فروزان آصف نخعی:جنبش اخیر نه تنها با اهداف آرمان های انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در تضاد و تناقض نیست، بلکه خود پوشش دهنده بخش هایی است که تندروها به تدریج از آن غفلت کردند. بر این اساس ، باید گفت از وعده های رهبری فقید انقلاب در نوفل لوشاتو، همان است که تاکید کردند، ایجاد دمکراسی در ایران به همان شکلی که در کشورهای دیگر است مورد تایید ایشان است. این نگاه نشان می دهد که ایشان از دمکراسی برداشت مثبتی داشته اند. مقاله «دموکراسی در اندیشة سیاسی امام خمینی(س)» نوشته عبدالحسین حجت زاده که در تاریخ ۱۶-۱۱-۱۳۸۶ در پایگاه اطلاع رسانی حوزه منتشر شده است، دموکراسی را در دیدگاه رهبر فقید انقلاب مورد بررسی قرار داده است. بر اساس این مقاله مفتاح صحیفة نور و نیز نرم افزار کلیدواژه های آن، تعداد کاربرد واژة «دموکراسی» را توسط امام ۷۰ مورد ذکر کرده است که تنها ۶۴ مورد آن در سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده است. این در حالی است که امام در بیانات کتبی و شفاهی، داخلی یا خارجی خود، تقید محسوسی در عدم کاربرد واژه های بیگانه داشتند. ضمناً امام خمینی در ۲۲ مجلد صحیفة امام در ۱۵۲۳ مورد از لفظ «ملت» و ۱۲۱۲ مورد از لفظ «مردم» استفاده کرده اند.
در صحیفة امام نیز حدود ۳۰۰ کلمة «جمهوری»، ۱۳ کلمة «آرای عمومی»، ۴۲۰ کلمة «انتخابات»،۳۲۰ کلمة «آزادی» و آزادیهای مختلف، بیش از ۵۰۰ بار قانون و قانونمندی و ۳۰ مرتبه کلمة «انتقاد» آمده است [همشهری ۷/۳/۱۳۸۲: ۶]. ایشان در بخش دیگری در باره ماهیت حکومت ایران می گویند: حکومت، جمهوری است مثل سایر جمهوریها؛ و احکام اسلام هم احکام مترقی و دموکراسی و پیشرفته و با همة مظاهر تمدن موافق. [صحیفة امام ج ۵: ۴۲۹].
بزرگترین انقلاب سیاسی در اواخر قرن بیستم، حکایت از آن داشت که گویی رخدادی در حال وقوع است، متفاوت از انقلاب های قبلی و موافق با انقلاب های بعدی. آنگونه که ابراهامیان در کتاب «مردم در سیاست ایران» ذکر می کند، در سال ۵۷ هیچ یک از قابله های جنگ، قحطی بحران ملی، و قیام های دهقانی وجود نداشت، با این همه به نظر یک جامعه شناس آمریکایی چارلز کارزمن، انقلاب سال ۱۳۵۷ نسبت به همه تحولات سیاسی دیگر تاریخ از جمله انقلاب های فرانسه و روسیه، ، انقلاب ایران بیشترین میزان مشارکت مردمی را داشته و قالب این مشارکت هم مشخصا اعتراضات خیابانی بوده اند.»
در مشارکتی بودن و خیابانی بودن انقلاب ۵۷ همین بس که در محرم سال ۱۳۵۷ حدود دو میلیون نفر از جمعیت ۴.۵ میلیون نفری مردم تهران در تظاهرات شرکت کردند. اما سوال این است که به قول آبراهامیان «آدم های این جمعیت چه کسانی بودند؟ نقش های مهم را کدام گروه های اجتماعی ایفا می کردند؟ شعارهایشان چه چیزهایی را در مورد ذهنیت عمومی آدمها در آن دوره آشکار می کرد؟» (مردم در سیاست ایران ص ۸۷)
بر اساس مستندات تاریخی، شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» پربسامدترین شعار در انقلاب ۱۳۵۷ در کف خیابان به شمار می رود. اما نباید فراموش شود، گروه ها و اقشار مختلف شرکت کننده در انقلاب، بنابر موقعیت تاریخی، دیگر مطالبات خود را به ویژه با حمله عراق به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، به کناری نهادند و طبیعی می نمود جنگ، بنیه های اسلام سیاسی را تقویت کرد، این اسلام واکنش قدرتمندی بود به مدرنیسم یکسان طلب و از بالا به پایین، که خود را در دولت های راست و دیکتاتوری وابسته به آمریکا و غرب در خاورمیانه، آمریکای لاتین و آفریقا گسترده بود. ریشه آن نیز برمی گشت به انقلاب مشروطه به عنوان انقلابی با مبانی مدرن که رهبر سنتی آن یعنی شیخ فضل الله نوری را به شهادت رسانده بود. فاجعه مذکور، حرکت انقلابی سال ۱۳۵۷ و حرکت از موضع سنت علیه مدرنیته را برانگیخت و از درون آن جمع نقیضین انقلاب اسلامی / جمهوری اسلامی زاده شد.
چه راست و چه چپ در مذمت چنین جمع نقیضینی سیاهه های بیشماری را به دست انتشار سپردند. غافل از آن که رخدادهای تاریخی، از محل تناقض ها زاده می شوند اما هیچگاه در آینده خود بدون تناقض سربربالین روندهای اجتماعی و سیاسی نمی گذارند.انقلاب ۵۷ نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نخواهد بود. بر این اساس اندیشمندان سیاسی از خود سوال نکردند که سرنوشت تناقض ها با چه روش هایی باید به ساحل آرامش برسد. با این همه انقلاب اسلامی در مرحله نخست، اسلام سیاسی را زایمان کرد، در مرحله دوم، یعنی سال ۱۳۷۶ نوبت به اسلام پسا سیاسی رسید. و در سال ۱۴۰۰ با انسداد انتخاباتی ، مرحله سوم زایمان تاریخی اسلام سیاسی همه جانبه فرا رسیده است. موضوعی که مایل است ماجرای فساد، سبک زندگی، رفع تبعیض و برابری و آزادی را به کرسی اراده خود بنشاند.
از این منظر نوع برخورد رهبری کشور در اعلام عفو هزاران زندانی در بند، تشخیص درستی است. هرچند از نگاه جبهه پایداری ها در دولت کماکان به معترضان به مثابه اغتشاش گر و اوباش نگریسته می شود، همان نگرشی که مواضع الیزابت مونرو، از تاریخ نگاران بریتانیایی نیز در سال ۱۹۵۳ در مقاله اش در نیویورک تایمز تاکید می کند. همان نگرشی که نیروهای انقلابی را خرابکار یا اوباش و اغتشاشگر می نامید. او در مقاله اش با تیتر «نیروی اصلی در خاورمیانه: اوباش» نوشت: «در تهران طرف های سیاست را تحریک کنید، و بعد می بینید اوباش از زاغه های شان و حلبی آبادها بیرون می ریزند بدون آن که برایشان اهمیت داشته باشد اصلا بهانه و دلیل تظاهرات چیست ...» عفو نشان می دهد که در راس نظامی سیاسی چنین نگاهی وجود ندارد. از این منظر باید دید سالگرد انقلاب اسلامی که ادامه اش زایش انواع دیگری از سبک های زندگی و اندیشه های مبتنی بر رفع تبعیض و ایجاد برابری و کرامت انسانی است، خود را به عنوان میراث دار انقلاب 57، در راهپیمایی فردا چگونه ظهور و بروز می دهد.
بیشتر بخوانید
۲۱۶۲۱۶