رادیو فرانسه در گزارشی کوتاه تلاش کرد تا دلیل پاسخ مثبت به این سوال را توضیح دهد و نوشت: تصمیم تحویل تانکهای تهاجمی لئوپارد۲ آلمانی و آبرامز آمریکایی به اوکراین تنها میتواند درگیری را طولانی و مسکو را به این اندیشه وادارد که که اروپایی-آمریکاییها در عمل وارد درگیری شده و درکنار اوکراینی ها در مقابل روسها قرار گرفتهاند. در نتیجه اروپا به یک خط درگیری مستقیم بین غرب و روسیه بسیار نزدیک است.
در واقع، این شتاب و تغییر در ماهیت تسلیحات ارسالی، بحثی را در غرب در مورد این سوال اساسی زنده می کند: تا کجا باید به اوکراین برای دفاع از خود در برابر تجاوز روسیه کمک کرد؟ با یادآوری همه اینها که در واقع این روسیه است که بر خلاف تمام قواعد حقوق بین الملل تصمیم گرفته علیه کشوری که هیچ کاری علیه او انجام نداده حملهای ترتیب دهد.
این گزارش در تعریف دو دیدگاه متفاوت در مورد کمکهای غرب به اوکراین، گزارش داد: به طور شماتیک دو اردوگاه وجود دارد که در مسیر راهبردی خود با هم برخورد کردهاند. برخی معتقدند قبل از به راه افتادن باید در مورد مقصد تامل کرد. این افراد معتقدند که غرب به تدریج و با همسو شدن با خواست های ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین، به درگیری آشکار با مسکو کشیده میشود.
این گروه معتقدند که «جنگ اوکراین، جنگ ما نیست. باید به کییف کمک کرد اما معقولانه».
تامین تسلیحات تهاجمی فزاینده با قابلیت مداخله در خاک روسیه تنها می تواند به این رویارویی مستقیم با مسکو منجر شود. بهتر است هر کاری برای حفظ کانال ارتباطی با روس ها انجام گیرد تا در موعد مقرر زمینه مذاکره و راه حل سیاسی برای پایان دادن به درگیری میان اوکراین و روسیه پیدا شود.
در مقابل اما طرفداران کمک بی وقفه و تقویت شده به اوکراین قرار دارند. از منظر این گروه، آنچه در جریان است بیش از جنگ روسیه علیه اوکراین، بیشتر به جنگ تمدنی میان روسیه بیش از حد ملی گرا با دنیای دمکراتهای لیبرال است. این جریان فکری معتقدند که رهبر کرملین در ۲۴ فوریه (۵ اسفند) گذشته تنها به اوکراین نتاخت، بلکه به غربی اعلام جنگ کرد که نمیتواند و نباید از پیروزی در اوکراین دست بکشد. چرا که پس از این جنگ، مسکو سراسر دنیای دمکراتیک را تهدید خواهد کرد.
این گروه فکری معتقد است که غرب بدون اینکه مستقیماً وارد جنگ مشترک شود، یعنی بدون اعزام نیروهای غربی به خاک اوکراین، باید تمام سلاح هایی را که به این کشور اجازه مقاومت یا حتی فتح مجدد سرزمین های از دست رفته اش را می دهد، تامین کند. به طور خلاصه، هر کاری باید انجام شود تا «جنون امپریالیستی پوتین» متوقف شود. این گروه معتقد است که نباید از خطوط قرمزی که ورود به جنگ ترسید چرا که این خطوط دیگر وجود ندارد. موافقان این اندیشه، فکر می کنند که باید تا پایان مسیر پیش رفت و غرب باید نشان دهد که در کمک به اوکراین برای مقاومت جدی است.
رادیو فرانسه در پایان نتیجه میگیرد: در میان این دو دیدگاه شاید تنها ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه است که میداند کدام دیدگاه معتبر است.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه پس از بارها انتقاد از بیتوجهی غرب به نگرانیهای امنیتی مسکو از گسترش پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) روز پنجشنبه ۲۴ فوریه (۵ اسفند ۱۴۰۰) عملیات نظامی که آن را «عملیات ویژه» و طرف غربی آن را «تهاجم نظامی» در اوکراین خواندند، آغاز کرد و به این ترتیب روابط پرتنش مسکو - کییف به رویارویی نظامی تغییر وضعیت داد.
جنگ اوکراین با همه تبعات گسترده اش در حالی به یک سالگی نزدیک میشود که نگرانیهای جدی در مورد انبار سلاح اروپا که محتوای آن به سمت اوکراین روان شده است، وجود دارد. همچنان که اخبار تازه از وعده تامین ادوات سنگین برای اوکراین نگرانی هایی را در مورد طولانی شدن جنگ و چشم انداز دور و مبهم پایان درگیری ایجاد کرده است.