عصر ایران- اول بهمن 1401 در حالی سپری میشود که احتمالا مخاطبانی انتظار داشتند دربارۀ زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی بنویسیم. هر چند در بخش «باغ ادبیات ایران؛ توشهای و خوشهای» چیستانی از شاهنامه آوردهایم تا به هر رو یاد شده باشد اما واقعیت این است که اعلام مشخص و دقیق اول بهمن به عنوان زادروز فردوسی مستند نیست. اگر مانند مولانا یا سعدی یا حافظ روزی به این عنوان نامگذاری میشد بحث دیگری بود ولی «زادروز» مستند نیست. باشگاه شاهنامه پژوهان در اینباره نظر چند چهرۀ شاخص در این عرصه را جویا شده که نامشان با فردوسی گره خورده است:
میرجلال الدین کزازی : به درستی نمیدانم چرا یکم بهمن؟
*به درستی نمیدانم که چرا این روز زادروز فردوسی شمرده شده است اما در آن چند و چون و مگر هست. این زمینهای است ادبی و تاریخی که همواره باید بدان اندیشید و در آن کاوید اما از این دید که روزی را ما روز فردوسی بشماریم و آن روز را گرامی بداریم، این زمینه چندان ارجی نمی تواند داشت. مشخص نبودن زادروز فردوسی بهانهای بهینه در بیشاندیشیدن و پرداختن به فردوسی و شاهنامه او خواهد بود. از نگاهی بسیار فراخ، هر روز که ما در آن به ابرمرد فرهنگ و ادب ایران بیندیشیم و به شاهکار ورجامند و بیمانند او، آن روز ، خجسته روز فردوسی و شاهنامه خواهد بود.
محمد جعفر یاحقی :سندیت متقن تاریخی ندارد
*در چارچوب زندگی اجتماعی و فرهنگ قرون گذشته قید كردن روز دقیق تولد افراد دارای اهمیت نبوده لذا در مورد فردوسی نیز این چنین بوده است. حتی سال تولد این بزرگمرد تاریخ ادبیات ایران پس از بررسیهای متعدد با زحمت در سال 1329 هجری خورشیدی مشخص شد بنابراین تعیین روز دقیق تولد فردی در یك هزار سال پیش هرچند هم این فرد شاخص باشد به هیچ وجه امكان پذیر و شدنی نیست. هیچ سند تاریخی در این زمینه وجود ندارد و نام بردن از این روز (یکم بهمن) به عنوان زادروز فردوسی صرفا بر اساس محاسبات سرانگشتی، غیرعلمی و غیر رسمی صورت گرفته است. بر اساس چنین محاسباتی سومین روز دی ماه نیز به عنوان روز تولد فردوسی مورد اشاره قرار گرفته در حالی كه این تاریخ نیز هیچ سندیتی ندارد.
اساسا روز دقیق تولد اهمیت آنچنانی برای بزرگداشت و گرامیداشت ارزش كار شعرا، فضلا و حكما ندارد چنانكه زادروز 90 درصد شعرا و فضلای بزرگ ایرانزمین همچون مولوی، سعدی، حافظ و عطار مشخص نیست.
جلال خالقی مطلق: هیچ اطلاعی نداریم
*بر طبق بررسی چند تاریخ که فردوسی خود در شاهنامه به دست داده است, احتمال نزدیک به یقین سال تولد او ۳۲۹ هجری قمری است که سال درگذشت رودکی نیز هست . درباره ی روز تولد شاعر هیچ اطلاعی نداریم و آنچه ادعا شده فاقد اعتبار است . سال پایان سرایش شاهنامه ۲۵ اسفند ۴۰۰ هجری است و سال درگذشت شاعر, از دو تاریخ ۴۱۱ و ۴۱۶ که گزارش کرده اند, دومین محتمل تر است.
سجاد آیدنلو : هیچ مبنای علمی برای زادروز فردوسی نداریم
* یکی از مواردی که در مسائل مربوط به شاهنامهشناسی برداشتهای اشتباه را به دنبال داشته، سه بیتی است که در بخش تاریخی شاهنامه آمده است. در آنجا فردوسی به شصتوسهسالگی خودش اشاره کرده است:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
بر این کار فرخ نشیمن بود
میلعل پیش آورم هاشمی
ز بیشی که خُنبش نگیرد کمی
چو شصتوسه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر
عدهای همین را مبنا قرار دادهاند و چون فردوسی گفته ۶۳ سالم شد و از روز «هرمزد بهمن»، یعنی نخستین روز بهمنماه، یاد کرده به غلط استنباط کردهاند این روز تولد فردوسی است. این استنباط اگرچه بههیچوجه درست نیست، اما در دو سه سال اخیر در شبکههای مجازی تبلیغ و ترویج میشود. زیرا در این سه بیت اصلا اشارهای به تولد فردوسی نداریم. چون اول بهمنماه روز جمعه است و جمعه در سنتهای اسلامی مقدس است و اول هر ماه هم در سنت ایرانِ پیش از اسلام، تقارن اینها را به فال نیک گرفته و گفته به شادی برگزار کن و بعد در ادامه هم گفته که من ۶۳ ساله شدم و گوشم هم سنگین شده است.
ژاله آموزگار: هر روز زاده میشود، زادروز مهم نیست
*زادگاه و تاریخ تولد فردوسی اهمیتی ندارد ، زیرا همه جای ایران سرای اوست . او با هر نوزادی در ایران زاده میشود اما مرگ فرهنگی ندارد. من فردوسی را تنها پیکرتراشی نمیبینم که پتکی بر سنگی بکوبد تا پیکری بیجان بسازد. او برای من آرشی است که همۀ هستی، عمر و جان و روانش را در این اثر نهاد و هم چون آرش که خود تیر شد تا گسترۀ ایران گستردهتر شود، فردوسی نیز خود شاهنامه شد تا فرهنگ ایرانی زنده بماند. او پیر شد. پیمانشکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانهای به سراغش آمد اما موفق شد سایهبانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، در سایۀ آن، از گزند زمان، در امان بماند.