آن چیزی که در بحث آب، برای ما حساسیت ایجاد میکند، بحث خشکسالیهای پیشرو است؛ خشکسالیهایی که در کشور ایجاد شد و ما الان بهشدت با آن درگیر هستیم.
عمده بحث آب در کشور ما، مربوط به بحث کشاورزی میشود. در حال حاضر ۹۰ درصد آب کشور، در بخش کشاورزی حدود ۵ درصد در بحث آب شرب و ۲ و نیم درصد هم در بخش صنعت مصرف میشود. رویکرد ما باید بهسمتی برود که نحوه مصرف آب در بخش کشاورزی بهینه شود.
طرح ابلاغ الگوی کشت یک امری حیاتی است که از موضوع آب برای ما بیشتر دارای اهمیت بیشتری است، اما این سوال مطرح است که چرا به این اندازه با تاخیر ابلاغ شد؟ یکزمانی وجود دارد که دولت باید اعمالنفوذ کند. باید چنین اقدامی در سالهای قبل اتفاق میافتاد، اما بااینوجود ابلاغ چنین موضوعی بسیار دارای اهمیت است.
عواملی مانند افزایش جمعیت، صنعتی شدن، افزایش آلودگیهای زیستمحیطی، انتشار آلایندهها در هوا، افزایش دما، اختلال در قوانین طبیعی، بنزین و... از مهمترین عوامل تاثیرگذار در حوزه آب هستند. چنین عواملی سبب میشود تا اکوسیستم دستخوش تغییر قرار گیرد.
اگر آب را بهعنوان یک نیاز حیاتی در نظر بگیریم و بحث کشاورزی را بهصورت مدرنیته اجرایی کنیم، در بحث آب شرب مشکلی نخواهیم داشت. از طرفی، ضرورت دارد ما در بخش عمده کشور، باتوجه به پراکندگی جمعیتی که وجود دارد، مشکل آبرسانی را حل کنیم.
در بحث آبرسانی، ۲ مقوله وجود دارد؛ آبرسانی در بخش کشاورزی برای تولید و آبرسانی برای مصرف. چنین موضوعی، بهشدت کار ما را سخت خواهد کرد. کشور بسیار گسترده و دارای تراکم جمعیتی بالا است. هزینههای استحصال آب بسیار بالا است و باید زودتر از اینها ابلاغ الگوی کشت را در نظر میگرفتیم.
اگر آبی که در بحث کشاورزی استفاده میشود و عمده مصرف ما را دربر میگیرد، مکانیزه شود و فرسودگی شبکههای انتقال، بهویژه در انتقال آبهای کشاورزی رفع شود، امکان بهوجود آمدن شرایط بهتر در حوزه آب وجود خواهد داشت.
هر موضوع و تغییری در این حوزه، با مقاومت روبهرو است. کشاورزان خیلی تمایل به موضوعات مطرحشده ندارند. در اینباره، دولت لازم است، ورود کند و تسهیلاتی را برای کشاورزان در نظر بگیرد؛ البته ابن تسهیلات باید کمبهره باشد. عمده موضوعاتی که وجود دارد، بحران ناشی از خشکسالی و تبعات آن برای خانوارها است. نخستین موضوع این است که عده زیادی بر این باور هستند که آب یک کالای بسیار بیارزش است. اگر در نگرش بعضی از ما، آب یک کالای بیارزش نبود، ما چنین افراطی را در بحث مصرف آب مشاهده نمیکردیم. گاهی مشاهده شده که در سطح معابر، از آب برای شستوشو استفاده میکنند و زمانی که تذکری داده میشود، نهتنها استقبال نمیشود، بلکه با صحبتهای تندی هم از سوی مسرفان آب مواجه میشویم.
بهعقیده بنده، یک تناسبی میان بهای تمامشده تولید و تعرفهها وجود ندارد. باید مقداری این شیب بیشتر شود. چنین امری دارای راهکار است. اول آنکه الگوهایی برای تشویق افراد کممصرف در نظر گرفته شود. افرادی که دارای مصرف اصولی آب هستند، از یکسری تسهیلات بهرهمند شوند. از آن سمت هم باید شیب بهای تمامشده تولید، با تعرفه نهایی کمتر شود.