گروه جامعه خبرگزاری فارس: بودجه برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران که ابتدا از سوی مقامات برگزار کننده ۲۵۰ میلیون ریال برآورد شد و بعدا تا ۴۵۰ میلیون ریال افزایش یافت طبق اعلام یک کارشناس انگلیسی نزدیک به دربار ۳۰۰ میلیون دلار اعلام شد و این جشن در سال ۱۹۸۰ به عنوان مجللترین و یکی از پرهزینهترین جشنهای مهمانی در طول تاریخ بشر، جزو رکوردهای گینس ثبت شد.
جشنهای پرهزینه ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران در سال ۱۳۵۰ از جمله جشنهایی است که در کتاب گینس به عنوان رکوردشکنی ثبت شده است.
این جشنها از بیستم تا بیست و چهارم مهر ۱۳۵۰ جشنهایی در منطقه تخت جمشید، در اطراف شهر مرودشت و در مجاورت ستونهای به جا مانده از کاخ پادشاهان هخامشی برگزار شد.
برنامه اصلی این مراسم پر زرق و برق در روز ۲۲ مهر همزمان با سی و سومین سالگرد تولد فرح، سومین همسر عقدی محمدرضا شاه برگزار شد.
مراسمی که نمایندگان بسیاری از رسانههای خارجی، که در آن حضور داشتند، هدف برپایی آن را چیزی جز خودنمایی ندانستند. از جمله خبرنگار روزنامه ایرلندی «ایونینگ هرالد» که عنوان کرد: «من در زیر سایههای ستونهای تخت جمشید در شگفت شدم که این همه پول را در بیابانی بیآب و علف برای چه خرج کردهاند؟ آیا وسیله دیگری برای خودنمایی باقی نمانده بود؟»
با وجود هزینهکرد میلیونها دلار بودجه تعدادی از مقامات ارشد آمریکایی و اروپایی از جمله ریچارد نیکسون رییسجمهور وقت آمریکا، ژرژ پمپیدو رییسجمهور فرانسه، ملکه انگلستان، ملکه هلند و رییسجمهور آلمان شرقی دعوت محمدرضا پهلوی را رد کردند و در این مراسم حضور نیافتند.
بودجه برگزاری جشنها ابتدا ۲۵۰ و بعد ۴۵۰ میلیون ریال اعلام شد.
ایده جشنها
جرقه برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله مهر ماه ۱۳۵۰ کلید خورد و بهانه آن نیز بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی در ایران بود. ایده اولیه برگزاری این جشنهای پرزرق و برق ۱۳ سال قبل توسط شجاعالدین شفا مشاور فرهنگی دربار پهلوی در سال ۱۳۳۷ ارائه شد.
او سفیر بینالمللی ایران در امور فرهنگی در دوره وزارت دکتر سید حسین فاطمی در وزارت امور خارجه در دوران نخستوزیری دکتر محمد مصدق بود اما بعد از کودتای آمریکایی - انگلیسی تیمسار فضلالله زاهدی علیه دولت دوم دکتر مصدق در غوغای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دربار نزدیک و فرد مورد اعتماد محمدرضا پهلوی شد.
شفا پیشنهاد جنجال برانگیز تغییر تقویم هجری شمسی به شاهنشاهی را در سال ۱۳۵۴ به شاه داد و محمدرضا با طناب او به چاه رفت و عامل نارضایتی شدید مردم، علما و روحانیون کشور به خصوص شد و رژیم پیشین ایران با وجود مقاومت دو سالهای که برای رواج تاریخ شاهنشاهی به خرج داد سرانجام مجبور شد تاریخ ایران را دوباره به روال سابق آن برگرداند.
مشاور فرهنگی دربار اما در ابتدا هدفش از ارائه پیشنهاد برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله را بزرگداشت سلطنت در دو هزار و پانصدمین سالگرد حکمرانی پادشاهان در ایران عنوان کرد و توانست شاه را که تشنه نمایشهای پر زرق و برق بود را با خود همراه کند. او برای خودینشان دادن آذر همان سال فرمان برپایی این جشنها را صادر کرد. به دنبال این دستور کمیته عالی مشورتی برای مطالعات تاریخی و علمی با حضور برخی مقامات دولتهای سابق از جمله حسین علاء، حسن تقیزاده، علیاصغر حکمت، محمود مهران، احمد فرهاد، مطیعالدوله حجازی، رضازاده شفق و سعید نفیسی تشکیل شد و برنامهریزی برای برگزاری جشنها در پاریس پایتخت فرانسه آغاز شد و در مرداد ۱۳۳۹ نخستین بخش مطالعات آن کامل شد.
بودجه هنگفت
مخارج هنگفت و حرف و حدیثهایی که درباره سوء استفادههای مالی برخی مقامات بلندپایه پهلوی بعد از برگزاری جشنها منتشر شد، رژیم پهلوی را آماج انتقادات روحانیون آگاه و جریانهای سیاسی مخالف شاه و دربار کرد. مخالفان دینی و سیاسی رژیم معتقد بودند در حالیکه بیش از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکنند صرف هزینه گزاف برای برگزاری این جشن به نفع کشور نبود و مردم هیچ نفعی از میلیونها دلار بودجهای که صرف برگزاری جشنها شد، نبردند بلکه هزینههای تورمی شدیدی هم به اقتصاد خانوار تحمیل شد.
سازمان اطلاعات آمریکا -سیا- با اشاره به حجم فعالیتهای انجام شده برای برپایی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران نوشت: «در فاصله کوتاه دهها میلیون دلار فقط صرف ایجاد فرودگاهی در شیراز مناسب هواپیماهای بویینگ ۷۰۷ شد. » کمیته برگزاری مراسم با بودجه ۴۵۰ میلیون ریالی که از دولت وقت استقراض کرد کار ساخت برج آزادی که در آن زمان شهیاد نامیده میشد ، سازماندهی نور و صدا در تخت جمشید و پرداخت هزینههای انتشارات سانگوی برای انتشار کتابی درباره تاریخ ایران را تامین کرد.
اما ویلیام شوکراس نویسنده و مفسر انگلیسی درباره هزینههای واقعی این خودنمایی، نوشت: «بهترین آرایشگران از سالنهای کاریتا و الکساندر پاریس به تخت جمشید پرواز کردند و الیزابت آردن، کرم آرایشی را به نام فرح دیبا تولید کرد که آن را در بستهبندیهای مخصوص به میهمانان هدیه دهند. باکارا، طرح شرابخوریها را ریخت، ماکسیم هم غذاها را آماده کرد و به این منظور دیگر سرآشپزان مهم فرانسوی هم به آنان کمک کردند. یک رشته چیزهای بد دیگر هم بود، از جمله تاریخ ایران، یا حداقل آن تصویری که آنها از آن تاریخ ارائه دادند. سربازان ارتش را از تراشیدن ریشهایشان از یک ماه پیش از برگزاری جشنها منع کردند تا چهره آنها به جنگاوران باستان شبیهتر شود. حدس میزنم هزینه این مراسم بالغ بر ۳۰۰ میلیون دلار شد. شاه با بزرگداشت ایران زمان کوروش و داریوش، کاملا و عمدا بخشی از تاریخ ایران را نادیده گرفت که به مراتب بیشتر به قرن بیستم ارتباط داشت و آن هم تعالیم حضرت محمد پیامبر اسلام بود.»
ماروین زونیس تحلیلگر علوم سیاسی آمریکا در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در این باره نوشت: «این جشنها، نمایش پر زرق و برق پهلوی بود و شاه فردی تازه به دوران رسیده بود. از نظر مردم ایران نهاد پادشاهی در ایران چندان مهم نبود.»
13سال تلاش برای یک خودنمایی
شورای برگزار کننده جشنها شامل برخی مقامات رژیم سابق از جمله اسدالله عَلَم، مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ، هرمز قریب رییس تشریفات دربار، شجاعالدین شفا معاون فرهنگی وزیر دربار، امیر متقی معاون اداری وزیر دربار، رضا قطبی رییس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، تیمسار نصیری رییس کل ساواک، مهدی بوشهری و عبدالرضا انصاری تشکل شد.
براساس گزارشی که جواد بوشهری نماینده مجلس سنا در سال ۱۳۳۹ به شاه وقت داد هزینه اولیه جشنها ۲۵۰ میلیون ریال برآورد شد و مقرر شد دولتِ منوچهر اقبال این مبلغ را به صورت وام در اختیار شورای برگزار کننده بگذارد اما تحولات سیاسی و اقتصادی سالهای بعد موجب تعویق اجابت خواسته پهلوی دوم شد.
اسدالله عَلَم وزیر دربار پهلوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۴۰ در این باره به علی امینی نخستوزیر وقت محمدرضا شاه نوشت: «شاه پذیرفت که موقعیت مالی دولت به ناچار باعث تأخیر جشنهای ۲۵۰۰ ساله میشود، مشروط بر اینکه دولت نیمی از وام مورد نیاز را تا زمستان ۱۳۴۰ و نیمه دیگر را در زمستان ۱۳۴۱ پرداخت کند.»
البته این تصمیم در دولت اسدالله علم تا پاییز ۱۳۴۵ به تأخیر افتاد. این تاریخ مصادف شد با گذشت دو سال از مرگ حسین علاء، نخستوزیری امیرعباس هویدا و وزیر درباری اسدالله عَلَم.
گزارش شجاعالدین شفا مسوول برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۴۹ از گفتوگو با ایرانشناسان بزرگ سخن گفت و بار دیگر پروژه به تعویق افتاده جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را به جریان انداخت و محمدرضا شاه که از تاخیر ۱۳ ساله خشمگین بود، بدون مشورت با مقامات دربار و دولت و حتی کمیته برگزارکننده مراسم، دستور داد جشنها در سال ۱۳۵۰ برگزار شود.
دلارهای نفتی
با افزایش چهار برابری قیمت جهانی نفت در سال ۱۳۵۰، درآمد ایران از چهار میلیارد به ۲۰ میلیارد دلار در سال افزایش یافت و این افزایش پنج برابری درآمدها، هم فرصت خوبی برای کشورهای غربی بود تا به بهانه نوسازی و تجهیز ارتش شاهنشاهی دلارهای نفتی را به جیب خود سرازیر کنند و هم بهترین زمان برای جشن و پایکوبی شاهانه.
با وجودی که پهلویِ دوم جشنهای ۲۵۰۰ ساله را متعلق به مردم ایران عنوان کرده بود اما مهمانان این ریخت و پاش بزرگ تماما پادشاهان، روسای جمهور و مقامات ارشد سیاسی و همسرانشان از ۵۷ کشور جهان بودند.
کمیته برگزار کننده جشنهای ۲۵۰۰ ساله مهمانان را در دو سطح دعوت کرد. سطح اول سلاطین و امپراطورهایی مانند هایله سلاسی امپراتور حبشه، قابوس سلطان عمان، ملک حسین پادشاه اردن و دسته دوم روسای جمهور، امرا و شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس.
از دسته اول در تخت جمشید توسط پهلوی دوم استقبال شد اما دسته دوم از سوی نخستوزیر وقت در فرودگاه شیراز مورد استقبال قرار گرفتند.
اولین مهمانی که به این مراسم دعوت شد ریچارد نیکسون شریک سیاسی محمدرضا پهلوی و رییسجمهور آمریکا بود اما او در این مراسم حضور نیافت و به اعزام نماینده اکتفا کرد. ملکه انگلستان و ملکه هلند نیز شرایط مشابهی داشتند و نمایندگانشان را به ایران فرستادند. رییسجمهور آلمان شرقی نیز با وجود دعوت رسمی سفیر ایران به تختجمشید نرفت.
مهمان دیگری که به تختجمشید نرفت، ژرژ پمپیدو رییسجمهور فرانسه بود. او هم معاونش را به مراسم فرستاد. نرفتن رییسجمهور فرانسه به تختجمشید به دلیل حضور پر رنگ شرکتها و کارتلهای اقتصادی فرانسوی در تهیه و تدارک مقدمات برگزاری جشنها، بیشتر مورد توجه مقامات سیاسی کشورها قرار گرفت.
در این مراسم روسای جمهور اتریش، یوگسلاوی، آلمان غربی، آرژانتین، اندونزی، ایتالیا، برزیل، تونس، رومانی، سنگال، کره جنوبی و هندوستان و مقاماتی از موریتانی، داهومی، کنگو، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، لسوتو، سوازیلند، اردن، بلغارستان، تایلند، سوئد، فیلیپین، لهستان، مجارستان و نروژ حضور داشتند.
هواپیمای مهمانان خارجی به تدریج از روز ۲۱ مهر در فرودگاه تازه تاسیس شیراز نشست. هیاتهای خارجی بعد از پیاده شدن از هواپیما از سوی اعضای خاندان سلطنت و یا یکی از اعضای هیات دولت مورد استقبال قرار گرفتند سپس با خودروی تشریفات که اسکورت میشد به محدوده تختجمشید هدایت شدند.
بازدید از تخت جمشید هم از جمله برنامههایی بود که برای هیاتهای خارجی تدارک دیده شده بود.
چادری مستقل به شکل چادرهای پادشاهان هخامشی برای اسکان مهمانان خارجی تدارک دیده شد و پذیرایی عمومی نیز در چادری به بزرگی ۶۸ و پهنای ۲۴ متر انجام شد.
هزینه واقعی جشن، هیچگاه به طور کامل اعلام نشد و بین ارقام عنوان شده، تناقض وجود دارد. اسدالله علم، هزینه کامل جشن را ۱۶/۸ میلیون دلار اعلام کرد. فرح دیبا نیز در مصاحبه ای، تنها هزینه مدرنیزاسیون در تخت جمشید را دویست میلیون دلار، (تقریباً یک میلیارد و پانصد میلیون تومان) برآورد کرد. این در حالی بود که روزنامههای خارجی این ارقام را طنز میدانستند. برای مثال یک از روزنامه های خارجی نوشت: «رقمی که فرح برای هزینه تلفن تخت جمشید خرج کرده، به تنهایی سیزده برابر رقمی است که علم برای تمام جشن اعلام کرد. مگر علم نمی داند که روزنامه نیویورک تایمز، هر صفحه اش را با کاغذ خوب و رنگی برای تبلیغات، یک میلیون دلار می فروشد. در برخی از شماره های این نشریه، ده صفحه برای شاه و فرح تبلیغ شده است و تنها نیویورک تایمز، حداقل بیست میلیون دلار بابت تبلیغات برای شاه و جشن های مذکور، پول گرفته است»
سرانجام
زمانی که این جشنها برگزار شد نه خود شاه و نه هیچ یک از مقامات این جشن پر زرق و برق فکر نمیکردند که تاریخ دو هزار و پانصد ساله شاهان بر ایران، به خود محمدرضا ختم شود و چنانچه نوشتند در واقع مراسم پایان عمر بیست و پنج قرن شاهنشاهی در ایران شود. رهاورد جشن های تخت جمشید، جدایی کامل حکومت پهلوی از واقعیاتهای جامعه ایرانی و پیوستن او به دنیای پرتملق و رویاهای خودبزرگبینانه بود. رویای بی سرانجامی که با پیروزی انقلاب اسلامی و برافکنده شدن ریشه تاج و تخت شاهنشاهی در ایران به پایان رسید.
پایان پیام/ ت 696