مهمترین دارایی شرکتهای دانشبنیان، همانطور که از نامشان پیدا است، دانش فنی، مهارت تخصصی و نیروهای ماهر و مسلط به فناوریهای نوین است و همین دارایی باعث تفاوت آنها شده است؛ تفاوتی کلیدی که نهفقط برای خود این شرکتها که برای کشور مزیتساز و بههمیندلیل، حالا جای خودش را در شعار سال هم پیدا کرده است: «تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین». باوجود این، مشکلات دانشبنیانها در کشور ما بسیار و یکی از آنها، همین بیاعتبار بودن داراییهایشان برای سیستم بانکی و ثبتی کشور است.
بههمین سبب، همواره یکی از دغدغههای مهم دانشبنیانها در کشور ما دریافت وام و تسهیلات بانکی است، بهاعتقاد من، باید زیرساختهای دانشبنیان در کشور ما متحول شود و نگاه دیگری به نوآوری و خلاقیت داشته باشیم. دانشبنیانها میتوانند حلقه واسط میان تولیدکنندگان در زنجیره ارزش تامین برای افزایش تولید ناخالص ملی کشور باشند و توانایی ایجاد تمهیداتی را هم در ساختار تولید کشور دارند. برهمیناساس، باید در این عرصه یک سازکاری شکل بگیرد که صندوقهای حمایتی بهصورت جداگانه در راستای حمایت مالی و تسهیلاتی از دانشبنیانها شکل بگیرند و نباید از صندوقهای تامین سرمایه یا صندوقهای توسعه ملی، انتظار ارائه تسهیلات داشته باشیم. همچنین، درباره ارزشگذاری دانشبنیانها باید سهام خاصی برای اختراعات و اکتشافات و نوآوری ارزشگذاری شود و قابلفروش باشد. در کشورهای پیشرفته چنین روندی وجود دارد، بهطوری که در بورس اوراق بهادار ارزشگذاری شود و قیمتگذاری آن هم باید متفاوت باشد.
اگر چنین ساختاری وجود داشته باشد و وارد بازار سرمایه شود، بیشتر دانشبنیانها نیازمند دریافت وام و تسهیلات یا ارائه ضمانتنامه یا وثیقه نخواهند بود. بهعبارت دیگر، اگر بازار سرمایه دارای سهام اختراعات، اکتشافات و نوآوری شود، ریسک این کسبوکار بین سهامداران تقسیم میشود که یا سود موردانتظار حاصل میشود یا ضرر میکنند. اگر چنین شرایطی حاکم باشد، دیگر به وام و تضامین نیازی نخواهد بود و مشتریان خود را هم خواهد داشت. از آنجایی که در کشور ما ظرفیتهای مساعدی برای پرورش نوآوری و ابتکارات وجود دارد، با اصلاح زیرساختها میتوانیم چشمانداز روشنی در توسعه دانشبنیان داشته باشیم. مجلس باید در طرح قوانین در این راستا یک اقدام عاجل به سرانجام برساند. ارائه تسهیلات در راستای افزایش تولید، خارج از ماهیت فعالیت بانکی است. از آنجایی که کار و ماهیت بانکها ردوبدل پول و تامین سرمایه لازم در بخش زیرساختهای کشور چه بهصورت عمومی و چه بهصورت خصوصی است و چون از طرفی قوانین بانکی غیرقابلتغییر هستند، نمیتوان انتظار داشت که خارج از قوانین اقدام کنند. در واقع، یک مبلغی اعطا میشود و بازپرداخت آن، باید طبق قوانین انجام شود، اما از طرفی هم، شرکتهای دانشبنیان دارای شرایط ریسکپذیری هستند و بیشتر افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند، جوان و دارای نوآوری و خلاقیت هستند که تضامین لازم را بهدلیل ضعف در بنیانهای مالی ندارند، همچنین بانکها دارای چارچوبهایی هستند که اگر پا را فراتر از آنها بگذارند، موردبازخواست دستگاههای نظارتی قرار میگیرند. در واقع، بانکها در بحث ارائه تسهیلات به دانشبنیانها یا سهل کردن این روند، کاری از پیش نمیبرند. در این بخش هم، باید زیرساخت بازار سرمایه فراهم و یک صندوق جداگانه از سوی دولت تعبیه شود. شاید بتوان در قالب پیشنهاد، این گزاره را مطرح کرد که یک درصد از تولید ناخالص ملی به دانشبنیانها تعلق گیرد یا یک در هزار مالیات بر ارزشافزوده، یک درصد تولید ناخالص بهصورت کمک بلاعوض با شروط راهاندازی خط تولید یا نوآوری به دانشبنیانها تعلق گیرد. این ابتکارات میتواند از سوی معاونت علمی یا وزارت اقتصاد تکلیف شود که با افتتاح یک صندوق که از سوی مجلس تعریف میشود، انجام گیرد. همانگونه که پیشتر هم گفته شد، ارائه تسهیلات بانکی به دانشبنیانها از سوی بانکها، نیازمند یک بازتعریف مستقل و جداگانه است که باید از سوی نهادهای بالادستی انجام بگیرد، چرا که در حال حاضر بانکها در ماهیت، چنین روندی را نمیبینند و در قوانین بانکی هم، تسهیلگری ذکر نشده است. حال باید دید اقدام نهادهایی چون معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی در راستای این تسهیلگری در آینده نزدیک، باتوجه به قانون جهش تولید چیست؟