هوشمصنوعی یکی از حوزههایی است که بعد از انقلاب با ایجاد زیرساخت مناسب در زیستبوم علمی و فناوری کشور پرورش و توسعه یافت. توسعه این فناوری در دستور کار دانشبنیانها قرار دارد تا براساس سند نقشهراه توسعه ملی هوشمصنوعی، ایران تا سال ۱۴۱۰ بتواند در میان ۱۰ کشور برتر این حوزه جای گیرد، اما استفاده از تجهیزات فناورانه و هوشمصنوعی بهمنظور دستهبندی محصولات کشاورزی در کشور بهقدر کافی جا نیفتاده است. امروزه در بیشتر کارخانههای دستهبندی برای صادرات، همان تجهیزاتی که ۵۰ سال گذشته برای دستهبندی محصولات استفاده میشده، بهکار میگیریم و متاسفانه در این زمینه دچار عقبماندگی زیادی هستیم. امروزه بیشتر کشورهای توسعهیافته از تجهیزات بسیار پیشرفتهای در دستهبندی محصولات استفاده میکنند. برای مثال، برداشت و پاک کردن زعفران بسان چند دهه گذشته و بهشکلی دستی انجام میشود، در حالی که اگر مرحله سخت و زمانبر پاک کردن گیاه زعفران با ماشینآلات و تجهیزات مبتنی بر هوشمصنوعی انجام شود، میتوانیم تحولی بهشدت قابلملموس را در تجارت این محصول شاهد باشیم.
گفتنی است، بکارگیری نیروی انسانی اثر بیشتری بر نوسان نرخ محصول میگذارد، برای مثال در سال گذشته بهدلیل تعدد بالای کارگران و کشت اندک گل زعفران، بهشدت نرخ زعفران افزایش یافت، اما در سالهایی که کارگران کم و محصولات زیاد هستند، چون روند برداشت و پاک کردن آن بهدقت انجام نمیشود و بهعبارتی، ناخالصیهای زیادی در هر مثقال وجود دارد، کشاورز ترجیح میدهد، محصولش را ارزانتر بفروشد، اما اگر ناخالصیها کم باشد، زمان برای بهفروش رساندن آن هم بیشتر میشود و از نرخ محصول نمیکاهد. بهطورعموم، استفاده از تجهیزات و فناوری موجب توسعه تجارت و افزایش بهرهوری در چرخه کشاورزی میشود.
گفتنی است، آن مولفهای که باعث شده در کشور از امکانات کمی در این حوزه برخوردار باشیم، قیمتهای بالای تجهیزات و ماشینآلاتی است که بر مبنای هوشمصنوعی کار میکنند. برای مثال، برخی کشاورزان با پرداخت هزینههای بسیار بالا، ابزار و ماشینآلاتی را برای افزایش بهرهوری میخرند، اما چون فاقد پشتیبانی فنی هستند، با نخستین ایراد از کار میافتند و سالها بیاستفاده رها میشوند. در اصل، نهتنها ماشینآلات متناسب با این هدف در کشور تولید نمیشود، بلکه شرایط هم برای خرید و ارائه خدمات ضمانتنامهای در کشور فراهم نیست. اگر در اکوسیستم دانشبنیان، ساخت و تولید این نوع ماشینآلات انجام بگیرد، میتوانیم شاهد جهش بزرگی در تجارت محصولات کشاورزی باشیم. گفتنی است، افزایش بهرهوری، نخستین دستاورد کاربر هوشمصنوعی در کشاورزی است که توسعه تولیدات را بهدنبال دارد. بر این اساس، میتوانیم در بحث حفظ امنیت غذایی کوشاتر باشیم، برای مثال بکارگیری تجهیزات مبتنی بر هوشمصنوعی در دستهبندی گیاه زعفران در یک ساعت برابری میکند با فعالیت ۵۰ نیروی انسانی در بخش دستهبندی کارخانهها. خرما دیگر محصولی است که بسیار میتوان در آن فعالیتهای فناورانه بهثمر رساند و تفاوت صادراتی بسیار زیادی را بهوجود آورد، در حالی که برای دستهبندی محصولاتی که تولیدات زیادی در کشور دارند، نظیر خرما دستگاه سورت(نظمدهنده) وجود ندارد یا بسیار کم مورداستفاده قرار میگیرد. در حوزه دستهبندی محصولات، خرما بهازای یک تن در ساعت از سوی نیروی انسانی که ۱۲ ساعت زمان میبرد، توسط دستگاههای هوشمند در عرض یک ساعت انجام میشود. هوشمصنوعی ظرفیتهای تولیدی را افزایش میدهد و برگشت سرمایه در بازه زمانی کوتاهتری انجام میگیرد. ظرفیت اقتصادی، امکان تولید محصول با کاربرد تجهیزات پیشرفته مبتنی بر هوشمصنوعی را بالا میبرد. توان قابلقبولی در ساخت ماشینآلات و ابزار مبتنی بر هوشمصنوعی داریم، بهعبارت روشنتر، توان بالقوهای داریم که هنوز بالفعل نشده است، بههمین دلیل، کار دشواری بهلحاظ فنی در مسیر تولید نداریم و نخبگان توان کافی در تولید این تجهیزات را دارند، اما نیازمند رویکردی هستیم که به آن جریان بدهد. نهادهایی نظیر معاونت علمی و فناوری جمهوری اسلامی، وزارت علوم یا صندوق نوآوری و شکوفایی که متولیان اصلی دانشبنیانها هستند، باید با ظرفیتسنجی، حمایتهای درخوری برای تولید بیشتر این تجهیزات داشته باشند. این در حالی است که این حمایتها بهجای اینکه در امر تولید انجام شود، در امر واردات ماشینآلات است و بیشتر فعالان در این عرصه برحسب علاقه فعالیت میکنند، چرا که زیرساختهای کافی برای توسعه آن در کشور وجود ندارد.