به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: این کنفرانس در متن خود نکات جالب توجهی برای ارزیابی مدعای آنها و تجسم آنچه در برابر آینده ایران خواهند گذاشت به دست داد و از حیث عریان ساختن این حقایق قابل تأمل بود.
با صرفنظر از بیوزنی سیاسی جمع نامتجانس حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و رضا پهلوی (حاضران در جلسه) و علی کریمی، شیرین عبادی، عبدالله مهتدی و گلشیفته فراهانی که حتی زحمت حاضر شدن در نشست را هم به خودشان نداده بودند؛ این رهبران خودخوانده در حالی مدعی انتشار منشوری برای «همبستگی و سازماندهی» در آینده شدند که در مجموع سخنانشان کمترین اثری از یک ایده مشخص برای آینده ایران وجود نداشت و محور اصلی مواضع دل خوش داشتن به «تحریم ایران» برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی بود. بیآنکه کمترین اشارهای به آن داشته باشند که براندازی نظام مستقر بدون داشتن و معرفی کردن نظام جایگزین چیزی جز فراهم کردن شرایط برای تجزیه ایران به عنوان خواسته اصلی غرب نیست.
اگر چه حضور سران تجزیهطلبی و تروریستی همچون عبدالله مهتدی رهبر حزب کومله در این جمع و عادیسازی تجزیه ایران با برچسب ادعایی او مبنی بر «پذیرش تنوع و تکثر و احترام به هویتهای گوناگون» جایی برای وجود دغدغه تمامیت ارضی در میان این مدعیان باقی نمیگذاشت.
نازنین بنیادی هم که بیشتر به عنوان یک بازیگر و مدل شناخته میشود و کاخ سفید با دعوت از او به ملاقاتها سعی کرده هویتی سیاسی برایش دست و پا کند در حالی که حتی از انجام یک سخنرانی به زبان فارسی ناتوان بود صراحتاً بر وضع تحریمها به امید تشدید فشار اقتصادی بر ایران تأکید کرد.
شیرین عبادی هم به نداشتن ایده جایگزین اینگونه اعتراف کرد که «الان وقت دعوا بر سر این نیست که حکومت سلطنت بهتر است یا جمهوری» همانطور که گلشیفته فراهانی از طرف خودش و علی کریمی تهدید کرد: «صحبت درباره شکل حکومت آینده خیانت است»!
رقتبارترین بخش این سخنرانیها را هم رضا پهلوی انجام داد؛ کسی که در ماجرای هشتگسازیاش برای گرفتن وکالت از ایرانیان مشخص شد تمام سرمایه اجتماعیاش محدود به جمع سلطنتطلبان است و حتی حواریون دیگر چهرههای مبلغ براندازی هم وقعی به او نمیگذارند. او در سخنرانیاش دست به دامن قدرتهای خارجی شد و خطاب به آنها گفت: «پشت ما را خالی نکنید و وجهالمصالحه قرار ندهید».
به این ترتیب حاصل همه لفاظیها و شعارهایی که از سوی سخنرانان این کنفرانس ایراد شد تنها تأکید آنها بر آرزویشان برای پایان یافتن نظام مستقر در ایران بود. مدعیانی که نمیدانند در بهترین حالت قابل تصورشان، چیزی جز ابزاری تبلیغاتی در مسیر تقلای دشمنان برای تجزیه و نابودی ایران نیستند، البته اگر در پس حمایتهای مالیای که دریافت میکنند چیزی به نام ایران برایشان اهمیت داشته باشد.