علیرضا دبیر که در دوران کوتاه قهرمانی خود با یک طلای المپیک و ۴ مدال جهانی به یک قهرمان شناخته شده برای مردم ایران تبدیل شد، خیلی زود خودش را وارد چرخه مدیران کشور کرد و حالا بعد از سالها حضور در شورای شهر، ۴ سالی است که کشتی کشور را اداره میکند. ساخت و سازهای بی نظیر دبیر در فدراسیون کشتی با اینکه هنوز به صورت رسمی رونمایی نشده، اما هر کسی را که در محوطه ورزشگاه آزادی حضور پیدا میکند را تحت تاثیر خود قرار میدهد. رییس فدراسیون کشتی که سال پر چالشی را با وزارت ورزش به ویژه شخص پولادگر معاون قهرمانی وزارت ورزش سپری کرد، با بودجه چند صد میلیاردی توانسته یک یادگاری بزرگ برای کشتی ایران به جای بگذارد. به همین بهانه ساعاتی را در یک روز نیمه تعطیل به دفتر علیرضا دبیر رفتیم و درباره خیلی از مسائلی که شاید تا به حال در خصوص آن اظهارنظری نکرده بود، از او پرسیدیم؛ از تیپ ظاهریاش که مدتی است سوژه رسانهها شده تا خاطرات دوران کودکی و البته اختلافش با پولادگر و رسول خادم. در ادامه مشروح صحبتهای علیرضا دبیر را میخوانید:
تا میخواهند یکی را بزنند، میگویند حکومتی است
هر کسی به دنیا آمده که خودش باشد. آقاتختی خودش بوده و من هم علیرضا دبیر هستم. حتما خواسته که تختی بزرگ شود. یکسری آدمها توهم دارند و برخی مسائل را به تختی ربط میدهند. تختی یک آدم ساده و خوب بوده و مهمتر از همه خودش بوده است. الان هم تا میخواهند یک مساله را به یک چیز بچسبانند، میگویند حکومتی است! اولا ما حکومت نداریم، اینجا جمهوری اسلامی است. این کلمات را ضدانقلاب ساخته است. مردم و رسانهها باید حواسشان به این کلمات باشد. من برای شورای شهر هم به صورت مستقل رای آوردم و در هیچ گروهی نبودم.
مردم نباید دوره اول به من رای می دادند!
من از اینکه به شورای شهر رفتم، راضی ام، آن هم به چند دلیل. اول این را بگویم که من به شورای شهر نمی خواستم بروم و آمدم رییس فدراسیون کشتی شوم، اما دولت آقای احمدی نژاد و رییس سازمان تربیت بدنی وقت مرا راه ندادند. من به حالت قهر به وزارت کشور رفتم و برای شورای شهر ثبت نام کردم. اول برای خنده بود و فکر نمیکردم رای بیاورم. واقعیتش را بخواهید مردم نباید به من رای می دادند، اما مستقل آمدم و مردم لطف کردند و هفتم تهران شدم. تجربیات من در شورای شهر اضافه شد و در آن جایگاه شما مجبوری همه مسائل را از ۱۰ بعد نگاه کنی. من هیچ وقت مربیگری را دوست نداشتم و این را از اول گفتم. پس اگر شورای شهر هم نمیرفتم، مربی نمیشدم. البته دوست دارم دانشم را به کشتی گیران انتقال دهم.
کشتی موتور محرک ورزش ایران است
آقایان کشتی رقیب هیچ رشته ای در ایران نیست، کشتی موتور محرک ورزش ایران است. وقتی کشتی پیشرفت کند، یعنی ورزش ایران پیشرفت کرده. در ضمن اینکه فکر کنید چون من وابسته به جایی هستم، توانستم این ساختمانها را بسازم و پول بیاورم، درست نیست. خیلیها وابسته به خیلیجاها هستند، اما آیا توانستند مفید باشند؟ من الان خوشحالم که میبینیم فدراسیونهای کناری ما هم به فکر بازسازی و گسترش زیرساختهای خودشان افتادند. همین حالا فکر میکنید سهم کشتی به اندازه خودش است؟ روی کاغذ با دلیل و مدرک برای آقایان آوردم که حق کشتی ۷۰ درصد بودجه ورزش است و قبول کردند. پس حداقل سهم کشتی باید ۲۰، ۳۰ درصد باشد، نه ۵ درصد. کشتی مثل نفت ماست و آورده دارد. من نمیگویم به رشتههای دیگر نرسید، اما وقتی به کشتی برسید، آورده دارد. حق کشتی ۱۱ طلای المپیک نیست. من همین حالا روزی ۱۷، ۱۸ ساعت اینجا هستم و بعضی روزها همین جا میمانم. از ۱۷ سالگی خودم در کار زمین و ساخت و ساز بودم و کارگری میکردم و عکس هایش را هم دارم.
پولادگر نماینده یک جریان علیه کشتی است!
الان فکر می کنید اختلاف بین من و پولادگر، واقعا بین ما دو نفر است؟ نه این اختلاف کشتی با یک جریانی است که ۵۰، ۶۰ سال است وجود دارد. پولادگر آن روز نماینده آن جریان بود. ما کلا با آقای پولادگر دو جلسه داشتیم. یک جلسه، مجمع بود که همه فیلمهای آن را دیدند، اما چند روز قبل یک جلسه خصوصی داشتیم که بگومگوی ما خیلی شدیدتر از آن بود. من از آنجا فهمیدم که یک جریان هستند. ایشان چند جا نشسته و گفته که دستور از بالا بوده و یعنی وزیر گفته است! امیدوارم اینطور نباشد چون در عمل وزارت ورزش به حرف پولادگر عمل نکرد و تقریبا بودجه ما را داده اند. به نظر من سن مهم نیست چون من الان با آقای خسروی وفا رییس کمیته ملی المپیک راحت کار میکنم. کسی نمیتواند به کار من ایراد بگیرد و با اعتقادات من مشکل دارند. من صبح اعتقاداتم را کنار بگذارم، جهان پهلوان میشوم! کشتی در میان رشتههای ورزشی تنهاست و به همین خاطر کشتی گیران هیچ وقت دوست ندارد وزیر یک آدم ورزشی باشد!
به خاطر همین جریان برخی روسای قبلی فدراسیون کشتی فرار کردند و رفتند. وقتی میروم با یک دستگاه دیگر لابی می کنم و برای کشتی پول می گیرم، معاون قهرمانی میگوید این را وزارت ورزش داده. او توجیه نیست؛ شما جیب ما را نزنید، نمیخواهد بودجه بیشتر بدهید!
من از المپیک بترسم؟
بنیامین(خواننده) رفیق من است و همیشه میگوید برای اینکه علی دبیر خوب کار کند، برای او چالش درست کنید. من از المپیک بترسم؟ من باور دارم کشتی میتواند نتیجه بگیرد، اما به شرطی که آن چیزی که من بخواهم بتوانم انجام دهم. خودم این میدان ها را دیدم و از چی باید بترسم؟ چرا به حسن یزدانی و کامران سخت میگیرم؟ میخواهم آنها اشتباهات من، حیدری و جدیدی را نکنند. درباره اینکه در انتخابات دوره جدید نیایم، واقعا این موضوع جدی است. برای المپیک ۲۰۲۴ دیگر مثل توکیو فقط یک ستاره به نام حسن یزدانی نداریم و ستاره های دیگری هم ساختهایم. فضا در المپیک سنگین است و اگر رشتههای دیگر در المپیک مدال بیاوریم، فشار از روی کشتی برداشته میشود. این فشار نباشد، قطعا حسن یزدانی هم پرواز میکند. المپیک پاریس قطعا المپیک خوبی خواهد بود، اما به شما قول میدهم المپیک ۲۰۲۸ لس آنجلس یک المپیک بی نظیر برای ورزش ایران به ویژه کشتی خواهد شد.
یزدانی کشتی گیر بسیار بهتری از تیلور است
در اینکه حسن یزدانی و دیوید تیلور استثنا هستند، شکی نیست. کشتی ایران هر ۱۵، ۲۰ سال یک استثنا از خودش بیرون میدهد که در ۱۵ سال اخیر حسن یزدانی بوده است. از نظر کشتی گیری حسن کشتی گیر بسیار بهتری از تیلور است، اما سبک کشتی اش به تیلور نمیخورد. مثل من که با هارون دوغان نمیتوانستم خوب کشتی بگیرم، اما برندههای او را به راحتی میبردم. اگر حسن یزدانی روشی که کادرفنی برایش در نظر گرفته را با اعتماد انجام دهد، مطمئن باشید مثل نروژ برنده می شود. یک بار از حسن پرسیدم زورت به تیلور نمی رسد که او گفت زورم می رسد. تیلور می رود و یک سال کار میکند. مردم حسن یزدانی را دوست دارند و باختش برایشان سنگین است.
عکس رقبایم را در اتاق می چسباندم
من عکس حریفانم را در اتاقم میزدم. صبح، ظهر و شب اینها را میدیدم. این اتفاق تو را مجبور میکند که درست زندگی کنی و تمرین کنی. البته که ما دوست داریم کشتی گیران ما در طول سال با رقبای مستقیمشان کشتی بگیرند. حالا اینکه تیلور به کرواسی نیامده، سیاست آن هاست. نباید از باخت بترسیم. ما موقعی میبازیم که از باخت بترسیم. اینکه هر کسی حسن یزدانی را می بیند و میگوید تیلور را میبری، این خودش بار روی دوشش اضافه می کند. حسن بیاید بگوید برای نروژ چقدر فیلم کشتی های تیلور را دید و چقدر برای بلگراد دید. سخت است در اتاق آنالیز باخت خودت را ببینی ولی باید تحمل داشته باشی. محمد بنا ۱۰ سال در اردوها سختی کشید که سه طلای المپیک گرفت. اگر قرار است کشتی موفق شود، رییس فدراسیون، سرمربی و کشتی گیر باید مثل هم زندگی کنند.
تفکرات و روحیات من و خادم به هم نمی خورد
نگوییم من و رسول خادم با هم خوب نیستیم، با هم رفیق نیستیم. شاید سبک تفکرات یکدیگر را قبول نداشته باشیم؛ وگرنه بنده از نظر کشتی گیری او را قبول دارم. وقتی رسول خادم در المپیک آتلانتا طلا میگرفت، من خیلی گریه کردم. در حوزههای مدیریت دیدیم، روحیاتمان به هم نمیخورد. تفکراتشان را در حوزههای فرهنگ، هنر و سیاست قبول ندارم، اما او به عنوان یک قهرمان بزرگ کشتی قابل احترام است. همین الان از این در بیاید، من اولین نفر جلوی پایش میایستم. همیشه بازی را بلد بودیم و به یکدیگر بی احترامی نکردیم. این را من رعایت کردم، اینکه اطرافیان خادم رعایت نکردند، دیگر بحثش جداست. البته که حرف دیگران برای من مهم نیست؛ مگر اینکه نکته فنی باشد. مثلا در همین چند روز حسن محبی و منصور برزگر صحبتهایی را با من کردند که از آن ها یاد گرفتم. زمان همه چیز را ثابت میکند. اینکه ادای جهان پهلوانها را دربیاوری، اما در پشت سر کارهای دیگری بکنی، تا زمان خاصی جواب میدهد.
یا باید پاهایم را بشکنم، یا شش جیب بپوشم!
شلوار شش جیب پوشیدن من خودش یک مساله شده است. پاهای من پرانتزی است. به خاطر فشارهای دوران کشتی و دیسک کمر، روز به روز پاهایم بیشتر پرانتزی میشود. شلوار پارچه ای گشاد که دیگر نمیتوانیم بپوشیم. وقتی شلوار شش جیب میپوشم، پرانتزی بودن پایم را نشان نمیدهد. اگر بخواهم پاهایم را درست کنم، باید بروم عمل کنم و پاهایم باید شکسته شود و ۶ ماه خانه نشین شوم! آن روزی هم که نایب رییس فدراسیون مجارستان به فدراسیون ما آمده بود، اصلا قرار قبلی نداشتیم. ساعت ۴ در سفارت قرار داشتیم که زودتر به من زنگ زدند و گفتند نزدیک هستیم و به فدراسیون میآییم. اتفاقا به آنها گفتم که در حال کار و خاکی هستم. گفتند که غیررسمی میآییم و مهم نیست. حالا آن عکس بیرون آمد و سوژه شد.
نه به مدیریت استقلال و پرسپولیس فکر می کنم، نه وزارت ورزش
نسبت من با فوتبال خیلی زیاد است. پدر من خدابیامرز مربی فوتبال بود. تمام عکسهای دوران نونهالی من از یک سالگی تا ۱۰، ۱۱ سالگی که به کشتی رفتم، همه عکس هایم فوتبالی است. من بازیهای مارادونا را میدیدم، عاشق او شدم. هنوز هم فوتبال را دوست دارم و شانسی سمت کشتی رفتم. پدرم هم مخالف بود و دوست داشت به فوتبال بروم. خیلی مواقع خواب میبینم که فوتبالیست هستم و در زمین بازی میکنم. با اینکه فوتبال را دوست دارم، اما هیچ وقت به مدیریت استقلال و پرسپولیس فکر نکردم. شما یک کاری را قبول میکنی، باید به بهترین شکل انجام دهی. استقلال و پرسپولیس ساختارشان ایراد دارند. یک بار دستگاه ورزش بنشیند و ببیند میخواهد با آن ها چه کار کند؟ مثل ورزشگاه آزادی که زیر نظر یک شرکت کوچک است و تا زمانی که با مدیریت شرکت توسعه باشد، درست نخواهد شد. من نه به مدیریت استقلال و پرسپولیس فکر می کنم، نه حتی به رفتن به وزارت ورزش.
پژمان درستکار برای کشتی ایران می ماند
هیچ کس در ایران مثل من قابلیتهای پژمان درستکار را نمیشناسد. برای انتخاب او خیلی به من حمله شد، اما تواناییها او را میدانستم. او اگر در دوران کشتی گیری هم قدر خودش را می۲دانست، میتوانست مدالهای زیادی بگیرد. من نمیگویم درستکار مدیر خوبی است، اما در مربیگری بی نظیر است. انگار خدا او را برای این کار ساخته است. بروید و از بچه های تیم ملی در این خصوص بپرسید. پژمان درستکار یک مقدار نظم را بیشتر کند، بهتر است. البته که کاراکتر سرمربی و رییس فدراسیون متفاوت است. من میگویم درستکار در سرمربیگری از ۳۰ درصد توانایی اش استفاده کرده. پژمان برای کشتی ایران میماند و قبلا هم باید از او استفاده میشد. به خاطر اینکه رفیق من بود، از درستکار استفاده نمیشد. من در مربیگری خودم را ۲۰ بدانم، پژمان را ۹۰ میدانم.