در روزهایی که ثبات و آرامشی نسبی بر جامعه حاکم شده، دولت باید چه سیاستهایی برای مفاهمه و افزایش سرمایه اجتماعی انجام دهد؟ آیا تغییرات اخیر ارتباطی با وقایع سه ماه گذشته کشور داشته و باید در انتظار تغییرات بیشتری در حوزههای مختلف بود؟ اینها سوالاتی است که این روزها بیش از پیش مطرح شده و پاسخ به آن در گروه بررسی مولفههای بسیاری است. ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با همشهری آنلاین رویکرد مهم و سادهای را برای دولت ضروری میداند.
ایمانی میگوید: «یک اقدام بسیار ساده، کمهزینه و زودبازده که اکنون دولت میتواند انجام دهد تا اندکی سرمایه اجتماعی را بهبود بخشد، صادقانه صحبت کردن با مردم است.»
در ادامه مشروح گفتوگو با این تحلیلگر و فعال سیاسی را میخوانید.
اقدامات و تغییرات که اخیرا در کشور رخ داده چه اثری در ایجاد ثبات در جامعه داشته و آنها را چطور ارزیابی میکنید؟
بسیاری از تغییراتی که اخیرا در کشور رخ داده ارتباطی با حوادث اخیر ندارد. به طور مثال تغییر فرمانده کل انتظامی کشور هیچ ارتباطی با وقایع اخیر ندارد و زمان ماموریت سردار اشتری پیش از این این حوادث تمام شده بود و با شروع تحولات جابهجایی امکانپذیر نبود و به همین دلیل به تعویق افتاد. همچنین تغییر ۴ استاندار به دلیل تحولات اخیر نبوده و ممکن است مجموع عملکرد آنها منجر به تغییر و جایگزین کردن افراد دیگری شده باشد. شاید تنها تغییر مرتبط با تحولات اخیر تغییر رییس کل بانک مرکزی باشد.
مسئله مهم اما در این موضوع این است که از مجموع تحولات در حاکمیت نمیتوانیم احساس کنیم که تغییراتی جدی با توجه به شرایط خاص جامعه که منجر به تحولات اجتماعی اخیر شد، در دستور کار دستگاههای مختلف مربوط اعم از دولت وغیره قرار گرفته است. منظور از تغییرات نیز جابهجایی مدیران یا مسئولان نیست بلکه تغییراتی جدی در دستگاههای ذیربط است.
نکته اینجاست که باید تغییر نگاه در اداره کشور و نوع نگاه به مردم و شرایط جامعه به وجود آید. اینکه این تغییر نگاه به وجود آمده یا نه سوالی است که شواهدی مبنی بر مثبت بودن پاسخ آن وجود ندارد. دستکم من چنین شواهدی ندارم. به عنوان نمونه باید به عملکرد صداوسیما به عنوان یکی از مراکز مهم که باید تغییر نگاه در آن حس شود توجه کرد. صداوسیما رسانه بزرگ و ملی کشور است که تغییر نگاه در آن با توجه به تحولات سه چهار ماه اخیر در کشور نه تنها اندک بلکه اصلا احساس نمیشود. بنابراین پاسخ کوتاه من این است که فکر نمیکنم تحولی در کشور به وجود آمده باشد که شامل تغییرات مسئولان یا تغییراتی در جهتگیریها و برنامهها شود.
فکر میکنید دولت در چه حوزههایی باید دست به تغییرات بزند؟
تغییرات همه حوزهها از اقتصاد تا فضای مجازی را در برمیگیرد. به عنوان نمونه دیگر به فضای مجازی توجه کنید که افکار عمومی از نظر من نسبت به ادامه فیلترینگ آن اقناع نیست. امروز از عامه مردم با هر گرایش سیاسی و فکری سوال کنید که آیا اکنون که فضای کشور آرامتر شده باز هم ضرورت دارد فیلترینگ و وضعیت خراب اینترنت ادامه پیدا کند؟ به نظر من پاسخ اکثریت به این سوال منفی است. چراکه زمانی شرایط امنیتی بر کشور حاکم بوده که قابل فهم است اما حالا که آن شرایط گذشته ادامه دادن وضعیت قبل منطقی نیست. اینکه تاکید میکنم تغییر نگاهی حس نمیشود اینجاست که در صداوسیما و فضای مجازی نمونه بارز آن را میبینیم. حتی در اقتصاد که نتایج تغییر در آن دیربازده است احساس نمیشود که تغییراتی در دست انجام است.
سیاستگذاران چطور میتوانند باب مفاهمه با مردم را باز کنند تا آن اقناعسازی که شما اشاره کردید هم اتفاق بیافتد؟
من فکر میکنم یک اقدام بسیار ساده، کمهزینه و زودبازده که اکنون دولت میتواند انجام دهد تا اندکی سرمایه اجتماعی را بهبود بخشد، صادقانه صحبت کردن با مردم است. از این سادهتر نمیشود که مسئولان دولتی صادقانه با مردم صحبت کنند و اخبار غیرواقعی و غیرصحیح به مردم ندهند. حتی اگر لازمه این کار این باشد که تصویری ناخوشایندی به مردم انتقال داده شود نیز مردم صداقت را بیشتر میپسندند. حداقل کار این است که مسئولان دولتی و در راس آنها رییس جمهور به جای آمار و اطلاعات خوشایند که افکار عمومی آنها را نمیپسندد، صادقانه شرایط کشور در حوزههای مختلف را به مردم اطلاع دهند. به طور ساده مشکلات و چالشها را به شکلی کاملا واقعی بگویند. اگر این اتفاق رخ دهد دولت میتواند یک قدم جلو برود تا بتواند اعتمادسازی بیشتری کند و سپس بتواند قدمهای بعدی را بردارد.
به نظرتان چه چالشها و موانع در این مسیر وجود دارد؟
میتوانم به این سوال شما یک پاسخ خوشبینانه و یک پاسخ بدبینانه بدهم. پاسخ خوشبینانه این است که مسئولان فکر میکنند که دشمنان از بیان مشکلات و چالشهای کشور سوءاستفاده میکنند. پاسخ بدبینانه اما این است که مسئولان اساسا درکی از افکار عمومی در شرایط فعلی ندارند و فکر میکنند اکثریت قاطع مردم با اقدامات دولت همراه هستند. قسمت بدبینانهتر نیز اینکه ممکن است برخی از افراد در دستگاههای دولتی نفوذی باشند. نفوذی الزاما به معنای کسی نیست که با دستگاههای امنیتی بیگانه در ارتباط است. نفوذیها میتوانند کسانی باشند که افکار کاملا کج و معوج دارند که به دستگاههای دولتی نفوذ کردند و اجازه نمیدهند که دستگاههای مختلف کارکرد طبیعی خود را داشته باشند و آنها را از تصمیمگیری بازمیدارند. بنابراین شما میتوانید هم خوشبینانه به موضوع نگاه کنید و هم بدبینانه.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰