در طول سه دهه گذشته، پژوهشگران تعدادی مکانیسم یا «مشخصه» را برای پیری شناسایی کردهاند تا فرایندهای سلولی و مولکولی که به سلولها آسیب میزنند و بدن ما را پیر میکنند، توضیح دهند.
در میان این مشخصهها، که در اینجا به سه گروه طبقهبندی شدهاند، نُه تا از آنها در مرکز تلاشهای انقلابی برای کندکردن فرایند پیرشدن قرار دارند؛ عامل ریسک اصلی در بسیاری از بیماریهای جدی، از جمله سرطان.
هسته قلب سلول است. چون هسته DNA را دربر گرفته، دستورالعمل تمام فعالیتهای سلولی، هرگونه آسیبی درون هسته جدی است و میتواند به تمام سلول منتقل شود که باعث ایجاد موجی از آثار منفی میگردد.
هزاران خطر، از جمله آلودگی، تهدیدی مداوم برای DNA هستند. ژنومهای ما فرایندهایی را رمزگذاری میکنند که آسیبها را پوشش میدهند، اما تعمیر همیشه موفقیتآمیز نیست و نقصها میتوانند انباشته شوند؛ اتفاقی که به سرطان و بیماریهای دیگر منجر میشود.
رشتههای DNA اطراف قرقرههایی پروتئینی بهنام هیستونها (Histones) تولید میشوند. ژنها براساس مکانی که گروههای متیل (Methyl Groups) به DNAها و هیستونها متصل میشوند، خاموش و روشن میشوند. وقتی این اتصالات دچار ایراد شوند، هماهنگی دقیق فعالیت ژنی میتواند در معرض خطر قرار بگیرد.
DNA کلاهکهای محافظتی خاصی دارد؛ تقریباً مانند بندهای کفش. این کلاهکها، که تلومر (Telomer) نام دارند، با افزایش سن کوتاه میشوند و تحلیل میروند. سپس کروموزومها شروع به ازهمپاشیدن میکنند که باعث مرگ سلولها در اندامهای حیاتی میگردد.
سلولها باید بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند تا اندامهای بدن ما بهگونهای بهینه عمل کنند. وقتی DNA یا سلولها آسیب میبینند، مانند این عکس از دیواره رودهای، سلولها نمیتوانند سیگنالهای مناسب دریافت کنند.
توانایی بدن ما برای تعمیر بافتها و اندامها بستگی به سلولهای بنیادی (Stem Cells) سالم دارد؛ منبع اصلی سلولهای تازه. اما سلولهای بنیادی تنها در زمان نیاز تکثیر میشوند؛ یک توانایی که با افزایش سن افول مییابد.
سلولهای معیوب میتوانند وارد یک حالت دائمی بدون تقسیم بهنام پیری (Senescence) شوند. آنها، که گاهی سلولهای زامبی نامیده میشوند، میتوانند برخی اوقات نقشهایی مهم داشته باشند؛ مانند درمان زخمها. اما آنها با افزایش سن انباشه میشوند و هیچگاه نمیمیرند. این سلولهای بلااستفاده مولکولهایی را نیز آزاد میکنند که به سلولهای همسایه آسیب میرسانند.
ارتباط دقیق بین سلولها، که اغلب با هورمونها (Hormones) انجام میشود، بدن را فعال نگه میدارد. اختلال در سیگنالها (شاید بهدلیل سلولهای زامبی یا دیگر عوامل ناشناخته) میتواند برای مثال یک واکنش مناسب به یک مصدومیت موقت را به التهاب سطحپایین دائمی تبدیل کند.
سلولها مانند کارخانههایی با بخشهای حیاتی و ظریف بسیار هستند. آسیب به هرکدام از آنها، ازجمله میتوکندریها (Mitochondria) که غذا را به انرژی تبدیل میکنند، عملکرد سلول را درمعرض خطر قرار میدهد. این تحلیل میتواند در نهایت روی هسته سلول تأثیر بگذارد و منجر به بیماری شود.
وقتی ما غذا میخوریم، موادی مغذی (Nutrients) را به سلولها میرسانیم که برای سالم نگهداشتن ما لازم هستند. اما مواد مغذی بیش از حد میتوانند از ظرفیت سلولها برای ذخیره و متابولیزهکردن (Metabolize) آنها فراتر روند و باعث واکنشهای سمی شوند.
میتوکندریها بیش از ۹۰ درصد انرژی سلول و تقریباً تمام رادیکالهای آزاد آن را که گونههای اکسیژن واکنشپذیر (Reactive Oxygen Species) نیز نامیده میشوند، تولید میکنند. این مولکولهای ناپایدار در مقادیر پایین میتوانند برای سیگنالدادن تنش و آغاز فرایند نگهداری و تعمیر خوب باشند، اما تعداد زیاد آنها میتوانند سمی باشند.
برای تنظیم واکنشهای شیمیایی و تأمین ساختار سلولی، پروتئینها باید در شکلهایی دقیق و اوریگامیمانند پیچیده شوند. وقتی آنها آسیب میبینند، این پیچخوردگی دقیق را از دست میدهند و چسبناک میشوند، در تودههایی جمع میشوند و ماشینآلات سلول را بهگونهای دربر میگیرند که میتواند باعث ایجاد بیماریهایی مانند آلزایمر و پارکینسون شوند.