیاری از ضعفهای حکمرانی در جامعه را بهراحتی برطرف کنیم و زمینهساز تحول در آن شویم تا خروجی آن ایجاد جامعهای معتدل شود.
بیشتر بخوانید :
۲۱۲۲۰