خبرگزاری فارس - بوشهر، فاطمه مظفری پور: پسرک تپل خود را دوان دوان به گوشهای از صف مردم میرساند، قد و قوارهاش در بین جمعیت گم میشود اما دستان گره شدهاش را بالا آورده که خود را به پای دیگر مردان جمعیت برساند، ندای الله اکبرش همنوا با جمعیت زنان و مردان میشود و صدای بچهگانهاش در بین جمعیت گم میشود.
آفتاب سوزندهتر از همیشه میتابد اما وزش باد، گرمای آفتاب را در خنکای خود میبرد تا بچهای که در آغوش مادر پنهان شده، آرام بگیرد. پرچمهای سه رنگ در دست کودکان در هوا به اهتزاز درآمده و فیلمبردار دوربینش را روی دستان دهه نودیها زوم کرده است تا روایتگر حماسه حضور دهه نودیها باشد.
همه با یک هدف مشترک آمدهاند
در اینجا حرفی از تفاوت قوم و عقاید و رنگ و لباسها نیست؛ زیرا همه برای یک هدف مشترک پا در این مسیر گذاشتهاند،کلمهای مقدس به نام وطن، همه را همنوا ساخته تا ثابت شود، مردم پای آرمانهایی که به پایش خون پیر و جوان ریخته شدهاست، ایستادهاند.
سربندهای سرخ فام بر پیشانی جوانان دهه هشتادی خودنمایی میکند، دختر بچهای دیگر بر دوش پدرش نشستهاست و درحالی که پدر یک دستش را مشت کرده و شعار «این گفته ملت و رهبر با تدبیر است/ رابطه با آمریکا یک خواب بی تعبیر است» میدهد با دست دیگرش، دختر پیراهن صورتی را محکم گرفتهاست، پیرمردی با قد خمیده که شاید پدربزرگ دخترک باشد، خوش و بش کنان با دختر بچه، کنارش راه میرود.
در همین حوالی در بین انبوه جمعیت، مادر کهنسالی با روسری سفید و گلهای ریز قرمز رنگ، بنری که منقش به سخنان حضرت آیتالله خامنهای است را سایهبان سرش ساخته و لنگ لنگان همراه با جمعیت حرکت میکند. راه رفتنم را آرامتر میکنم تا آخر این جمعیت را ببینم، مادرانی کهنسال در آخرین نقطه جمعیت از کنارم رد میشوند و غرغرکنان از تند حرکت کردن بقیه سخن میگویند، در همین بین دختر نوجوانی میگوید: «بقیه تند نمیرن عزیزم، ما زیادی لنگ شدیم.»
عصا به دستان و ویلچریها هم خود را به جمعیت رساندند
ویلچریها و عصا به دستان نیز با همراهانشان، به هر مشقتی که هست خود را دخیل در جمعیت میکنند، صدای کوبیده شدن عصا به زمین و کشده شدن لاستیک ویلچرها در طنین شعارهای «نه سازش، نه تسلیم/ نبرد با آمریکا» و «ما جان فدای رهبریم/ دشمن هر فتنهگریم» گم شدهاست در این بین هرکس لحظهای از شعار دادن فراغت پیدا میکند، گوشی به دست میشود و از شکوه حماسه 22 بهمن فیلم و عکس میگیرد.
دختر جوان: اینجا مملکت منم هست
دختر، 20 ساله به نظر میرسد؛ عینک آفتابی را روی چشمش میگذارد و در آیینه نگاه میکند که خدایی نکرده پرچم سه رنگی که روی گونههایش کشیده، پاک نشده باشد و سپس پرچم ایران را از کولهاش بیرون میکشد و خود را به وسط جمعیت میرساند.
از دختر جوان میپرسم که چرا به اینجا آمده؟ دختر لبخندی میزند و جوری که انگار هل شده باشد میگوید: «خب، این مملکت، مملکت منم هست! این وظیفه منه که از وطنم دفاع کنم و اعلام حمایت کنم.»
نوجوانان علمدار حماسه 22 بهمن شدند
در گوشه دیگری از این حماسه مردمی، نوجوانانی هستند که سنگینی چوب بنرها روی دوششان را تحمل میکنند و دیگر نوجوانان نیز زیر این بنر در حرکتاند؛ در دستان برخی نوجوانان نیز پیامی قرار دارد: «ما مطیع امر رهبریم»؛ با خود که میاندیشم میبینم اینها همان دهه هشتادیهایی هستند که در فضای مجازی دشمن برای تسخیر ذهنهایشان هر کاری میکند اما اکنون این نوجوانان برای اعلام حمایت از نظام خود رهسپار راهپیمایی 22 بهمن شدهاند.
صحنههای امیدآفرین تمامی ندارد
میز خدمت و دیدار مردمی با مسئولان قضایی استان بوشهر، صحنه امیدآفرین دیگری است که در گوشهای از جایگاه برگزاری آیین پایانی راهپیمایی 22 بهمن قرار گرفته است.
عشایر نیز همقدم با حماسه 22 بهمن شدند
درحالی که سرم، گرم نوشتن است، مردان ایل عشایرنشین قشقایی، چشمانم را به ذوق میآورند، لباسهای بلند با رنگهای روشن و کلاههایی با لبههای تا شده، چشم هر بینندهای را به ذوق وا میدارد، چنان که، هرکس از کنار آنان رد میشود، لحظهای به مردانی که زیر بنر منقش به «عشایر ایل قشقایی» است، زل میزند.
به گزارش فارس، 22 بهمنماه امسال نیز، حماسه شور انگیز دیگری بود که به همت مردم همیشه در صحنه انقلاب اسلامی، رقم خورد. مردمی که هر کدام با رنگ و عقاید و دغدغههای خاصشان، خود را به راهپیمایی رساندند تا پای نظام بودن خود را به جهان مخابره کنند.
پایان خبر/