بهعبارت دیگر، این موضوع تبدیل به یک مولفه مهم در انتخاب رشته افراد شده است، اما اگر برای هر فرد تحصیلکرده، پیدا کردن شغل موردنظر با حقوق و مزایای کافی مهم باشد، افرادی وجود دارند که نگرشی فراتر دارند و میخواهند ایدههایشان را بهثمر برسانند، خودشان ایجاد اشتغال کنند و بهعبارت دیگر، طرحی نوین دراندازند. این افراد همان رهبران استارتآپهایی هستند که میخواهند، دیده شوند و به کار صنعت و اقتصاد بیایند. در واقع، برای آنها نهفقط ابعاد مالی که از مهمترین بخشهای راهاندازی یک استارتآپ است، بلکه رواج نوآوری اهمیت بسزایی دارد. خواستهای که برای تحقق آن در سالهای اخیر، نظام شغلی کشور پاسخ درخوری به این افراد نداده است و گویا دره مرگ معروف استارتآپها در ایران عرض و طول بیشتری نسبت به کشورهای دیگر دارد. صمت در این گزارش به چالشهای توسعه استارتآپها در نظام شغلی کشور پرداخته است.
نام کسبوکارتان یکی از نخستین برداشتهایی است که مشتریان جدید از یک کسبوکار دارند؛ در واقع انتخاب نام، نخستین فرصتی است که میتواند مخاطبان یک استارتآپ را جذب کند و ارزش اصلی محصول یا خدمات ارائهشده را بهنمایش بگذارد. نام کسبوکار گام مهمی برای ایجاد وفاداری طولانیمدت مشتریان است. گفتنی است، بهترین نامهای تجاری، واضح و بهیادماندنی هستند،در نتیجه به استارتآپها فضایی برای رشد میدهند. نامها میتوانند هر استارتآپ را از دیگر رقبا متمایز کنند، بهگونهای که همواره در یاد افراد باقی بمانند. بیشتر کارشناسان دنیای کسبوکار معتقدند، نام استارتآپها باید نشاندهنده خدمت، ماموریت یا پیشینه منحصر به فرد آن شرکت باشد و انتخاب نامهای عمومیتر باعث میشود، فرصت متمایز کردن هویت شرکت از دست برود. اکوموتیو (رسانه تخصصی اکوسیست استارتآپی در ایران) در اینباره نوشته است: «یک آژانس بازاریابی بهنام Blue را در نظر بگیرید. اگر در ابتدا عنوان بازاریابی را نیاورده بودیم، نمیتوانستید حدس بزنید که Blue کارش چیست. این نام، خدمات یا هدفشان را توصیف نمیکند، چه رسد به اینکه بخواهد آنها را منحصر به فرد کند. اسامی عام مثل Blue با موانعی در بهینهسازی موتور جستوجو (SEO) نیز همراه هستند. وقتی عبارت «Blue» را در گوگل جستوجو میکنید، تعریف رنگ یا برند میکروفن را برایتان میآورد». بهگفته بسیاری از کارشناسان، باید رهبران استارتآپی سعی کنند نام خود را با محصولات، خدمات یا جنبههای دیگر کسبوکارشان مرتبط نگه دارند و این ارتباط را مشخص کنند. بعضی از کلمات مرتبط با این مفاهیم را یادداشت کنند و آنها را کنار هم قرار دهند که این کار بهطورقطع، به آنها برای یافتن یک نام مناسب برای کسبوکارشان کمک خواهد کرد. در کل، خوب است رهبران استارتآپی وقتی شرکت خود را نامگذاری میکنند، کمی هم به رویاهای بزرگتر فکر کنند؛ به راههایی که کسبوکارشان میتواند در آینده در پیش بگیرد.
مجید یساری، دبیر ارتباط با صنعت دانشگاه علم و صنعت در گفتوگو با صمت درباره چالشهای اساسی استارتآپها در ایجاد اشتغال گفت: باید امروز هر کسبوکاری بداند که برای رفع چه نیازی شکل گرفته است؛ در واقع پیش از شکلگیری کسبوکارها، دلیل بهوجود آمدن آنها میتواند نیازهای رفعنشده در آن حوزه خاص باشد؛ اما اینکه چگونه باید به این نیازها دسترسی داشت، خود فرآیندی زمانبر است که بیشتر رهبران استارتآپها به آخرین موردی که میرسند، نیازسنجی بازار است. در واقع، آنها در فرآیند تولید محصول کالا یا خدمات قرار میگیرند و بعد در ارائه آن به بازار با مشکل مواجه میشوند و میفهمند که محصولشان موردنیاز بازار نبوده است، هرچند محصول تولیدشده مبتنی بر فناوری و کاملا مدرن بهحساب میآید.
وی درباره چالشهای استارتآپها در مسیر اشتغالزایی گفت: بزرگترین معضل استارتآپها در مسیر اشتغالزایی، نحوه ارتباط گرفتن آنها با صنعت و شناختن نیاز آنها است. آنچه میتوان از اکوسیستم نوآوری در کشور فهمید، این است که تاکنون ارتباط موثر و کارآمدی میان استارتآپها با صاحبان صنایع برقرار نشده است.
بهگفته این فعال در عرصه استارتآپی، برای همکاری میان استارتآپها با صاحبان صنایع بهمنظور ایجاد اشتغال جای خالی یک گفتمانی اساسی، احساس میشود. این گفتمان باید موثر، سازنده و ایجادکننده تعاملات شغلی میان رهبران استارتآپها با صاحبان صنایع باشد.
وی ادامه داد: همکلام شدن استارتآپها با صنعت در نهایت منجر به این امر میشود که استارتآپها پی به خلأها و نیازهای صنایع میبرند و میتوانند جورچین توسعه را قوت بخشند. گفتنی است، بسیاری از نیازهای صنایع در کارگاهها و کارخانهها از دید صاحبان و فعالان صنعتی تنها با بکارگیری یا خرید فناوریهای بسیار پیشرفته خارجی قابلحل است؛ این در حالی است که رفع همان نیاز از دید رهبران استارتآپی که از دانش و فن بالایی برخوردار هستند، لزوما به فناوری گفتهشده، نیاز ندارد و میتوان بهراحتی آن را رفع کرد.
یساری گفت: ناگفته نماند که البته نیازهایی هم در صنعت وجود دارد که بسیاری از استارتآپها با فناوریهای پیشرفته میتوانند به حل آن بپردازند. برای شناخت بیشتر استارتآپها با نیازهای صنایع لازم است در یک بستر واحد خلأهای صنایع دستهبندی شود.
وی افزود: یکی دیگر از چالشهای ارتباط میان صنعت و استارتآپها در مسیر ایجاد اشتغال، بیاعتمادی اهالی صنعت به توانایی حل معضلات فناورانه از سوی استارتآپها است. بهاعتقاد من، برای اعتمادسازی بهتر است، ابتدا نیازهایی از صنعت که برای حل آن به فناوریهای پیشرفته احتیاجی نیست و از توانایی استارتآپها هم بر میآید، ازسوی آنها حل شود تا در این شرایط صنعتگران بتوانند به توانایی استارتآپها اعتماد کنند.
وی ادامه داد: معضل مهم اینجا است که دید برخی صاحبان صنایع مختلف در کشور ما نسبت به نوآوری با آن روشی که یک استارتآپ باید برای توسعه خود در پیش گیرد، تداخل دارد. بهعبارت روشنتر، صاحبان صنایع نگرش کارمندی به استارتآپها دارند، در حالی که ماهیت استارتآپها بهگونهای است که بهطورمعمول باید آزادانه و بدون قید وبندهای کارمندی به فعالیت با توان خلاقیت خود بپردازند. حال کارمند شمردن فعالان استارتآپی در واحدهای صنعتی بهضرر آنها تمام میشود و پس از گذشت مدت زمانی خلاقیت و چابک بودن آنها از بین میرود.
وی بااشاره به صنایعی که جای خالی توانمندی استارتآپها بهشدت در آنها احساس میشود، گفت: در میان صنایع گوناگون، صنعت خودروسازی، پتروشیمی و غذایی نیاز بیشتری به دستارودهای استارتآپی و دانشبنیان داخل دارند. باتوجه به تحریمهای موجود، این مجموعهها میتوانند با فعالیت بهینهتر در حوزه تولید مواد شیمیایی و ساخت قطعات الکتریکی بهتر کار کنند. بسیاری از صاحبان این صنایع اقلام موردنیاز خود را بهسختی وارد میکنند، در حالی که تولیدات داخلی میتوانند این نیاز را حل کنند.
در ادامه، به روایت یک تجربه از اشتغال در هنگام تحصیل یکی از فعالان اکوسیستم استارتآپی پرداختیم. محمد علوینیا، کارآفرین و موسس یک شرکت خلاق در زمینه طراحی ساختمان در گفتوگو با صمت میگوید: در ابتدای ورودم به بازار کار بهواسطه تحصیل در دانشگاه فنی ـ حرفهای در چند رشته فنی به فعالیت پرداختم. در واقع، همزمان با تحصیل، به کار و اشتغال میپرداختم. ابتدا رشته تحصیلی من در دوره کاردانی مکانیک خودرو بود و از این دوره به بعد، تغییر گرایش دادم و در دوره کارشناسی مشغول به تحصیل در رشته تاسیسات حرارتی و برودتی ساختمان شدم که در ادامه، فعالیت خود را در زمینه طراحی تاسیسات ساختمانهای بلندمرتبه و ساختمانهای مدرن ادامه دادم. علوینیا اصلیترین تفاوت میان دانشآموختگان دانشگاههای فنی ـ حرفهای با دیگر رشتههای آکادمیک در موسسات آموزش عالی را در توانایی حل مسئله دانست و گفت: بهاعتقاد من، اصلیترین تفاوت میان دانشآموختگان فنی ـ حرفهای و فنی ـ مهندسی با رشتههای دیگر این است که این افراد در رشتهها و دانشگاههای فنی و حرفهای توانایی بیشتری در حل مسئله دارند و توانمندتر هستند. این افراد اگر هم در رشته تخصصی خود مشغول به فعالیت نشوند، بهطورمعمول باز هم در فضاهای کاری و اشتغال موفق عمل میکنند.
این کارآفرین گفت: اصولا روند تحلیل و ارزیابی برای دانشآموختگان فنی ـ حرفهای از انتها به ابتدا است؛ بیشتر دانشجویان یا فنآموزان در دورههای فنی ـ حرفهای، در میدان تجربه آموزش میبینند؛ برای مثال در این دورهها برای کارآموزان موتور خراب خودرو یا دستگاهی را که دچار ایراد اساسی شده است، میآورند تا معایب کار توسط آنان آشکار شود. با این روند، فرد از همان ابتدا با چالشهای فضای کاری آشنا میشود، بههمین دلیل توانایی بیشتری برای حل مسئله کسب خواهد کرد.
علوینیا بااشاره به آمار اداره کار از شرایط شاغلان و بیکاران گفت: طبق آمار اداره کار، کمترین تعداد فارغالتحصیل بیکار مربوط به رشتههای فنی ـ مهندسی و افرادی است که دانشآموخته دورهها و دانشکدههای فنی ـ حرفهای بودند و در کل، جمعیت زیادی از شاغلان را این افراد تشکیل میدهند. این آمارها نشاندهنده توانمند بودن این افراد در زمینه کاریشان نسبت به دیگر تحصیلکردگان است. بهگفته علوینیا، حتی دیپلمههای فنی ـ حرفهای سریعتر از دیگر افراد وارد بازار کار میشوند که این امر حاکی از بالا بودن توانایی حل مسئله این افراد است.
وی درباره اصلیترین معضل در کسبوکار در زمینههای فنی ـ حرفهای گفت: بزرگترین معضل و مشکلی که در این زمینه وجود دارد، نیروی کار ضعیف است. متاسفانه عمده افرادی که با آنها مواجه میشویم یا فقط دارای تحصیلات آکادمیک هستند و تجربه فعالیت در محیط کار را ندارند یا اینکه تحصیلات آکادمیک ندارند و بیشتر وقتشان صرف کار و اشتغال شده است. گفتنی است، فضای کار نیازمند هردو این مولفهها است.
یعنی اینکه فرد هم دانش آکادمیکی و دانشگاهی داشته باشد و هم تجربه کافی برای کار؛ در حالی که امروزه باتوجه به مدرکگرایی و رشد زیاد دانشگاهها بهسختی فردی با مهارت بالای فنی و شغلی یافت میشود که بتواند بهراحتی در بازار کار به اشتغال بپردازد. این کارآفرین افزود: افرادی که هنگام تحصیل به اشتغال هم پرداختهاند، عموما توانمندتر و کارآفرینتر از افرادی هستند که یکی از این ویژگیها را ندارند. بهطورمعمول این افراد موفقتر عمل میکنند. در واقع، جریان داشتن در فضای کار همزمان با تحصیل، برگ برنده افرادی است که اکنون یا کارآفرین یا بسیار کارآمد هستند.
باتوجه به موارد یادشده، ایجاد اشتغال از کانال اکوسیستم استارتآپی به گفتمانهای میان صنعت و دنیای کارآفرینی بستگی دارد. در واقع، ارتباط صنعت با دانشگاه اصلیترین مانع یک کسبوکار نو پا بهویژه در بخش فناوری است. کمابیش کمتر پیش میآید که مشکلات صنعت کشور در دانشگاهها بررسی شود. حال اگر این ارتباط برقرار شود، فرآیند نیازسنجی بهراحتی انجام میشود و در این شرایط، افراد خبره توانمند و باثبات، بهراحتی میتوانند حتی باوجود تحریمها مشکلات کشور را حل کنند. گفتنی است، ارتباط صنعت با دانشگاه، نیازسنجی و تیم خوب میتواند مسیر استارتآپهای یک کشور را به شکوفایی برساند و آنها را از خطر فروپاشی برهاند. استارتآپها هم بهصورت مستقیم و هم بهصورت غیرمستقیم در اشتغال تاثیرگذار هستند. در یک کسبوکار در حال توسعه، بهطورمتوسط، ۷ نفر متخصص بهطورمستقیم مشغول به کار میشوند و بهطور غیرمستقیم هم نفراتی که جذب آن میشوند، میتوانند جزو افرادی باشند که به تعداد شاغلان افزونی بخشند.