سهراب بهاریان معلمی است که برای ارائه مدرک تحصیلیاش به مدرسهی محل تدریساش مجبور میشود پس از پانزده سال به تنکابن و دانشگاه محل تحصیلش بازگردد. این بازگشت همراه با تغییر و تحولاتی در اوست...
سهراب که در ادامه متوجه میشویم ضعیفکش است، در کلاس با دانشآموزانش سر ناسازگاری دارد و آنها را تحقیر میکند. او که بهناچار به دانشگاه محل تحصیلش در تنکابن بازگشته، این رفتار را با مدیر گروه آموزش که باید اصل مدرک تحصیلی را به سهراب ارائه دهد در پیش میگیرد. او که نگاه از بالایی به دانشجویان فعلی دارد، به طور اتفاقی با یکی از آنها دوست میشود و در حال بدگویی از یکی از اساتید قدیمی دانشگاه است که با او برخورد میکند.
دقیقا از دیدار سهراب با استاد است که وجه دیگری از سهراب را میبینیم. سهراب که مجبور شده یک شب در این شهر باقی بماند، در گشت و گذار در شهر با برخی از همکلاسیهای قدیمیاش مواجه میشود و کمکم و بهمرور رازهایی از گذشتهی او افشا میشود. یکی از این رازها دختری به نام مریم است که سخت عاشق
سهراب بوده اما بهشدت توسط سهراب دست انداخته میشده و هنوز هم سهراب همین رفتار را دربارهی او در پیش گرفته است. سهراب متوجه میشود مریم پس از تصادفی دچار فراموشی شده، پس در ظاهر سعی میکند تا حدی گذشته را جبران کرده و به مریم در یادآوری خاطراتش کمک کند، اما با آنچه از سهراب دیدهایم و شنیدهایم به نظر میرسد سهراب باز هم قصد دست انداختن مریم را دارد...
ورود مریم به قصه، ماجرا را از این رو به آن رو میکند و با عاشقانهای آرام و دلپذیر اما یکطرفه مواجه میشویم. رفتار و کردار مریم، سهراب را متحول، به معنای واقعی کلمه میکند و سهرابی که به تهران برمیگردد آن سهرابی نیست که از تهران خارج شده بود.
کارگردان در این مسیر کمکم و مرحله به مرحله اطلاعات مفیدی در اختیار بیننده میگذارد و شوخیها و طنز فیلم از تلخی داستان و آنچه بر سر مریم آمده می کاهد.
در دل فیلم با ترانههای قدیمی و خاطرهانگیزی هم مواجه هستیم که در جای درستی قرار گرفتهاند و به لطافت اثر بسیار کمک میکند. همچنین استفاده از مناظر طبیعی تنکابن و بارانهای پاییزی آن بسیار
چشمنواز هستند.
به لحاظ فنی اجزا بهدرستی در کنار هم قرار گرفتهاند و فیلمبرداری مسعود امینی تیرانی و صداگذاری امیرحسین قاسمی از بخشهای درخشان آن هستند.
میر سعید مولویان که در آثار قبلیاش نوید ظهور استعداد درخشان در زمینهی بازیگری را داده بود، در این فیلم هم نشان میدهد همچنان در مسیر درستی گام برمیدارد و فراز و فرود سهراب را بهخوبی به نمایش میگذارد. سارا بهرامی هم بازی درست، استاندارد و بهاندازهای دارد. رضا بهبودی هم یک بار دیگر توانایی خود در ایفای نقشهای کوتاه و تبدیل تیپ به شخصیت را به نمایش میگذارد.
در مجموع در " جنگل پرتقال " با عاشقانهای آرام و دلپذیر مواجهیم که ادعایی ندارد اما به تماشاگرش احترام میگذارد و او را با حال خوب از سالن خارج میکند.