چندی پیش در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانشبنیانها با ایشان به اهمیت سرمایهگذاری بهمنظور افزایش تولید داخلی هم اشاره شد. ایشان در این جلسه فرمودند: «2 رکن اساسی اینجا وجود دارد که من اول عنوان آن ۲ رکن اساسی را میگویم؛ اول، افزایش سرمایهگذاری برای تولید. سرمایهگذاری باید افزایش پیدا کند. ما دورههایی را داشتیم که فعالیتهایی در آن انجام گرفت، اما سرمایهگذاری، رشد منفی داشت؛ چند سال بعد آثارش را مشاهده کردیم. متاسفانه یکی از نتایج آن دهه ۹۰ هم که گفتم مشکلات داشتیم، همین است؛ آنجا یکی از شاخصهای سلبی و منفی ما سرمایهگذاری بود؛ کم انجام گرفت. قبل از آن هم البته همین جور بود؛ در دوره قبل هم از این جهت مشکل داشتیم». این بیانات بهانهای شد تا به چالشهای سرمایهگذاری در اکوسیستم دانشبنیان بپردازیم. صمت در این گزارش به اهمیت عملکرد مدیران میانی اجرایی پرداخته است.
تعداد اشتغال ایجادشده توسط شرکتهای دانشبنیان و فناور بهعنوان یکی از شاخصهای کلیدی حوزه اقتصاد دانشبنیان است. براساس آمار رسمی معاونت علمی ریاستجمهوری، اشتغال ایجادشده توسط شرکتهای دانشبنیان و فناور از ۱۲۷ هزار نفر در در سال ۱۳۹۶ با افزایش تقریبی سالانه بیش از ۲۰ هزارنفری، به بیش از ۱۹۱ هزار نفر در سال ۱۳۹۹ رسیده است. این موضوع نشان میدهد، میتوان با ایجاد فضای کاری برای فناوران نخبه، جایگاه اقتصاد دانشبنیان را در کشور تحکیم کرد. کسبوکارهای فناورانه و دانشبنیان بهطورمعمول توسط افراد فناور و پژوهشگر بنیان نهاده و اداره میشوند، نه مدیران متخصص و باتجربه، بنابراین سهم تجربیات مدیریتی در مجموعه دانشبنیان و فناور بهمراتب از شرکتهای خصوصی کمتر است. بیشتر صاحبان شرکتهای دانشبنیان بر این باور هستند که افراد متخصص در شرکتهای دانشبنیان و فناور با آورده دانش فنی به جایگاه تصمیمگیری و مدیریتی میرسند. به این ترتیب، یک کسبوکار موفق برای ارتقای مجموعه و پیشرفت به مجموعههای متنوع دیگری مانند انواع قابلیتهای فناورانه و مدیریتی و آشنایی با مسائل قانونی و حقوقی و تجارت نیاز دارد.
امیرحسین برنایی، فعال در زمینه تجاریسازی تولیدات دانشبنیان در گفتوگو با صمت درباره چالشهای سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان گفت: وقتی صحبت از سرمایهگذاری میشود، نمیتوان یک نسخه واحد را برای همه دانشبنیانها پیچید. برخی دانشبنیانها در زمینه فناوریهای نرم فعالیت دارند، نظیر اسنپ و دیجیکالا یعنی خدمات یا تولیداتی دارند که در حوزه فناوریهای نرم شناخته میشوند و برخی هم در حوزه«هایتک»ها فعالیت میکنند که شامل فناوریهای ابزاری میشوند. وقتی درباره دانشبنیان حرف میزنیم، باید تفاوتهای فعالیت فعالان این حوزه موردتوجه قرار بگیرد و بهروشنی نمایان شود که هدف و انگیزه دانشبنیانها چیست. برخی دانشبنیانها تا مرحله تولید محصول هم پیش میروند، اما چون سرمایهگذاری جدی در روند فعالیت آنها وجود نداشته، در ادامه از تولید بازماندهاند. برخی هم تنها ایده را از دانشگاه با خود آوردهاند و بدون اینکه نگاه درستی به بازار و عرضه و تقاضا داشته باشند، تنها بهدنبال فعالیت در اکوسیستم نوآوری هستند.
وی افزود: واقعیت این است که در گام نخست در کشور ما فرهنگ کارآفرینی و تعامل با فناور از یکسو و سرمایهگذار در این حوزه از سوی دیگر جا نیفتاده است. در واقع، مدیران اجرایی آموزش لازم برای سرمایهگذاری روی یک کار جدید را ندیدهاند و اصلا فرآیند ارزشگذاری در مسیر تجاریسازی انجام نمیگیرد. این فعال حوزه دانشبنیان بااشاره به اینکه هر محصول فناورانهای که دانشبنیانها تولید میکنند، دارای ارزشافزوده است، گفت: این در حالی است که زیرساختهای تجاریسازی این محصولات در کشور ما وجود ندارد. بهطورمعمول محصولات دانشبنیانها با روشهای قدیمی و سنتی ارزشگذاری میشوند که اصلا استانداردهای امروزی را ندارند.
وی افزود: از اساس، زیرساخت ارزشگذاری بهویژه برای داراییهای نامشهود در کشور وجود ندارد. از طرفی، همکاریهای دولتی هم، زمینه رشد و توسعه دانشبنیانها را فراهم نمیکند، چرا که بارها ثابت شده دولت برای کیفیت محصول، هزینه صرف دانشبنیانها نمیکند. متاسفانه باید این حقیقت تلخ را باور کنیم که وقتی مدیران بازرگانی تصمیمگیر نهایی خریدها از دانشبنیان میشوند، از آنجایی که دستشان برای هر عملی باز است، بهراحتی از طریق رانت به اهداف مالی خود دست مییابند. وی بااشاره به اینکه چگونه میتوان از سرمایهگذاری حرف زد، گفت: ابتدا باید تغییر بزرگ نگرشی در لایه مدیران میانی انجام شود.
برنایی گفت: خوشبختانه داستانهای موفقی میتوان از روند سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان روایت کرد، بهطورمعمول این شرکتها در زمینه فناوریهای نرم فعالیت میکنند. با نگرش نقادانه میفهمیم که مشکلات مربوط به سرمایهگذاری در کشور قابلحل هستند، چرا که این مشکلات در بیشتر جوامع وجود دارد و قابلحل است، اما آن روندی که اجازه ورود سرمایهگذاران به دنیای نوآوری را نمیدهد، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم در کشور است که ریسک سرمایهگذاری را بسیار بالا میبرد و نمیگذارد فرآیند تجاریسازی و سرمایهگذاری شکل بگیرد. امروزه در کشور سرمایهگذاران توانایی پیشبینی حداقلی هم برای ورود به عرصه دانشبنیانها را ندارند. بههمیندلیل هم انگیزهای برای ورود به عرصههای نوین ندارند. این فعال دانشبنیان بااشاره به نقش اقتصاد نفتی بهعنوان سد سرمایهگذاری روی اکوسیستم دانشبنیان گفت: متاسفانه در ایران بستری آرام برای سرمایهگذاری وجود ندارد که این امر به قدرت بسیار کم بخش خصوصی بر میگردد. بهعبارت دقیقتر، درآمد و پول از جیب مردم بیرون نمیآید و از چاههای نفت که منبعی خدادادی است، خارج میشود. بههمین دلیل، اقتصاد نفتی نمیگذارد، سرمایهگذاری راه خودش را برود. بهگفته وی، امروزه در ذهن سیاستگذاران نگرش توسعهای به اکوسیستم دانشبنیان از راه سرمایهگذاری وجود ندارد. ناگفته نماند که کرونا و تحریم باعث شد که کمی به دانشبنیان توجه شود. بهعبارت دیگر، تحریم و کرونا برای هر قشری، اگر آسیبزا بود، برای دانشبنیانها بهدلیل توجه مدیران دولتی به محصولات آنها، رویکردهای مثبت داشت.
برنایی تاکید کرد: سیاستگذاران و مجریان از اساس به حرفهایی که پشت تریبونهای رسانهها میزنند، اعتقادی ندارند و در بیشتر موارد شوآف میکنند. کافی است یکبار به فاکتورهای خریدهای دولتی که هنوز پولی به دانشبنیانها بابت آنها پرداخت نشده است، نگاهی بیندازید اغلب مدیران شوآف می کنند و به ظاهر دوستدار توسعه تولیدات دانشبنیان هستند. وی گفت: در این میان افرادی هم هستند که فرصتهای سرمایهگذاری را بهخوبی شناسایی میکنند و در این مسیر برنده میشوند و میدانند که چه نوع از محصول نوآورانه موردنیاز مردم با شرایط فعلی خواهد بود. برای مثال، پلتفرمهایی که در حوزه خدمات جمعی تولید شدهاند یا اپهایی که بهعنوان بازار فروش آنلاین شناخته میشوند، نمونهای از موردهای موفقی هستند که سرمایهگذاری روی آنها در کشور جواب داده است.
بهگفته این فعال دانشبنیان، بهنظر میرسد در نگاه کلی برخی مدیران عالیرتبه و میانی، اعتقادی به سرمایهگذاری در حوزه دانشبنیان وجود ندارد. اگر هم در مواردی به توسعه دانشبنیان توجه نشان میدهند، بهطورمعمول برای پاسخ دادن به بالادستیها است.
وی گفت: متاسفانه بهدلیل بیثباتی سیاستها و ازطرفی چون مدیران اجرایی با روندهای توسعه فناوری زاویه دارند، سرمایهگذاری در این اکوسیستم را بیشتر شبیه یک سراب کرده است. در واقع، فناوریگریزی در نهادهای گوناگون دولتی موج میزند، همچنین گریز ذاتی صنایع کشور از فناوریهای نوین، باعث شده دانشبنیانها نتوانند تمام توان بالقوه خود را بالفعل کنند.
بهطورمعمول چالشهای سرمایهگذاری در اکوسیستم نوآوری آنجایی بهوضوح نمایان میشوند که محصول فناورانه آماده ورود به بازار است، اما بهدلیل ناشناخته بودن شرکتهای دانشبنیان و اعتماد نداشتن شرکتهای بزرگ به آنها سرمایهگذاری برای انبوهسازی انجام نمیشود. سعید اجلالی، مدیر امور کارگزاران شبکه تبادل فناوری که بهعنوان بازوی کمکی معاونت علمی و فناوری اقتصاد دانشبنیان است، در گفتوگو با صمت درباره روند راهکارهای استاندارد ایجاد تعاملات صنایع بزرگ با شرکتهای دانشبنیان گفت: شتابدهندهها و کارگزاران نقش مهمی در ایجاد بستر سرمایهگذاری روی شرکتهای دانشبنیان دارند. تا 2 دهه پیش، از آنجایی که همیشه شرکتهای بزرگ با شرکتهای کوچک ارتباط چندانی نداشتند و بهعبارت روشنتر، در ارتباطگیری مشکل داشتند و بستر لازم برای ورود دانشبنیانها به بازار وجود نداشت، شرکتهای کوچک دانشبنیان، شانس کمتری برای تبدیل شدن به شرکت بزرگ داشتند، از اینرو شتابدهندهها یا کارگزاران، کاتالیزور استانداردی در این رابطه هستند تا طرفین با اعتماد کامل به همکاری بپردازند. بهگفته اجلالی، در مجموعه کارگزاران شبکه تبادل فناوری که ریسکهای طرفین پذیرفته میشود و فناور در مراحل گوناگون پایش میشود، همچنین صفر تا ۱۰۰ پروژهها با نظارت این مرکز انجام میگیرد و هدف تنها انعقاد قراردادها نیست. وی افزود: چون هدف اصلی، رفع نیاز صنعت است، برهمین مبنا، نهادهایی نظیر صندوق نوآوری و شکوفایی و دیگر صندوقها را که برای حمایت از اکوسیستم دانشبنیان تاسیس شدند، در جریان بازبینی فرآیندهایی قرار میدهیم تا سرمایهگذاریهایی که انجام میگیرد و تسهیلاتی که ارائه میدهند، مفیدتر باشد. هدف این است که دانشبنیانها در جریان سرمایهگذاری در نهایت به بانکها بدهکار نشوند. در این میان، بهشکلی غیرمستقیم وارد حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر هم شدهایم، تا افزون بر دریافت تسهیلات، شرکت دانشبنیان بتواند تامین مالی هم داشته و این چرخه با روانی و راحتی بهتری در گردش باشد. وی در تشریح روند ایجاد همکاریها در مسیر سرمایهگذاری گفت: تمامی پروژهها در ابتدای مسیر برای رسیدن به مرحله بهرهبرداری، ابتدا دستهبندی و تقسیمبندی میشوند، نظیر پروژههای بومیسازی، توسعه بازار و محصول، بهبود فرآیند و افزایش بهرهوری. همه این موضوعات کمک میکنند که با شناخت پروژه بدانیم کدام فناوری به کدام نیاز صنعت میتواند پاسخ دقیقتر و مطمئنتری بدهد. آن دسته از نیازهای فناورانه که از واردات تامین میشوند، بهطورطبیعی هزینه بالاتری را در روند تولید بهوجود میآورند. حال باوجود تحریمها، هزینهها برای شرکتها چندبرابر شده است. اجلالی گفت: فرآیند بومیسازی با خنثی کردن این جریان، توان شرکتها را برای تولید بالا میبرد. بههمیندلیل در کنار این فرآیند حتی در تلاش هستیم که فناوریهای تولیدی در داخل از انحصاری بودن خارج شوند تا به توسعه فناوری در کشور کمک کنیم. بهعبارت روشنتر، تنها یک یا ۲ شرکت نباشند که به تولید یک فناوری کارآ و مهم بپردازند. وی افزود: کمابیش اجرای ۵۰ درصد از پروژههای موفق این مجموعه برعهده شرکتهای بزرگ است که امسال تفاهمنامهای میان مرکز شرکتهای دانشبنیان شرکت شهرکهای صنعتی صمت و شبکه تبادل فناوری امضا شد که با شرکتهایی که صنعتی هستند؛ چه بهعنوان متقاضی فناوری و چه بهعنوان عرضهکننده آن، در تعامل بیشتر قرار بگیریم.
باتوجه به آنچه در گزارش گفته شد، اگر نظام تولید در کشور را یک هرم در نظر بگیریم و مدیران بالادستی در رأس باشند و مردم در قاعده هرم آن قرار بگیرند، این ۲ بخش، خواهان توسعه اکوسیستم دانشبنیانی هستند، اما این بدنه هرم است که مدیران میانی و اجرایی در آن قرار دارند و نمیگذارند که اهداف اقتصاد دانشبنیان حاصل شود، گویا دل خوشی از دانشبنیانها ندارند. برخی از این افراد، همانهایی هستند که با هزینههای گزاف رشد کرده و به جایگاههای مهم مسئولیتی در کشور دست یافتهاند، اما اکنون که باید کاری برای آبادانی سرزمینمان انجام دهند، گاهی نفع شخصی را بر نفع کشور ترجیح میدهند و پشتشان گرم به اقتصاد نفتی است؛ منبعی که روز به روز در حال اتمام است. سخنان رهبری باید در آن لایه از دستگاه اجرایی رسوخ کند و تا زمانی که نگرش مسئولان اجرایی در بدنه نظام تولید، صنعت و اقتصاد درست نشود، هیچ اتفاقی نمیافتد. ناگفته نماند که از طرفی هم، دانشبنیانهایی نیز کم نداریم که خلاف قانون عمل میکنند یا راههای دورزدنهای قانونی را میدانند و میخواهند یکشبه به سودهای کلان برسند. در این شرایط باید گفت سیستمهای ممیزی هم خوب است، درست کار کنند.