این مجموعه شعر نخستینبار، هفت سال پس از درگذشت فرخزاد، یعنی در سال ۱۳۵۲، توسط انتشارات مروارید در تهران منتشر شد. «ایمان بیاوریم ...» دربردارنده هفت شعر از فروغ است از جمله شعر معروف او با مطلع: «و این منم/ زنی تنها/ در آستانه فصلی سرد/ در ابتدای درک هستی آلوده زمین/ و یاس ساده و غمناک آسمان/ و ناتوانی این دستهای سیمانی». این مجموعه را الیزابت تیگری جونیور به انگلیسی برگردانده است. او شاعر، ستوننویس روزنامه و مترجم ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی است. او پیشتر نیز هشتاد غزل از حافظ را ترجمه کرده بود.
رقبای فروغ و مترجم انگلیسیاش در این دوره از جوایز قلم و در بخش شعر ترجمه که جایزهای سه هزار دلاری است، این کتابها هستند: «مروارید گمشده» از پاولا لاباسا نونز، «بدون این آغوش خونین، راهی به زیر پوستت وجود ندارد» از جین دامریک، «آستانه» از ایمان مرسال، «کلاوس و عقرب» از لارا دوپازو رویبال، «کمترین درد» از جیووانا کریستینا ویوینتو، «انتقال فاصله» از ماجا هادرلپ، «سرزمین مادری» از جولیا کیمافیجیوا و همچنین «زنگ تاریخ» از سوترو ویورا آویله.
سایت انجمن قلم، برگزارکننده این جایزه، درباره فروغ نوشته: فروغ فرخزاد در سالهای پس از مرگ غمانگیزش در سانحه رانندگی در ۳۲سالگی در سال ۱۹۶۷، به شاعری نمادین و تاثیرگذار مانند لورکا یا آخماتووا تبدیل شد که به عنوان پیشگام ادبیات مدرن ایران و به عنوان یک چهره برجسته جهان ادبیات معاصر شناخته میشود. این گزیدهشعر از او که متفکرانه ترجمه شده است، شامل آثاری از تمام دوران نویسندگی او، از اوایل تا اواخر عمر کوتاهش است.
نویسندگان انجمن قلم در بخش دیگری از نوشتار درباره نامزد شدن کتاب فروغ، معرفی کوتاهی از او نوشتهاند: «فروغ فرخزاد شاعر، فیلمساز، فیلمنامهنویس و نقاش (۱۹۳۴-۱۹۶۷) سومین فرزند از هفت فرزند یک خانواده است که در ایران به دنیا آمد. او که در کودکی به خواندن و نوشتن شعر کشیده شده بود، دبیرستان را رها کرد و در یک مدرسه فنی در رشته نقاشی و لباسسازی تحصیل کرد. در شانزدهسالگی عاشق پسرعموی مادرش شد. آنها ازدواج کردند، به یک شهر کوچک نقلمکان کردند و صاحب یک پسر شدند. در دوران ازدواجش به عنوان خیاط کار میکرد و اشعار اولین مجموعهاش را به نام اسیر (۱۹۵۵) نوشت. در پاییز همان سال از شوهرش طلاق گرفت و به تهران رفت. سه مجموعهشعر دیگرش را با نامهای دیوار (۱۹۵۶)، عصیان (۱۹۵۸) و تولدی دیگر (۱۹۶۴) منتشر کرد اما کارش تنها انتشار شعر نبود. او همچنین آثار جرج برنارد شاو و هنری میلر را ترجمه کرد و یک مستند پیشگامانه به نام خانه سیاه است (۱۹۶۲) درباره یک کلونی جذامی در شمال شرقی ایران ساخت. مجموعه شعرهای متاخر او با نام «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» پس از مرگ، در سال ۱۹۷۴ منتشر شد.
اگر بخواهیم جایگاه نویسندههای معاصر ایرانی در جایزههای جهانی ادبیات را بررسی کنیم، باید بگوییم این جایگاه در بیشتر موارد از نامزد شدن برای دریافت جایزه فراتر نرفته است. علاوه بر این، سهم نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان از جایزههای جهانی بیشتر از دیگر نویسندههای ایرانی است؛ نویسندههای مشهور ایرانی مانند هوشنگ مرادی کرمانی، فرهاد حسنزاده و افسانه شعباننژاد که در شاخه ادبیات کودک فعالیت دارند تاکنون به جز نامزد شدن در این جایزهها، به افتخار دریافت جایزه و برگزیده شدن هم دست پیدا کردهاند؛ اتفاقی که درباره نویسندگان ایرانی در حوزه بزرگ سال رخ نداده است. سه سال پیش وبسایت آکادمی سوئد که مسوول برگزاری جوایز نوبل ادبیات است، از فهرست نامزدهای نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۹ (بعد از ۵۰ سال) رونمایی کرد که در این فهرست صدنفره، نام محمدعلی جمالزاده، پدر داستاننویسی ایران، هم به عنوان نامزد نوبل ادبیات به چشم میخورد.
در سال ۲۰۲۱ میلادی نیز هیات داوران جایزه قلم آمریکا فهرست نامزدهای این جایزه را اعلام کرد که در میان اسامی، نام گروس عبدالملکیان و شکوفه آذر، دو شاعر و نویسنده ایرانی دیده میشد. همچنین برای اولینبار در تاریخ جایزه بوکر، شکوفه آذر، نویسنده ایرانی برای کتاب «روشنگری درخت گوجهسبز» نامزد دریافت جایزه بوکر بینالمللی شد. آزاده معاونی، نویسنده ایرانی برای نگارش کتاب «مهمانخانهای برای بیوههای جوان» در سال ۲۰۱۹ نامزد اولیه رویداد ادبی بیلی جیفورد انگلستان شد. نام نگار جوادی، نویسنده ایرانی ـ فرانسوی هم در میان ده نامزد نهایی جایزه ادبی بینالمللی دوبلین ۲۰۲۰ جای گرفت.
در سال ۸۷ هم آنیتا امیررضوانی برای کتاب «خون گلها» با موضوع فرش ایرانی برای جایزه ادبی اورنج انگلستان کاندیدا شد. شاید بتوان گفت این تمام بضاعت ادبیات ایران در سالهای اخیر از جوایز و رخدادهای معتبر جهانی در حوزه ادبیات بوده است. چرایی سهم اندک ادبیات ایران از جایزههای جهانی قابل ترجمه نبودن یا ترجمههای نامناسب آثار معاصر فارسی، کمکاری بخشهای فرهنگی کشور برای شناساندن ادبیات معاصر به جهانیان، انزوای زبانی ادبیات ایران (محدود بودن زبان فارسی به چند کشور) و آماده نبودن ادبیات ایران برای جهانی شدن از جمله دلایلِ سهم اندک ادبیات ایران از جایزههای جهانی است که نویسندهها و کارشناسان ادبیات برمیشمارند.