خبرگزاری فارس-همدان: علی پنبهای؛ پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که شاه با حمایت آمریکا و انگلستان بر اریکه قدرت، مقتدرتر از قبل تکیه زد تا منافع این کشورها در ایران از دست نرود، دیگر کمتر کسی گمان میکرد بتوان به اقتدار این شاه که مستحضر به چنین حمایتی بود، خدشهای وارد کرد.
قدرت شاه هر روز افزونتر میشد و آمریکا و انگلیس به مدد امتیازاتی که بیشتر و بیشتر برای خود به دست میآوردند از او حمایت میکردند تا اینکه در سال ۱۳۴۲ یک روحانی ساده و مرجع تقلید شیعیان هشدارهایی به شاه داد و سخنانی را به زبان آورد که هیچ کس در کشور جرأت بیان آن را نداشت. این سخنان در جان مردم رسوخ کرد و قیام بزرگ ۱۵ خرداد به وقوع پیوست، با دستگیری امام خمینی(ره) به عنوان رهبر این جریان اعتراضها در سراسر کشور ایجاد و در نهایت به یک انقلاب بزرگ ختم شد. این اعتراضها شامل همه اقشار و مردم در گوشه و کنار کشور میشد. در این میان مردم همدان نیز به مانند همیشه در این رویداد نقش مهمی ایفا کردند و روحانیون به عنوان معتمدین مردم پیشقراول این حرکت تاریخی بودند.
اجتماع مردم همدان در اعتراض به دستگیری امام خمینی
خبر دستگیری امام خمینی ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ به سرعت در همدان پخش شد و مردم و روحانیون در اعتراض به این عمل ننگین رژیم، در مسجد میرزاداوود اجتماع کردند. روحانیون و طلاب مردم تحت سرپرستی آیتالله مدنی اعتراض خود را ابراز داشتند و ایشان برای حضار سخنرانی مبنی بر حمایت از آیتالله خمینی و محکومیت رژیم ایراد نمود. از جمله کسانی که در این اجتماع حضور داشتند، میتوان به حجتالاسلام سیدفاضل حسنی، شیخ فخرالدین راحمی، سیدمحسن حسینی و آقای جلالی اشاره کرد.
در همدان شرایط خرداد ۱۳۴۲ متفاوت بود، پس از به خون کشیدن قیام ۱۵ خرداد توسط رژیم، قرار بود که در روز ۱۸ خردادماه شاه به همدان به منظور افتتاح سد اکباتان(شهناز سابق) سفر کند و همین مسئله را پیچیدهتر میکرد. مردم همدان تصمیم گرفتند با استقبال نکردن از شاه، اعتراض خود را بیان کنند. به عبارتی «مردم و روحانیون همدان؛ هر گونه استقبال از شاه را تحریم و حرام اعلام کردند».
مردم همدان از شاه استقبال چندانی به عمل نیاوردند چراکه روحانیون مردم را قبلا آگاه و هرگونه استقبالی را تحریم کرده بودند روحانیون این شهر از جمله سید فاضل حسنی و سید احمد حسینی، طی جلسهای با هم قرار گذاشتند که علیه مسافرت شاه به همدان صحبت کنند.
روحانیون و وعاظی که در مسجد خداکرم، میرزاداوود، میرزاتقی و آقاجانیبیگ و مسجد جامع منبر میرفتند، هر کدام به مناسبتی به طور تلویحی یا با صراحت استقبال از شاه را حرام اعلام میکردند. شاه میخواست که با آیتالله آخوند معصومی همدانی، دیدار کند اما ایشان راضی به این دیدار نشد.
در جریان مسافرت شاه به همدان در ۱۸ خرداد ۱۳۴۲، بسیاری از انقلابیون را به مدت ۲۴ الی ۴۸ ساعت توقیف و بازداشت شدند. در این میان حجتالاسلام سید احمد حسینی هم حضور داشت که نخستین فرد بازدداشت شده توسط ساواک بود.
در سیام خرداد سال ۱۳۴۲ یعنی پانزده روز پس از دستگیری امام خمینی، بیش از ۴۵ نفر از مراجع، علما و فضلای حوزههای مختلف ایران در تهران اجتماع کردند. علما و روحانیون همدان نیز به رهبری آیتالله آخوند ملاعلی همدانی و آیتالله بنیصدر راهی تهران شدند. علاوه بر این دو بزرگوار، شیخ علی انصاری، حاجاقا مصطفی هاشمی، مهدی ثابتی، شیخ رضا انصاری، سیدمحسن حسنی، سیدفاضل حسنی، سیدابوالقاسم حسینیپناه(خوابنما)، نصرت توکلی و شکرالله بهاری که همگی از طلاب و روحانیون بودند راهی تهران شدند.
رژیم شاه مجبور شد تا در نهایت در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ امام خمینی را به قم بازگرداند به همین منظور در همدان به همت روحانیون جشنی در ۲۰ فروردین ماه در محل مسجد میرزاداوود برگزار شد. این جشنها در مسجد جامع و مسجد کمالآباد نیز توسط روحانیونی چون سیداحمد حسینی برگزار شد. سید احمد حسینی در این سخنرانی جوانان را به مبارزه با رژیم طاغوت و پیروی و همکاری کردن با روحانیت فراخواند و بار دیگر آیتالله خمینی را مرجع تقلید شیعیان جهان اعلام کرد. امام خمینی طی تلگرافی از عواطف روحانیون همدان تقدیر و تشکر کردند.
پس از آن مبارزات در همدان با محوریت روحانیون به ویژه شهید آیتالله مدنی ادامه پیدا کرد. این مبارزات با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی قوت گرفت. یکی از شخصیتهایی که در این زمان در بطن مبارزه بود، آیتالله محیالدین انواری است که در سال ۱۳۴۳ توسط رژیم دستگیر و زندانی میشود. او در هیأت موتلفه جزو شورای روحانیت و واسطه آنان با امام خمینی بود و به همین دلیل بازداشت و زندانی شد که علمای همدان به دستگیری این روحانی که اهل درگزین همدان بود؛ واکنش نشان دادند. در طی این مبارزات چند تن از روحانیون همدان نیز بازداشت، زندانی و حتی تبعید شدند.
روحانی بیپروا
حجتالاسلام سیداحمد حسینی؛ از جمله روحانیون مبارز شهر همدان بود که در هر مجلس و منبری و به هر مناسبتی علیه رژیم شاه سخنرانی میکرد و از برخوردی که از سوی مأموران ساواک با وی میشد هیچگاه نمیترسید. مرحله اول دستگیری وی به دنبال سخنرانی در مسجد کمالآباد علیه شاه بود که او را یزید بن معاویه خوانده بود.
زندانی شدن او برای بار دوم بعد از فعالیت در ماههای محرم و صفر و تبعید امام و ترور حسنعلی منصور و شاه بود. سخنرانیهای تند او درباره این مسائل در مساجد موجب شد تا برای بار دوم توسط ساواک دستگیر و زندانی شود. البته قبل از آن نیز در ایام محرم به طور موقت برای ده روز بازداشت و در همدان زندانی گردید، ولی آزاد شد. اما مرحله بعدی زندانی شدناش حدود سه ماه طول کشید. همچنین پس از آزادی، به دلیل سختگیری ساواک و کنترل شدید، او ناگزیر شد که به تهران کوچ کند، در آنجا رحل اقامت کرد و به فعالیت علیه رژیم مشغول شود.
علاوه بر دستگیری و زندانی شدن سیداحمد حسینی، از زمان ترور حسنعلیمنصور به بعد، برای تک تک روحانیون و افراد مبارز علیه رژیم از سوی ساواک مأمور گذاشته شد که تمام فعالیتها و ارتباطات آنها را گزارش کردند. یکی از این افراد شیخ احمد رحمانی نام داشت. وی از روحانیون مبارز و طرفدار جدی امام خمینی و روحانیون در آن دوره به شمار میرفت.
بی توجهی به ارعاب ساواک
حجت الاسلام رحمانی در تمام منابر و سخنرانیهای خود در مساجد همدان، بدون هیچ واهمهای به رژیم و دولت حمله میکرد. او از جمله روحانیونی بود که قصد مسافرت به نجف اشرف و دیدار با امام خمینی را داشت ولی ساواک به دلیل فعالیتهای وی علیه رژیم از صدور گذرنامه برای او خودداری کرد.
پس از آن رحمانی بر شدت حملهها و انتقادات خود افزود، در سال ۱۳۴۴ توسط ساواک ممنوعالمنبر شد اما همچنان بدون توجه به تذکر و دستور ساواک در مسجد کولانج و آخوند و مساجد دیگر منبر رفت و به افشاگری خود ادامه داد. در نهایت رحمانی ۲۸ دی ماه سال ۱۳۴۴ توسط شهربانی پس از سخنرانی در مسجد کولانج دستگیر و بازداشت و به ساواک اعزام و در ۲۹ دی ماه با قرار بازدداشت موقت زندانی شد.
پس از بازجویی در ساواک همدان برای صدور حکم در روز ۱۶ بهمن ماه به دادگاه نظامی لشگر ۷ کرمانشاه اعزام شد. او پس از ۱۴ روز زندانی اول اسفند ما با ضمانت سیدرضا فاضلی، امام جماعت مسجد ملاجلیل، به مبلغ ۵۰ هزار ریال وجهالضمان از زندان کرمانشاه آزاد شد، ولی پرونده وی برای صدرو حکم قطعی همچنان مفتوح باقی ماند.
وقتی به همدان بازگشت تحت نظر ساواک بود و وقتی خواست دوباره منبر برود با مخالفت ساواک مواجه شد. سرانجام دادگاه نظامی لشگر ۷ کرمانشاه، رحمانی را به سه ماه حبس تأدیبی با احتساب بازداشت قبلی محکوم کرد و طی نامهای به شهربانی همدان خواستار زندانی شدن وی برای سپری کردن مابقی محکومیتش شد. البته حکم قطعی وی در سال ۱۳۴۷ صادر و اجرا شد. در این مدت پرونده مفتوح بوده تا بدین وسیله او را تهدید و از مبارزات جلوگیری کنند. او پس از پایان زندان در سال ۱۳۴۸ به تهران مسافرت کرد و در آنجا اقامت گزید.
مشت محکم روحانیون همدان بر دهان آریامهر
یکی دیگر از اقدامات روحانیون همدان این بود که از تحویل گرفتن قرآن پهلوی خودداری کردند. پس از چاپ این قرآن در سال ۱۳۴۵، برای تقدیم و تحویل به روحانیون طراز اول همدان، آیتالله آخوند و آیتالله بنیصدر فرستاده شده بود؛ اما آنها از گرفتن آن امتناع کردند و از روحانیون دیگر نیز خواستند از تحویل آن خودداری کنند. در پی این اتفاق فرماندار وقت همدان نامه تهدیدآمیزی به آقای آخوند نوشت و موجب مهاجرتش از همدان به مشهد شد که حدود یک ماه طول کشید. به همین دلیل تحرکاتی در همدان شد و در نتیجه رژیم مجبور به عقبنشینی شد و تصمیم گرفتند قرآن را در بانک ملی در معرض دید مردم قرار دهند.
واقعه بعدی که به دستگیری روحانیون منجر شد، هنگام جشن تاجگذاری شاه در مهرماه ۱۳۴۶ بود که عدهای روحانیون شهرستانها از جمله همدان به اتهام توزیع اعلامیه جشن مذکور بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفتند، از جمله این افراد فتحعلی صاحبزمانی و سیدابوالحسن موسوی همدانی بودند.
عزایی به نام جشن
حجتالاسلام فتحعلی صاحبزمانی، یکی از طلاب همدانی بود که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود. او علاوه بر تحصیل، از جمله طلاب و روحانیون مبارزی بود که از آغاز نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری آیتالله خمینی، همواره در تمامی صحنههای مبارزه حضور داشت. این روحانی از پلهای ارتباطی روحانیون و انقلابیون همدان با قم محسوب میشد و در کنار حجتالاسلام محمد مفتح ضمن تشکیل مجمع طلاب همدانی حوزه علمیه قم، تمام اعلامیهها و اطلاعیههای امام خمینی و مراجع دیگر را به دست انقلابیون همدان میرساند و از این رو مدام میان قم و همدان در تردد بود.
او به اتهام توزیع اعلامیه «عزایی به نام جشن» که جامعه روحانیت مبارز تهران در مقابله با جشن تاجگذاری منتشر کرده بودند، دستگیر و زندانی شد. او را در زندان قزلقلعه مورد شکنجه قرار دادند اما طی نامهای همراه با زندانیان دیگر به مراجع تقلید، ضمن بیان رفتار وحشیانه رژیم از آنان خواستند که فعالانه به مبارزه با رژیم بپردازند و فریب ظواهر دیندارانه آنان را نخورند.
از رشوه تا ممنوعالمنبری
رژیم طاغوت برای مهار روحانیون از شیوههای مختلفی استفاده میکرد، ابتدا از تطمیع و رشوه بهره برد، اما وقتی موفق نشد به ممنوعالمنبر کردن روحانیون روی آورد. به عنوان مثال در سال ۱۳۴۴ برای تشویق و وادار کردن حجتالاسلام سیدفاضل حسنی به منظور شرکت در مراسم دعا برای سلامتی شاه مبلغی پول به صورت چک از سوی شهربانی به وی هدیه شد که او رد کرد و برای خلاصی از دست مأموران ساواک و شرکت نکردن در مراسم یکی از دندانهای خود را کشید.
در نهایت در آغاز سال ۱۳۴۶ کمیته فرمانداری کل همدان با تنظیم صورت جلسهای خواهان اجرای مقررات ممنوع المنبر روحانیون از سوی شهربانی شد. بر اساس این نامه ابوالقاسم حسینپناه(خوابنمای سابق)۲- شیخ محمدتقی عالمیدامغانی، ۳- سیدمحمود هزاوهای روضهخوان، پسر سیدحسن ۴- میراسدالله مدنیدهخوارقانی در همدان ممنوعالمنبر شدند. در همین راستا روحانیون همدان که ممنوع المنبر بودند در سایر شهرها به سخنرانی پرداختند.
با وجود تمامی کنترل و خفقانی که ساواک و شهربانی علیه مردم و روحانیون اعمال میکردند، روحانیون هرگز از تلاش برای مبارزه با رژیم شاه دست برنداشتند تا بالاخره انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید.
این مقال گوشهای از اقدامات تنی چند از روحانیون مبارز و فعال در استان همدان بود که نقش برجستهای در آگاهی مردم و رهبری حرکتهای آنها داشتند و قطعاً برای پرداختن به همه موارد مجال بیشتری لازم است.
مطالب این نوشتار از کتاب «انقلاب اسلامی در همدان؛ از نهضت مشروطیت تا اوجگیری نهضت اسلامی در سال ۱۳۵۶» جلد اول نوشته ابوالفتح مؤمن اقتباس شده است.
پایان پیام/۸۹۰۴۰/