گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- محمدعلی سافلی: روز گذشته بههمراه جمعی از فعالان رسانه و خبرنگاران به تماشای «منصور» ساختهی سیاوش سرمدی نشستیم. فیلمی که برشی از زندگی سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده نهاجا در دوران دفاع مقدس است. فیلم به مقطعی از سختترین دوران زندگی شهید ستاری میپردازد. زمانی که او فرماندهی نهاجا را از سرتیپ صدیق تحویل میگیرد و کشور در ساخت و تجهیز جنگندهها با بحران روبهرو است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
سازنده فیلم منصور، سیاوش سرمدی است و «منصور» اولین کار سینمایی او بشمار میرود. وی پیشتر مستندهایی در زمینه تاریخ همچون «تهران تقاطع سئول» و «جنگ ششم» را کارگردانی کرده بود. منصور اگرچه به لحاظ تکنیک و ساخت اثر متوسطی است اما سناریو و داستانی دارد که میتواند مخاطب را با خود همراه کند و از این منظر نمره قابل قبولی دریافت میکند و مخاطب با رضایت از سالن سینما بیرون میرود.
از سوی دیگر، ساخت فیلمی درباره یکی از امیران ارتش از سوی موسسه اوج که وابسته به سپاه است نیز اقدامی پسندیده و قابل تقدیر است و نشان میدهد که در مسائل هنری نباید خطکشی های کاذب داشت و اصل و اساس انقلاب و پرداختن به شهدای شاخص فارغ از وابستگی سازمانی مهم است.
** «منصور» به مثابه نوستالژی تاریخی
فیلم «منصور» یک روایت تاریخی از زندگی فرماندهای است که اگرچه کمتر نامش بر سر زبانهاست اما کارهای بزرگی را در دوران فرماندهیاش انجام داد و بازخوانی از یک چهره کمتر شناخته شده برای نسل جوان بر پرده سینما، اقدامی ارزشمند و مغتنم است که میتواند فتح بابی برای به تصویر کشیده شدن سایر شخصیتهای اثرگذار تاریخ دفاع مقدس و انقلاب اسلامی باشد.
یکی از دلایل ارتباطگیری مخاطب با فیلم را میتوان بازی خوب و شباهت بسیارِ چهرهی "محسن قصابیان" با شهید ستاری دانست. سکانس اول و 20 دقیقه ابتدایی فیلم، مخاطب چندان با شخصیت و همچنین روح کلی حاکم بر فیلم ارتباط نمیگیرد. در حقیقت در 20 دقیقه ابتدایی یک ستاریِ ناتوان از حل مشکلات و مردّد را میبیند که در راهروهای مجلس برای تامین جنگنده دست به دامان مرحوم هاشمی است تا اینکه در ادامهی فیلم، تیمسار ستاری به یک شخصیت سرسخت، شجاع با هدف مشخص تبدیل میشود. اوج گرفتن فیلم بعد از 20 دقیقه ابتدایی را میتوان ناشی از زیست واقعی شهید ستاری در ابتدای فرماندهی دانست.
زمانی که تصمیم میگیرد در جدال با شرکت یاشی و بوروکراسی دولتی بایستد و خودش به تعمیر جنگندهها و ساخت قطعات رو بیاورد. در حقیقت این فرود و فراز در فیلم احتمالاً ناشی از پرداخت شخصیتی شهید ستاری است که کارگردان آن را به خوبی به تصویر میکشد.
اما جدا از وجه تاریخیِ فیلم، درونمایهی این اثر و پیام فیلم را باید مورد توجه قرار داد. اینکه «منصور ستاری» شخصیتی است که خود را در برابر سیستم میبیند و آنارشیک عمل میکند یا آنکه شخصیتی است که برای اصلاح یک سیستم معیوب بصورت خودجوش وارد عرصه شده است.
** نسبت «منصور» با سیستم حکومتداری
در عالم سیاست بهویژه در جمهوری اسلامی همواره چند پارادوکس نما مطرح بوده که همچنان درباره آن بحثهای فراوانی وجود دارد. اینکه نسبت نهضت با نهاد چیست؟ و آتش به اختیار بودن با عمل درون یک ساختار و نظم سیاسی چه نسبتی دارد؟ آیا بیرون آمدن از قالب نهضت و تاسیس یک نهاد موجب میشود تا همه ارزش ها و آرمانها زیر پا گذاشته شود و یا آنکه برای تحقق آرمانهایی همچون عدالت نیازمند نهادسازی هستیم؟ آیا آتش به اختیار بودن به منزله خروج علیه سیستم و آنارشی است و یاانکه میتوان در درون سیستم هم آتش به اختیار عمل کرد؟
این سوال مهمی است که بیننده فیلم منصور در معرض آن قرار دارد. شهید ستاریِ داستان «منصور» آیا در تقابل مطلق با هر ساختاری بهسر میبرد؟ شاید میشد به این سوال پاسخ آری داد اما سکانسی از فیلم خلاف این را اثبات میکند. زمانی که ستاری برای پاسخ دادن به علت سقوط جنگندهای در دزفول به کمیته امنیت داخلی مجلس فراخوانده میشود. وی سرسختانه مقابل مصوبه این کمیته برای انحلال مجتمع اوج نهاجا(که کار تعمیر و تولید جنگنده را انجام میدهد) و ادغام آن در شرکت یاشی(وابسته به وزارت دفاع) میایستد و حتی مصوبه را پاره میکند اما در مقابل، خود را فرمانبردار امام خمینی میداند و اعلام میکند که در برابر امام پاسخگو است.
یا آنجا که تلاش میکند آیتالله خامنهای را برای رونمایی از اولین جنگندهی تولید داخل دعوت کند و در خلال فیلم حمایتهای رئیس جمهور وقت از تلاش جوانان نهاجا برای خودکفایی را نشان میدهد و خود را متکی به حمایتهای آقای خامنهای و هاشمی رفسنجانی میداند، نمایانگر آن است که منصور، تجسم خروج علیه کلیت سیستم نیست بلکه شخصیت شهید ستاری در جدال با ساختارهای بوروکراتیک و دست و پاگیر اداری قامت راست کرده و تلاش میکند با انفعال و تنگنظریها برخورد کند.
در حقیقت «منصور» اثری است که برخی بینندگان را به این نتیجه میرساند میتوان هم درون سیستم حکمرانی کشور قبول مسئولیت کرد و هم آتش به اختیار جلو رفت و با ساختارهای معیوب مبارزه کرد.
در حقیقت شهید ستاری در فیلم منصور یک آنارشیست رادیکال نیست که بخواهد با برهم زده همه چیز فعل خود را به کرسی بنشاند بلکه وی ساختارهای معیوب بوروکراتیک را مانعی در مقابل خود میبیند و برای دفع آن تلاش میکند. همین مسئله موجب شد تا وی برخلاف اسلاف خود که نتوانستند هرکدام بیشتر از دو الی سه سال دوام بیاورند، از سال 65 تا 73 در قامت فرمانده نهاجا باقی ماند و پایهگذار پروژههای متعدد نظامی در نیروی هوایی شد و عاقبت در 15 دی 1373 بر اثر سانحه هوایی به فیض شهادت نائل آمد.
** نظر برخی اصحاب رسانه به «منصور»
از سالن سینما که بیرون آمدیم، نظر برخی اصحاب رسانه را که همراه با آنها شاهد فیلم بودیم را درباره «منصور» جویا میشویم که نشان میدهد اکثرا نظر مثبتی به این فیلم دارند و آن را نه تضاد با اصل سیستم و نهاد، بلکه تلاش جهادی برای برهم زدن ساختارهای معیوب میدانند. اینکه وجه ممیزهی جهادی کار کردن با آنارشی طلبی چیست.
عباس کلاهدوز فعال رسانهای معتقد است: منصور تجسم مدیرانی است که ساختارشکن نیستند و درون ساختار کار میکنند اما مناسبات دست و پاگیر و تنگ نظرانه سازمان و دستگاه اداری مانع از فعالیت جهادیشان نمیشود. هرچند خیلی اذیت شوند. نکته مهم فیلم اینجاست که مرز باریکی بین ساختارشکنی و جهادی کار کردن وجود دارد.
حسین دلیریان کارشناس مسائل نظامی هم میگوید: همینکه سازمان اوج وابسته به سپاه فیلم سینمایی منصور با موضوع یکی از کاریزماتیکترین فرماندهان ارتش یعنی شهید ستاری را ساخته اقدامی ارزنده است. فیلم خوشساخت و جذاب بود و چقدر خوب چهره شهید ستاری که با کنارزدن ساختارهای بیخود بنای تولید جنگنده را گذاشت، نمایش داد.
فاطمه تذری کارشناس و خبرنگار سیاسی نیز نوشت: سینمای جنگ و معرفی قهرمانان و معرفی افراد انقلابی اگر همین گونه پیش رود، دانشگاهی میشود برای مدیران؛ برای بازگشت به روزهای نخست انقلاب 57 و آرمانهایی که برای آنها انقلاب کردیم.
در این سالِ "سیاه" گمان نمیکردم فیلمی بتواند حالم را خوب کند. «منصور» اگر کمی هم شعاری و مجموعه مصداقهای خوب مدیریتی شهید ستاری باشد، باز هم غنیمت بزرگی در این روزهای افول مدیران تراز یک انقلاب است؛ آنان که برای عمل به آرمانهایشان بهانه نیاوردند؛ بهانه فساد سیستماتیک، رانت و رانت بازی، تحریم، بی پولی و ...
شهید ستاری مدیری در تراز حکومت اسلامی بود؛ خلاق ، مبتکر و قائم به ذات خودش.
«منصور» سیاوش سرمدی داستان زندگی شهید منصور ستاری، با بازی دلنشین محسن قصابیان، فیلمی شریف و آبرومند است که دو احساس متناقض در بیننده ایجاد میکند: افسوس که چنین سرمایه هایی را از دست دادیم و اینکه میشود در اوج مشکلات و سختیها سکان را به دست بگیری و توکل کنی و مقاوم باشی.
و در آخر خجالت زده شدم که چرا پس از 40 سال، جزئیات زندگی و شیوه مدیریتی چنین قهرمانی را نمیدانستم. بیش باد چنین ساختههای فاخری در سینمای ایران.
فاطمه زهرا رحمانی کارشناس ارشد مهندسی هوافضا، منصور را روایتی زیبا و دلنشین از فرماندهای میداند که در بستر کارشکنی نهادها، سازمانها و افراد مختلف توانسته بود با قاطعیت، ساختارهای معیوب که متاسفانه در کشور ما مرسوم شده را بشکند و بر عهد و مسئولیت خودش با وجود همه کارشکنیها و سنگ پراکنیها بایستد و آنرا به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
محمد شلتوکی خبرنگار و کارشناس حوزه نظامی نیز میگوید: منصور روایتی دلنشین است برای هرکسی که در پیچ و خمهای روندهای فشل و معیوب بروکراتیک کشور و در راهروهای ادارات و دستگاههای مختلف دولتی گیر کرده باشد؛ ساده بگویم، اگر تجربهاش را داشته باشید با دیدن این فیلم دلتان خنک میشود! وقتی میبینید فرمانده نیروی هوایی یک کشور هم از این روند به تنگ میآید و خود یک تنه در مقابل آن میایستد و کارش را به سرانجام میرساند. منصور که روایت زندگی فرماندهی منصور ستاری از میانه دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد است، به ما میآموزد که مشکل امثال او که به دنبال باز کردن گرههای کور هستند، نه تحریم خارجی بلکه تحریم داخلی است.
صادق نیکو، فعال حوزه رسانه معتقد است: اولین نوشته که روی پرده به نمایش درمیآید، شما میتوانید تا آخر "منصور" را حدس بزنید. "منصور" قصه پیچیدهای ندارد ولی قصه دارد. فراز و نشیب دارد. امید و ناامیدی دارد و مخاطب را به خوبی با خودش همراه میکند. اگر ضعف طراحی صحنه و لباس را فاکتور بگیریم، با یک فیلم سینمایی واقعی روبرو هستیم.
"منصور" ادای دین برادران سپاه به برادران ارتش است اما بیش از آنکه یک فیلم جنگی باشد، فیلمی در ستایش "ما میتوانیم" است.
تقریباً برداشتهای اهالی رسانه از «منصور» یک چیز بود و آن هم نمایش جدال شهید ستاری با ساختار بوروکراتیک اداری که در این فیلم بخشی از مسئولان دولت وقت نماد این ساختار معیوب و دست و پاگیر هستند. برداشتی که البته با ذهنیت نگارنده نیز یکسان بود.
انتهای پیام/