خبرگزاری فارس – کرمان؛ مهسا حقانیت: میپرسم چند سال دارید؟ لبخندی میزند و میگوید ۴۲ سال، بلافاصله ادامه میدهد: البته دو تا ۴۲ سال را با هم جمع بزن و ببین چند سال دارم.
این پیرمرد انقلابی ۸۴ ساله آنقدر سرحال و سرزنده است که ناخودآگاه به او «ماشاالله» میگویم و میپرسم چرا کفن پوشیدهاید، میگوید: از همان زمانی که حضرت امام خمینی(ره) را به ترکیه تبعید کردند، من این لباس کفنی را پوشیدهام و همچنان خواهم پوشید و گفتهام، وقتی فوت کردم هم کفن من همین لباس باشد.
احمد نقیبزاده در گلباف شهری از توابع کرمان بهدنیا آمده است، حضور آیتالله طالقانی در گلباف موجب آشنایی این نیروی انقلابی با امام و آرمانهای وی شده است، او حالا خادم اهل بیت(ع) در سوریه است، نقیبزاده عنوان میکند: با پرچم جمهوری اسلامی در سوریه خدمت میکنم.
ساعت هفت و نیم صبح یعنی یک ساعت و نیم قبل از شروع رسمی آیین راهپیمایی ۲۲ بهمن در چهارراه طالقانی محل تجمع راهپیمایان حضور پیدا کرده است، در پاسخ به این پرسش که چرا با این سن و سال اینقدر زود آمدهاید، میگوید: اخلاقم این است، هرزمان کرمان باشم و مراسمی باشد، یکی، دو ساعت قبل از شروع مراسم میآیم.
اعلامیههای امام را در جعبه کفش جاسازی میکردم
نقیبزاده در ادامه سخنان خود از خاطرات انقلابی خود سخن بهمیان میآورد و ادامه میدهد: زمان انقلاب در گلباف بودم، برای خمینی عزیزم و نابودی شاه با آقا سید یحیی جعفری که خدا رحمتش کند و چند نفر دیگر برای پیروزی انقلاب کار میکردیم.
وی بیان میکند: در گلباف مغازه داشتم و از تهران رساله امام و اعلامیههای آقا را میآوردم و پخش میکردم، کارتنهای خالی را پر از اعلامیه میکردم و بین جعبههای کفش میچیدم، به ساواکیها خبر دادند احمد تهرانی اعلامیه میآورد، به من احمد تهرانی میگفتند چون سالها در تهران بودم.
نقیبزاده میافزاید: یک روز ماموران با دو تا ماشین به گلباف آمدند، من را کف ماشین خواباندند و روی سرم میپریدند و میگفتند جای اعلامیهها را لو بده.
این یادگار انقلاب عینک آفتابیاش را کمی پایین میآورد و جای زخم بهجا مانده از کتک ماموران شاه را نشان میدهد و میگوید: من را میزدند و میگفتند، جعبه کفشهایی که اعلامیهها را در آن گذاشتهای، کجاست و من گفتم من اصلا کفش ندارم که بخواهم جعبه کفش داشته باشم، بعد از مدتی نگاه کردم و دیدم از ماموران خبری نیست، بلند شدم و روی درخت گردو پریدم و فرار کردم.
صحبت پیرمرد کفنپوش با جوانانی که به ریشش میخندند
نقیبزاده بیان میکند: مردم بدانند این جمهوری اسلامی با خون شهدا پیروز شده است و باید از آن نگهداری کنیم.
وی با اشاره به اینکه بعضی وقتها جوانان ریش من را مسخره میکنند و به ریش من میخندند، خطاب به آنها میگوید: ای جوانها گول این آدمهای بیخدا و آمریکا را نخورید، ما خیلی خون دادهایم، بیایید و پرچم جمهوری اسلامی را بالا ببرید و این انقلاب را نگهداری کنید.
رجزخوانی پیرمرد انقلابی برای دشمنان
نقیبزاده پیرمرد کفنپوش راهپیماییهای کرمان در پایان سخنان خود مانند یک جوان انقلابی با صدای بلند برای دشمنان ایران رجزخوانی میکند: ای دشمن، ای آمریکا و ای اسرائیل بدانید این خواهران و این برادران ما انقلاب اسلامی را نگه داشتهاند تا آن را بهدست امام مهدی (عج) برسانند.
مصاحبه که تمام میشود، پیرمرد انقلابی کفنپوش میرود و کلاهی که با پرچم ایران درست کرده است را بر سر میگذارد و مثل همیشه پیشاپیش راهپیمایان راه میرود و بر سر دشمنان ایران فریاد میکشد.
پایان پیام/۸۰۰۱۹/ب