خطر کمبود پزشک در چند سال آتی و تیترهای مشابه دیگر نظیر هشدار برای کوچ پزشکان که بهتازگی در بیشتر رسانهها منتشر شده، راوی یک جریان منفی علیه پزشکان و نظام سلامت کشور است. در واقع، رسانهها با رویکرد انتقادی از مهاجرت این قشر مهم، نگرانی خود را از آینده شرایط درمان بروز میدهند. از طرفی هم، مسئولان با ارائه دلایل منطقی درباره حقوقهای رعایتنشده، حق را به پزشکان کوچکرده میدهند. بهاعتقاد من، مهاجرت پزشکان ایرانی به خارج از کشور بیشتر برای تامین حقوق انسانی است و نباید نگرش شیءگونه به این جریان داشت. درآمد بالا و فضای کاری منطقی از دلایل اصلی مهاجرت پزشکان است. پزشک در هر جای دنیا که باشد، متعهد به حفظ صیانت از جان بیمار است و باتوجه به اینکه آرمان پزشکی ارتقای سلامت مردم فارغ از مرزهای سیاسی است، فعالیت یک پزشک محدود به جغرافیا نیست. حال اینکه در ایران کار کند یا در یک کشور دیگر، در عمل تفاوتی در شخصیت حرفهای وی ندارد.
متاسفانه شرایط اقتصادی برای فعالیت یک پزشک عمومی در کشور، مهیا نیست و نظام سلامت نتوانسته این افراد را در قالب پزشک خانواده و سیستم ارجاع بهکار گیرد؛ بههمین دلیل، گاهی شرایط کاری برای رزیدنتها و پزشکان عمومی مساعد نیست. مجموع این عوامل باعث شده که بیشتر پزشکان برای پیدا کردن شرایط شغلی بهتر، راهی آن سوی آبها شوند. برخی مهاجرت پزشکان را به شرکت در آزمونها ربط میدهند، اما باید گفت، مهاجرت پزشکان ربطی به آزمونهای پزشکی ندارد؛ اگر حقوق پزشکان چه مادی و چه معنوی نادیده انگاشته شود، در نهایت پزشکان برای یافتن شرایط کاری مساعدتر، راهی سایر کشورها میشوند. متاسفانه در کشور ما و گاهی در ردههای تخصصی، حقوق پزشکان نادیده گرفته شده است.
افزایش تعداد جذب نیرو یا دانشجو نیز یکی از مشکلات جدی این بخش است. نبود رابطه منطقی بین نیاز واقعی با عملکرد در حوزه آموزش نیروی انسانی در هر رشتهای منجر به افزایش بهرهوری نمیشود و مادامی که نتوانیم نیاز متخصص را تامین کنیم، محکوم به ازدست دادن آنها میشویم.
باادامه این روند حتی این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک ایران جایگاه پزشکی خود در منطقه را از دست بدهد. بنابراین برای جلوگیری از این گونه مشکلات باید کنترل مهاجرتها جدی گرفته شود. در این فرآیند اینکه بگوییم با افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی میتوانیم چنین جریانی را کنترل کنیم، اشتباه است. این مهم را هم نباید نادیده گرفت که خوشبختانه نظام سلامت کشور بنیه خوبی دارد، اما با این روند امکان دارد آسیبهایی ببیند. در کل، احقاق حقوق پزشکان بهمعنای افزایش دستمزد نیست. در بسیاری موارد، در کشور حقوق پزشکان در داخل سیستم نظام پزشکی رعایت نمیشود. برای مثال، تفاوت حقوق در میان پزشکان تنها باوجود یک گواهینامه شرایط را برای ماندگاری آنها تنگ میکند. برای مثال، کسی که بهعنوان هیات علمی در بیمارستان تخصصی فعالیت میکند و آزادی عمل بیشتری هم دارد، نسبت به رزیدنت همان بیمارستان، 10 برابر کمتر حقوق دریافت میکند و سختگیری زیادی هم نسبت به او میشود، بنابراین توجه به این حقوق در مسیر عادلانهای قرار ندارد. نتیجه این عوامل باعث شده گاهی جامعه پزشکی با احساس بیعدالتی در دستمزد مواجه شود. راهکار نخست برای رفع این مشکل، تفکیک بخش خصوصی و دولتی در وضعیت درمان است و راهکار دوم به آمایش نظام آموزشی و جذب و تربیت نیروی انسانی متناسب با نیاز منطقه ارتباط دارد. تعداد پزشکان باید براساس مطالعات آمایش منطقهای انجام شود و در هر منطقه، متناسب با نیازهای موجود، افراد جذب این رشته شوند. همچنین راهکار سوم، پیگیری اقدامات مثبت در کاهش نابرابری درآمدی است. ناگفته نماند که نباید نگران آینده نظام سلامت کشور باشیم، چرا که نظام سلامت ایران در مسیر خودمراقبتی و توسعه خدمات پیراپزشکی و پرستاری قرار دارد که در مواردی بسیار کارسازتر از پزشک عمومی هستند. با این همه افزایش مهاجرت پزشکان باعث میشود که تعداد پزشک متخصص کمتری داشته باشیم.