خبرگزاری میزان – روزنامه جوان نوشت: همان حسن فیروزی که براندازان و همه ظرفیت مجازی و رسانهایشان پای آن آمده بودند و از شکنجه او در زندان میگفتند و حتی خبر دادند که او به کما رفته است، امکان دیدار با خانواده نداشته و در انفرادی است، روز گذشته خبر آمد که حین فرار از کشور دستگیر شده است، بدون آنکه حتی سابقه یک روز بازداشت در اغتشاشات را داشته باشد!
روزهایی گذشت که مخالفان نظام در خصوص حسن فیروزی و شکنجه او و فایل صوتیاش و وداع جانسوزش با فرزند نوزادش مطلب نوشتند. مسیح علینژاد در مورد او نوشت: «حسن فیروزی، ۳۴ ساله اهل شهرری تهران، پدر دختری که تنها ۱۸ روز از تولدش میگذشت. نزدیکان حسن میگویند: حسن را به شدت شکنجه کرده و از تماس با خانواده محرومش کردهاند. خانوادهاش زمانی که به زندان رفتهاند، مأموران به آنها گفتهاند: یک روز قبل از اعدام خبرتان میکنیم.»
جالب که تصاویری هم از صورت کبود او و آثار شکنجه بر بدنش منتشر شد، در حالی که با شرایطی که خودشان وصف کردهاند، او نباید بتواند عکسی از خودش بفرستد.
علینژاد تنها دروغگوی این ماجرا نبود، از علی کریمی و سایر فعالان مجازی برانداز تا بیبیسی و اینترنشنال و صدای امریکا و منوتو بر این دروغ دمیدند و حتی فایل صوتی او را پخش کردند. در ویکی پدیا هم صفحهای به نام او ساخته شد و فضاسازی رسانهای در مورد او کامل انجام گرفت.
حالا، اما صفحه ویکی پدیای او فقط در جستوجوی گوگل میآید و با کلیک روی آن گفته میشود که این صفحه حذف شده است. دلیلش ساده است؛ چون همه این اخبار دروغ بود. یک سناریو و قصهای را یک فرد کلاهبردار نوشت و براندازان هم پی حقیقت ماجرا نیستند، فقط، چون هم راستا با عقایدشان بود، آن را منتشر کردند. مرکز رسانه قوه قضائیه در اطلاعیهای که ۲ بهمن ۱۴۰۱ منتشر کرد اعلام نمود: «فردی به نام حسن فیروزی با جرائم ذکر شده در ادعاهای مطرح شده توسط معاندین، نه تنها طی ماههای گذشته حکم محکومیت و کیفرخواست، نداشته، بلکه در هیچ کدام از زندانهای ایران در بازداشت یا گذران دوران محکومیت نیز نیست.»
باید دستورات را اجرا میکردم!
با این اطلاعیه، سؤال پیش آمد که فرد معرفی شده و صاحب عکسهای منتشر شده کیست؟ در پی این سؤال، اقدامات فنی و پیچیده اطلاعاتی آغاز شد و در نهایت نهادهای اطلاعاتی کشور او را یافتند، زنده و در سلامت کامل! و البته سخنان ابتدایی او حکایت از این دارد که لیدرهای برانداز و رسانههایشان از دروغ بودن این کیس مطلع بودهاند.
حسن فیروزی، سوم بهمن ماه و یک روز پس از اعلام مرکز رسانه قوه قضائیه در حال فرار از مرزهای کشور در محدوده آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران نزدیک جزیره قشم بازداشت و سه شنبه شب با پرواز شماره ۱۲۴۱ به تهران منتقل شد. او در اولین اظهارات خود بیان کرد: «در مدت زمان مفقودی به جنوب کشور رفته بودم.»
فیروزی همچنین درخصوص تصاویر و فایلهای صوتی منتسب به خود گفت: «فایلها را خودم تهیه میکردم و به درخواست مدیران کانال و یک شبکه رسانهای معاند تهیه و برایشان ارسال میکردم. از آنجایی که عکسهای من در شبکههای مجازی به صورت گسترده منتشر شده بود، مدیران رسانهای که با آنها در ارتباط بودم از من خواستند دستورات و خواستههایشان را اجرا کنم.»
او گفته که «من حتی یک روز هم در پی حوادث اخیر کشور دستگیر نشده و در بازداشت نبودهام. هیچ جای بدنم کبود نیست و هیچ گاه تحت شکنجه قرار نگرفتهام.» و البته اقداماتش برای ساخت سناریوی بازداشت و شکنجه در زندانهای ایران را اینگونه توضیح داده است: «چون به طلبکاران خود بدهی داشتم برای همین تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم و به همین دلیل در تاریخ ۲۹ آبان ماه ضمن فرار از منزل، سناریوی بازداشت و شکنجه خود را طراحی و آن را با اعضای رسانههای خارج از کشور مطرح کردم. قصدم این بود تا بتوانم از این داستان به نفع خودم استفاده کنم و با ربط دادن موضوع دستگیریام به اتفاقات اخیر در کشور عنوان کردم که توسط مأموران امنیتی بازداشت و روانه زندان شدهام تا از دست طلبکاران نجات پیدا کنم.»
بیبیسی با اینکه خود منتشرکننده فایل صوتی ساختگی از حسن فیروزی بود، حالا میگوید در هفتههای اخیر کاربران شبکههای اجتماعی که اسامی مشابه سازمانهای حقوق بشری معتبر داشتهاند، این اخبار را منتشر کردند و حاضر نیست مسئولیت خود را در این ترویج دروغ بپذیرد.
مورد حسن فیروزی مورد عجیبی است، اما برای ما که این سو نشستهایم-وگرنه آنسو به این ملغمه دروغ و فریب عادت کرده و روال کارش همین است- اصلاً کل جنبش! اخیرشان بر مبنای دروغ ضرب و شتم مهسا امینی در مقر پلیس شکل گرفت و پس از آن دهها دروغ را روی آن سوار کردند؛ چه دروغ از داخل زندان، چه دروغ از کف خیابان، چه دروغ در مورد احکام صادره، چه دروغ در مورد جنایاتی که کردهاند، چه دروغ از قول خانواده بازداشتیها و اعدامیها، چه دروغ پیرامون مسئولان کشور و غیره. آنقدری که بیراه نیست اگر بگوییم این انقلاب، انقلاب دروغ بود! و برای اثبات این مدعا همین بس که بارها گفتند انقلاب پیروز شده و جمهوری اسلامی تمام شده و هم اکنون جمهوری اسلامی با قدرت بر سر کار است!
حسن فیروزی هم برای آنها یکی است مثل موضوع حسین رونقی که گفتند در زندان شکنجه شده، کلیهاش از دست رفته، اعتصاب غذا کرده، دو پایش را شکستهاند و…، اما او در سلامت و با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شد و با پاهای خودش راه رفت و یک زندانی ضدانقلاب نوشت که چگونه او در مورد اعتصاب غذایش دروغ گفته بود. موضوع ضرب و شتم مادر ستار بهشتی هم همین بود. پیرزن حین راه رفتن زمین خورده بود و گفتند اشخاصی ناشناس او را زدهاند. موضوع کیان پیرفلک، نیکا شاکرمی، اسرا پناهی، حدیث نجفی، سارینا اسماعیلزاده، خدانور لجهای و بسیار موارد دیگر که بخشی از پروژه کشتهسازی براندازان را تشکیل میدادند همگی نشان میدهد که دروغ حسن فیروزی روال عادی سبک مبارزه مخالفان جمهوری اسلامی است.
مورد حسن فیروزی را میتوان تبدیل به یک مورد مطالعاتی کرد که چگونه اخبار ضد جمهوری اسلامی بدون کمترین راستیآزمایی توسط رسانهها و لیدرهای برانداز به شکلی گسترده پوشش داده میشود و چگونه مخالف جمهوری اسلامی بودن میتواند برای فرد امتیازات خاص به همراه داشته باشد. در حالی که مبارزان سیاسی در طول تاریخ ثروت و جان خود را برای مبارزه دادهاند، اپوزیسیون ایرانی در قبال مبارزه با جمهوری اسلامی ثروت میاندوزد و امتیاز میگیرد.
انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.