انقلاب صنعتی با تمام پیشرفتها و امکاناتی که به بشر داد، شهرها را با سرعتی فزاینده تبدیل به مکانهایی شلوغ و پرجمعیت کرد که در آنها بیش از حد از منابع طبیعی استفاده میشد، تا جایی که زمینهای شهری نرخ چندبرابری پیدا کردند و ساختمانهای بلند و خیابانهای طویل، اجزای اصلی این شهرها شدند. در واقع، بهرهگیری بیحد و مرز از صنعت و فناوری بدون توجه به حفظ محیططبیعی باعث شد، شهرها استاندارد لازم را برای آسایش شهروندان نداشته باشند، تا اینکه در قرن بیستم، جنبش «شهرکهای سبز» برای ایجاد باغشهرها در جهان شکل گرفت.
در واقع، زندگی در این شهرکها یا باغشهرها با این هدف بود که مزایای زندگی شهری و روستایی برای ساکنان بهطورهمزمان فراهم شود،اما بشر در گامی رو به جلو تصمیم گرفت، علاوه بر اینکه میخواهد با طبیعت همسو باشد، عنصر مهم دیگری را هم به این شهرها اضافه کند تا رویکرد تازهای در تمدن انسانی رقم بزند؛ این عنصر چیزی نبود جز فناوری. بههمین ترتیب، عنوان باغشهرها به باغشهرهای هوشمند تغییر کرد. باغشهر هوشمند به شهرهای اکولوژیکی گفته میشود که در ارتباط تنگاتنگ با فناوری و هوشمصنوعی هستند. شهرهای رشدکرده در دوران انقلاب صنعتی، دغدغههای زیادی را برای بشر بهوجود آوردند؛ انسان بهدلیل استفاده نادرست از مکانهای طبیعی در یک برهه زمانی، ظرفیت محیطی خود را کم کرد. بههمین سبب، نظریهپردازان تلاش کردند مفهومی را در شهرها بهوجود بیاورند که علاوه بر استفاده از امکانات شهرها از مزیتهای روستایی هم بهره بگیرند. شهر، روستا و روستا ـ شهر مانند 3 آهنربایی هستند که در تعامل و ارتباط با یکدیگر قرار دارند که هرکدام مزایا و معایبی هم دارند؛ اما خروجی این تعامل، توسعه افقی شهرهای سبز بهجای توسعه عمودی آنها بود. بههمین سبب، تاکید اصلی در ایجاد باغشهرها، رشد خانههای ویلایی و تکواحدی است. زمانی مجبور بودیم با یک حجم قابلتوجه آب به مدیریت مکانی بپردازیم، اما امروز باید با حداقل امکاناتی که محیط به ما میدهد، سازگاری کنیم؛ بنابراین سبز شدن شهرها گزینه مناسبی برای بشر در راستای پایداری است. اما باتوجه به آنکه در نسل امروز بشر، شیوه بهرهبرداری از محیط تغییر کرده، الگوی استفاده به این سمت رفته است که ما میتوانیم از فناوری بهشکلی موثرتر و بهتر استفاده کنیم. برای مثال، در گذشته از سیستم غرقابی استفاده میکردیم، اما امروزه میتوانیم از سنسورهای هشداردهنده آبیاری بهره بگیریم، بنابراین الگوی استفاده از محیط اینگونه است که فناوری به طریقی مورداستفاده قرار گیرد که به پایدارترین حالت ممکن خود برسد، بنابراین هدف از توسعه باغشهرهای هوشمند این بود که در نهایت انسان در یک محیط پایدار زندگی کند. وقتی از باغشهرهای هوشمند صحبت میشود، تعامل پایدار 3 مولفه یعنی محیططبیعی، محیط ساختهشده و شهرنشینان مطرح میشود که در نهایت به پایدارترین حالت ممکن خواهند رسید. در واقع، باغشهرهای هوشمند، نمونه همراهی صددرصدی انسان با محیط است و اتفاقی علیه مکانهای طبیعی رخ نمیدهد. در اصل همه تعاملات انسانی با طبیعت در فضای هوشمندانه بدون آسیب به آن رقم میخورد.
در ایران بحثهایی مربوط به ایجاد باغشهرهای هوشمند در شهرهای بزرگ که جمعیت زیادی دارد، مطرح شده است. مانند تهران، تبریز و مشهد؛ اما هنوز معنای واقعی باغشهرهای هوشمند در کشور ما توسعه نیافته است. در کشور و در طرح اسناد جامع، موضوعی تحتعنوان فناوری و شهر هوشمند موردتوجه قرار نگرفته است و هنوز در بخش شهرسازی و در کاربری اراضی یک پلتفرم شهری به نام باغشهر ایجاد نکردهایم که براساس استانداردهای فضای سبز شکل گرفته و برپایه فناوری اطلاعات رشد کرده باشد، اما ایجاد باغشهرها در کشور به اشکال گوناگون، فارغ از کاربرد فناوری مطرح شده است که نمونه آن پروژه مسکن مهر بود که به صورت ویلایی در استان اراک ساخته شد. سیلیکون ولی نمونه یک باغشهر هوشمند است که هدف آن استقرار صنایع با فناوریهای فوقپیشرفته و پیادهسازی آن در شهرها بود که نوعی بیداری و بازنگری جدید در اقتصاد فناوریها را بهوجود آورد. نمونههای دیگر آن، در کشورهایی نظیر سنگاپور، کرهجنوبی و ژاپن ساخته شده است که بهتمامی آنها شهرهای هوشمند پایدار میگویند. این نوع شهرها برای برخی کشورها اهمیت زیادی دارند. در باغشهرها تعامل حداکثری انسان با محیط رقم میخورد. برای مثال نیاز نیست که با خودروهای نقلیه شخصی و حتی عمومی جابهجا شویم، طراحی بهگونهای است که میتوان با پیادهرویهای معمول به رفع امور بپردازیم و رویکرد در باغشهرهای هوشمند، انتشار کربن صفر و آلودگی حداقلی است که بهطورمعمول کسبوکارهای فناورانه و هوشمند در این شهرها مستقر میشوند.