قرار است ۱۰۰ هزار کارمند انگلیس در اول فوریه اعتصاب کنند

صدا و سیما شنبه 01 بهمن 1401 - 17:17
روزنامه انگلیسی گاردین نوشت اعتصاب کنندگان انگلیسی حقیقت را می‌گویند اما سیاستمداران می‌خواهند آن‌ها را ساکت کنند.

قرار است ۱۰۰ هزار کارمند انگلیس در اول فوریه اعتصاب کنندبه گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما  پایگاه اینترنتی روزنامه انگلیسی گاردین با انتشار یادداشتی به قلم نسرین مالک، ستون نویس خود، به ارائه تحلیلی از وضعیت اجتماعی انگلستان در خلال اعتصابات گسترده در این کشور پرداخته است. متن این یادداشت تحلیلی به شرح زیر است:
اعتصابات بیشتری در راه است و قرار است که ۱۰۰ هزار کارمند دولتی در اول فوریه اعتصاب کنند. ۱۵۰ دانشگاه انگلیس نیز در ماه‌های فوریه و مارس به مدت ۱۸ روز با اعتراض شغلی اتحادیه دانشگاه‌ها و کالج‌ها تعطیل خواهند شد. هفته گذشته، ۴۵ هزار کارآموز پزشکی جوان رأی گیری در خصوص اعتصاب را آغاز کردند. آن‌ها به کارگران حمل و نقل، پرستاران، کارکنان آمبولانس و شمار دیگری از شاغلان دولتی و خصوصی می‌پیوندند.
کاریکاتور‌های آن‌ها از قبل به وضوح نقاشی شده است که در آن‌ها "گربه چاق" نمادی است از رهبران اتحادیه‌های کارگری، کارگران مشمول، متخصصان مراقبت‌های بهداشت بی ملاحظه که از دوره‌های زمانی بد سوء استفاده می‌کنند تا حقوق بیشتری بگیرند؛ و همه این‌ها به ضرر مشاغل خرد و بیماران بیچاره است. این‌ها تجسم‌های تأثیرگذاری هستند. زندگی در حال حاضر سخت است، و سرزنش کسانی که عملاً و مستقیماً آن را سخت‌تر می‌کنند، ساده‌تر از سرزنش کسانی که آن را به طور ناملموس سخت می‌کنند. امدادگری که از سوار شدن به آمبولانس خود امتناع می‌کند، از وزیرانی که در طول سال‌ها سیاست‌هایی وضع کرده اند که کارگر را مجبور به اعتصاب کرده، شرور عیان تری است.
اما در میان غبار اختلال و بحران که با اعتراضات شغلی بدتر شده است، چیزی دارد آشکار می‌شود که یک استدلال متقابل قوی را در برابر احساسات ضد اعتصابی مطرح می‌سازد که عمیقاً در فرهنگ سیاسی و قوانین بریتانیا جا افتاده است. اعتصابات زمانی رخ داده اند که رژیم قدیمی در حال مرگ است، اما رژیم دیگری هنوز جای آن را نگرفته است؛ همان طور که در نقل قول‌ها آمده اکنون عصر هیولا‌ها است. اما این عصر همچنین می‌تواند زمان عبور از موانع نیز باشد.
وقتی نوبت به ارائه راه حل برای بن بستِ رو به رشد کارگران کشور می‌رسد، خلاء داریم. دولت محافظه کار در یک آشفتگی آزاردهنده غرق بوده و بین دوره‌های طولانی غیبت و انفجار‌های ناگهانی خصومت‌ها سرگردان است. از سوی دیگر، حزب کارگر ژست پایبندی به اخلاق می‌گیرد، اما وقتی پای عمل می‌رسد غایب است. استارمر به درستی می‌گوید که اعتصاب پرستاران "نشان شرم" برای دولت است، اما بعد نمایندگان حزب کارگر را از حمایت فعال از اعتصابات منع می‌کند.
لایحه ضد اعتصاب پیشنهادی دولت و احتیاط حزب کارگر برای حمایت از اعتراضات شغلی، هر دو مبتنی بر باور یکسانی هستند: این که اعتصابات نامحبوب هستند. شاید در دوره‌های زمانی عادی این طور باشد؛ اما دوره کنونی از زمان‌های عادی نیست. اگر سیاستمداران فاقد کاریزما یا امکان بدنام کردن مؤثر اعتصاب کنندگان باشند، و بحران اقتصادی آنقدر عمیق شود که باعث ایجاد آگاهی طبقاتی شود، اعتصابات می‌توانند محبوب شوند. حمایت عمومی از توانایی برای اعتصاب از ژوئن سال قبل در بیشتر مشاغل افزایش یافته است. در میانه تهدید حزب محافظه کار و احتیاط حزب کارگر، فضای بزرگی پدیدار شده است که قابل استفاده است.
این فضا منجر به جابجایی عجیبی در سیاست بریتانیا شده است. کارگران اعتصاب کننده و نمایندگان آن‌ها با جزئیات و شور و شوقی که در سخنرانی‌های سیاستمداران ما وجود ندارد، به توصیف واقعیت وخیمی که کشور با آن روبروست و چگونگی یک آینده امیدوارکننده می‌پردازند. هفته گذشته، بیانیه‌ای که توسط رئیس کمیته منطقه‌ای پزشکان کارآموز شرق انگلستان وابسته به "انجمن درمانی بریتانیا" نوشته شده بود، به شکل شورانگیزی از همکارانش در نظام سلامت و جا‌های دیگر به عنوان "ستون فقرات این کشور" یاد کرد و گفت: "ما آمبولانس‌های شما را می‌رانیم، جاده‌های شما را جارو می‌کنیم، موجودی قفسه‌های شما را پر می‌کنیم، در بازیابی سلامت تان به شما کمک می‌کنیم. ما منشأ هر رفاه و تجارت و امنیتی هستیم. "
و این تعابیر صرفاً جلوه‌هایی از بلاغت نیست. کارگران اعتصاب کننده نیز به درستی، احزاب مجرم را به گونه‌ای شناسایی می‌کنند که بعضاً شبیه یک توهم به نظر می‌رسد، که در نتیجه ما در حوزه سیاسی عادت به شنیدن این استدلال‌ها نداریم. در حالی که دولت تقریباً در خصوص هرچیزی به صورت خودکار تقصیر را گردن همه گیری و جنگ اوکراین می‌اندازد و حزب کارگر نیز به نوبه خود دولت را مقصر می‌داند، کارگران اعتصاب کننده در مورد همه موارد غیرقابل بیان زمینه‌ای صحبت می‌کنند: کارفرمایان خصوصی استثمارگر، میراث ایدئولوژیک مقررات زدایی و عدم تخصیص بودجه، و رسانه‌های راست گرا که اساساً به عنوان یک بازوی تبلیغاتی سیاسی عمل می‌کنند.
میک لینچ، دبیر کل "اتحادیه ملی کارکنان ریلی، دریایی و حمل و نقل"، هفته گذشته با ارائه شواهدی به کمیته منتخب حمل و نقل، به بسیاری از این ملاحظات اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که حتی قبل از اعتصاب‌های راه آهن، خدمات وحشتناک بوده و این بن بست به خاطر دولت و کارزاری است که رسانه‌ها علیه اعتصاب کنندگان به راه انداخته اند؛ و این که محافظه کاران دیگر نباید در مواجهه با کارگران، تصور کنند که به طور پیش فرض قهرمان محبوب‌تر هستند.
این ملاحظات با وسعت بحران اقتصادی طنین اندازتر شده است. همه به جز یک اقلیت کوچک این تنگنا را احساس می‌کنند و کسی را می‌شناسند که شرایط سخت تری دارد. واقعاً افراد زیادی هستند که در این صنایع کار می‌کنند یا با کسی که در آن‌ها مشغول است در ارتباط هستند. در اطراف ما روایت‌هایی از زندگی کاری هست که به نوعی شکنجه روزانه تبدیل شده است. در خانواده بزرگ من، یکی از کارکنان نظام سلامت آنچنان از این وحشت‌ها می‌گوید که نگران سلامت روان آن‌ها می‌شویم، و نه تنها از برخی اعتراضات شغلی برای محافظت از ذهن و جسم آن‌ها حمایت می‌کنیم، بلکه این اعتراضات را تشویق می‌کنیم.
اما حتی با وجود خلاء سیاسی و همدلی مردمیِ بیش از حد انتظار با اعتراضات شغلی، ظاهراً هنوز آن نوع از همبستگی شکل نگرفته است که منجر به پیشرفتی در تحقق شرایط و دستمزد متناسب شود. نمایه کار در این کشور (که خود میراثی از جدایی موفقیت آمیز از اتحادیه است) ترکیبی است از کار خصوصی، دولتی، غیر اتحادیه‌ای و قرارداد موقت، و این بدان معناست که کشور فاقد هرگونه هماهنگی مرکزی یا پیام رسانی به جامعه است.
رسانه‌ها عموماً غیرهمدلانه هستند، و به طور مداوم بر حمایت مردمی فشار وارد می‌کنند و چیز قابل توجهی وجود ندارد که کارزار‌های گسترده مردمی را آنگونه به رهبری اتحادیه‌ها متصل کند به بتواند منجر به اعتصاب عمومی شود. در این صورت خطر این است که اهداف اعتصاب کنندگان در طول زمان پراکنده‌تر و ناسازگارتر شود و تصویری که دولت می‌خواهد به تصویر بکشد (که عبارت است از کشوری بحران زده‌ای که کارگرانش به آن خیانت کرده اند) قانع کننده‌تر شود.
وقوع تغییرات مذکور بسته به حرکت و ارتباطاتی دارد که کارگران اعتصاب کننده می‌توانند ظرف چند هفته آینده ایجاد کنند، و این که بحران هزینه‌های زندگی چقدر پایدار باشد. آن‌ها یک فرصت دارند. طنز تلخ ماجرا آن جا است که چپ و راست هر دو برای رفع کاستی‌های سیاستشان به شدت روی میهن پرستی و عرق ملی شرط بندی می‌کنند، اما با شعار‌های توخالی، نمادگرایی احمقانه و جنگ‌های فرهنگی به آن‌ها خدمات ضعیفی ارائه کرده اند.
وقتی هیچ راه حل واقعی برای ارائه وجود نداشته باشد، آن توافق عمومی محقق نشده می‌تواند در کوره‌ای از ناامیدی جوش داده شود و سپس از آن به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به سیاستمداران استفاده شود. مدت مدیدی است که سیاست بریتانیا با موفقیت بر این اصل عمل کرده است که فاصله بین افراد خوشبخت و بدبخت بیشتر از مجاورت آن‌ها است؛ که همه ما به عنوان مهاجران، کارگران اعتصاب کننده و افرادی که به مزایا و مسکن نیاز دارند، اهداف مشترکی نداریم، زیرا خودمان به نوعی مسئول بدبختی مان هستیم. این یک توهم قدرتمند است. اما وقتی بازنده‌ها بیشتر از برنده‌ها باشند، این می‌تواند توهمی شود که آماده فرو کردن شمشیر است.

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.