اعتماد نوشت: بیستوپنج، شش سال دارد، اما قد و قوارهاش مثل یک پسر نوجوان شانزده، هفدهساله میماند. برخی اهالی شهرستان به من میگویند؛ مشکل جسمی و روحی دارد و خودش در کودکی در آموزشگاهی مربوط به کودکان «استثنایی» درس خوانده. دو هفته است از پچپچههای اهالی در مورد آزار و اذیتهای جنسی که این فرد به برخی دانشآموزان رسانده، گذشته است. حالا اکثر اهالی این شهرستان معتقدند؛ او راننده سرویس مدرسه این دانشآموزان بود.
هفته گذشته اخباری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه دریکی از شهرهای جنوب غرب کشور یک راننده سرویس دبستان پسرانه به نام «ر» به صورت سریالی به برخی دانشآموزان آزار و اذیت جنسی کرده است. ۱۲ دی ماه امسال از بیمارستان با پلیس آگاهی شهرستان تماس گرفته میشود و پدر یکی از این کودکان ماجرای آزار و اذیت جنسی فرزندش را برای پلیس توضیح میدهد. چند ساعت بعد ماموران آگاهی «ر» را در خانهاش دستگیر میکنند.
برخی اهالی ادعا میکنند «ر»، بیش از ۱۵ پسربچه را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است که برخی از آنان «معلول» بودهاند. اعتماد صحت تعداد قربانیان را پیگیری کرده، اما هنوز هیچ منبع رسمی این تعداد را تایید نکرده است. خبر این فاجعه زمانی در شهر میپیچد که روز ۱۲ دیماه پسری هشتساله حالش بد میشود و ماجرا را برای پدرش تعریف میکند.
پدر این کودک در ابتدا به خاطر «حفظ آبرو» از افشای این واقعه وحشتناک و تماس با پلیس یا رسانهها، خودداری و فرزندش را برای درمان به بیمارستان منتقل میکند. در آنجا پس از اصرار پزشکان، پدر در نهایت حقیقت ماجرا را برای پلیس فاش میکند. به گفته برخی اهالی «قربانی آخر یعنی همان پسربچه ۸ ساله حالش بد میشود و پدرش او را به بیمارستان میرساند و این پسربچه در بیمارستان عنوان میکند که راننده سرویس مدرسهاش این کار را با او کرده است.»
شنیدهها حاکی از این است که وضعیت «روحی و جسمی» این پسربچه مساعد نیست و حتی چندین بار اقدام به خودکشی کرده است. یک منبع آگاه محلی در گفتگو با من ادعا میکند: «طی یکسال گذشته، تعدادی کودک زیر ۱۰ سال خودکشی کردهاند. این خودکشیها به صورت غیرعادی صورت میگیرد. پس اگر قربانی آخر اقدام به خودکشی کرده باشد، عجیب نیست. مشخص هم نیست این کودک با اتفاقی که برایش افتاده چه سرنوشتی داشته باشد.»
یکی از آشنایان فرد آزاردهنده به من میگوید: «ر، فرزند اول خانواده بود. خانوادهاش بعد از اینکه ر دستگیر شد، تلفنهایشان را خاموش کردند و از این شهر رفتند.»
مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش این شهرستان در مورد این خبر به «اعتماد» میگوید: «این خبر ربطی به اداره آموزش و پرورش ندارد. این اتفاق در خارج از محدوده مدرسه رخ داده است. اخباری که در فضای مجازی شایع شده، این است که اعلام کردند؛ این آقا راننده سرویس مدرسه بوده و گزینش نشده است. این آقا خودش جزو دانشآموزان استثنایی آموزشگاه [..]بود و مشکل روانی دارد. فرد راننده سرویس نبود و در فضایی خارج از فضای آموزشی و در خیابان اتفاق افتاده است.»
ناصری در پاسخ به اینکه اگر این آقا خودش قبلا جزو دانشآموزان استثنایی بوده، چطور گواهینامه دارد، میگوید: «چون پرونده ایشان ربطی به اداره آموزش و پرورش ندارد، ما هم در جریان نیستیم. برای خود ما هم مبهم است که این فرد چگونه گواهینامه دارد. ما چند بار برای پیگیری تماس گرفتیم ولی گفتند؛ خود خانوادهها باید پیگیر باشند. فضای این شهر، قومی و قبیلهای است و روی این مسائل بسیار حساس هستند. پرونده این آقا در دست مراجع قضایی و دادستان این شهرستان است.»
یکی از کارمندان شهرداری تهران در مورد نحوه فعالیت سرویس مدارس به «اعتماد» میگوید: «سرویس مدارس حتما باید از فیلتر سازمان حملونقل شهرداری عبور کنند و از آنجا مجوز بگیرند. سازمان حملونقل هم سامانهای دارد که مسیرهایی را که رانندگان، دانشآموزان را سوار و پیاده میکنند، ثبت میکند و در این سیستم نشان میدهد، اما از وقتی که ویروس کرونا اپیدمی شد و مدارس غیرحضوری شدند این سامانه هم تعطیل شد.»
یکی از خبرنگاران محلی در واکنش به این خبر هم آن را کذب میداند و هم اظهار بیاطلاعی میکند و به من میگوید: «این خبر کاملا کذب است و من تا به الان این خبری که شما از آن صحبت میکنید را نشنیدم.»، اما یک منبع مطلع محلی بمیگوید: «این خبر کذب نیست. اگر کذب است چرا الان در بازداشت است؟» این منبع ادعا میکند: «پدر این پسربچه بعد از مدتی رضایت میدهد و شکایتش را پس میگیرد، چون خودم اهل اینجا هستم و آداب و رسوم را میشناسم، احساس میکنم پدر این پسربچه رضایت داده تا وقتی ر آزاد شد، خودش تقاصش را از او بگیرد. در میان خانواده کودکانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند، فقط همین خانواده قربانی آخر شکایت کردند که آن هم همانطور که گفتم؛ خیلی سریع شکایتشان را پس گرفتند. در برخی از اخباری که در فضای مجازی منتشر شده، نوشتند که ممکن است فرد آزاردهنده را تبرئه کنند. اتفاقا دادستان درباره این فرد خوب عمل کرد و توانست طی یک روز ر را بازداشت کند. ر قبل از اینکه به عنوان راننده در سرویس مدرسه شروع به فعالیت کند، شاگرد یک مغازه بود.»
یکی از اهالی صاحب یک رسانه محلی است به «اعتماد» ضمن تاکید بر مشکلات روانی متهم میگوید: «اینکه میگویند؛ راننده سرویس مدرسه بود، درست نیست و خودش به صورت عبوری و به زور این دانشآموزان را سوار و در مکانی خلوت به آنها آزار و اذیت جنسی میکرد. به خاطر حفظ آبرو خیلی از این خانوادهها هم شکایت نکردند. این ماجرا هم به خاطر اتفاقی که برای قربانی آخر رخ داد برخی اهالی متوجه شدند و پای پلیس به ماجرا باز شد.»
یکی دیگر از اهالی هم به «اعتماد» میگوید: «تا جایی که ما میدانیم ر یک «پراید» دارد که با آن رانندگی میکرد. البته میگویند؛ پراید برای پدرش بود. ر مجرد است و با خانوادهاش زندگی میکرد. پدرش کارمند است. اگر عکسهای ر را ببینید متوجه میشوید که به لحاظ جسمی مشکل دارد.»
«علیرضا شریفییزدی» آسیبشناس و روانشناس اجتماعی در مورد خبر آزار و اذیت جنسی یک مرد به دانشآموزان یکی از شهرهای جنوب غرب کشور میگوید: «آزار و اذیت جنسی این دانشآموزان از چند بعد قابل بررسی است. یکی از این بعدها از منظر روانشناسی است. معمولا قربانی یا افرادی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند تا مدتهای طولانی دچار استرس پس از سانحه خواهند بود و به همین دلیل نیاز است که حتما تحت نظر روانشناس به خصوص روانشناس کودک و نوجوان قرار بگیرند تا درمان شوند و آثار و پیامدهای منفی این آزار و اذیت جنسی در آنها کمتر شود. اگر به موقع این درمانها صورت نگیرد، ممکن است در دوره جوانی و بزرگسالی از نظر روحی و روانی دچار مشکلات زیادی شوند.
بعد دیگر این ماجرا شخصی است که آزار و اذیت جنسی میرساند. معمولا افرادی که آزار و اذیت جنسی میرسانند دچار اختلالات روانی و انحرافات جنسی هستند که متاسفانه جامعه ما به دلیل اینکه ساز و کار مناسبی برای غربالگری ندارد، نمیتواند به موقع این افراد را شناسایی و از چنین فجایعی جلوگیری کند.
در مورد این پرونده گویا خود فردی که آزار و اذیت جنسی رسانده در دوران کودکی در مدرسه کودکان استثنایی درس خوانده و با توجه به اطلاعاتی که از این خبر در فضای مجازی منتشر شده، متاسفانه بدون توجه هم توانسته گواهینامه بگیرد و هم توانسته در جایگاه راننده سرویس مدرسه فعالیت داشته باشد. این مساله یک بعد آموزشی هم دارد و این است که سالیان طولانی است که ما فریاد میزنیم؛ در نظام آموزش و پرورش ایران، ما نیاز به آموزش «تربیت جنسی» داریم نه «آموزش جنسی».
ما با مساله آموزش جنسی کاری نداریم. به دلیل اینکه با شوونات خانواده و شرایط فرهنگی جامعه ما همخوان نیست ولی تربیت جنسی را میتوان آموزش داد و، چون جای تربیت جنسی در جامعه و نظام آموزشی ما متاسفانه خالی است، هر از گاهی شاهد این اتفاقات هستیم. اگر ما تربیت جنسی را در نظام آموزشی مان جدیتر بگیریم این فجایع کمتر رخ میدهد.
از بعد اجتماعی هم باید بگویم؛ معمولا اعتیادها، خودکشیها و آزارهای جنسی در سطح وسیع مثل این اتفاق یک نوع «شورش» به حساب میآید. یعنی هر چه جامعه در التهاب بیشتری به سر ببرد و شرایط اجتماعی نامناسبتری را تجربه کند و همچنین ناآرامی و ناامیدی اجتماعی بالاتر برود، امکان شورشهای اجتماعی بیشتر میشود. شورشهای اجتماعی انواع دارند. برخیها شاید فقط شورشهای خیابانی را جزو شورش بدانند، اما واقعیت این است که پدیدههایی مثل خودکشی، اعتیاد، آزار و اذیت جنسی و امثال اینها نشانگر شورش اجتماعی هستند که در بعد اجتماعی باید دیده شوند و به آنها پرداخته شود و برای پیشگیری آنها کاری انجام داد.»