این روزها، فرانسه و انگلیس به کانون اعتراض و اعتصاب بیسابقه در اروپا تبدیل شدهاند. تظاهرات ۳ میلیونی اخیر در پاریس و مارسی، دولت «امانوئل مکرون» را زمینگیر کرده و دولت «ریشی سوناک» در انگلیس نیز به دنبال اعتصاب تاریخی صاحبان مشاغل درمانی و حوزه حملونقل، در آستانه تبدیل شدن به پنجمین دولت ساقطشده محافظهکار طی ۹ سال اخیر است! در میان این همه اعتصاب و اعتراض، صحنههای ضرب و جرح معترضان و دستگیری آنها نهتنها در اکثر رسانههای اروپایی، بلکه در دستورالعملهای کاری سازمانها و موسسات به اصطلاح حقوق بشری در غرب نیز جایگاهی ندارد! سوال اصلی این است: «صحنهها»، «مستندات»، «ارقام» و «اعداد» در سیاستگذاری رسانهای- تبلیغاتی غرب، منبعث از واقعیات است یا از ترکیب دستکاری شده آنها، تصاویر مجازی و کاذب مدنظر آمریکا - اروپا با هدف اغوای افکار عمومی دنیا خلق میشود؟ قطعا گزینه دوم صحیح است اما چگونه؟!
۱- اخیرا در جریان خلق حماسه تاریخی 22 بهمن ، بار دیگر مهندسی ضدایرانی غرب با خروجی مدنظر آنها همراه نشد. حضور گسترده زنان، نوجوانان و اقوام گوناگون ایرانی در این راهپیمایی شکوهمند ۲۰ میلیونی به وضوح نشان داد جنگ ادراکی دشمنان - که طی ماههای اخیر معطوف به این ۳ گروه هدف شکل گرفته بود - به جدیترین و موثرترین نحو ممکن از سوی ملت غیور ایران پاسخ داده شد! در چنین شرایطی خبرنگاران غربی ترجیح میدهند دوربینهای خود را به جای میدان انقلاب و آزادی تهران و خیابانهای اصلی و فرعی سرتاسر کشور، روی چهره زلنسکی هنگام سخنرانی در پارلمان اروپا یا چهره ظاهرا مصمم سخنگوی پنتاگون در توصیف ماجرای سرنگونی بالن چینی متمرکز کنند. بازیگران غربی وظیفه دارند ضعف زلنسکی را در قالب قوت و ناکامی چندروزه آمریکا در رصد و سرنگونی بالن چینی را بهمثابه یک پیروزی بزرگ(!) برای کاخ سفید جلوه دهند. در این معادله، تنها مولفهای که ذبح میشود حقیقت و واقعیت نام دارد.
۲- وارونهنمایی، تکنیکی فراتر از اغراق محسوب میشود. زمانی که اغتشاشات در ایران با دادهپردازی و مهندسی آمریکا، رژیم اشغالگر قدس، رژیم منفور آلسعود و اتحادیه اروپایی کلید خورد، منظومه رسانهای غرب به عنوان سرانگشت جریان مداخلهگر غربی در ایران نهایت تلاش خود را در راستای وارونهنمایی تحولات داخلی ایران به کار گرفت. «القای نارضایتی بالای 80 درصدی(!) از نظام جمهوری اسلامی»، «تبدیل اپوزیسیون ضدانقلاب به جریان آیندهساز در ایران» و «کوچکنمایی جریانات حامی انقلاب اسلامی» ۳ مولفه فرامتنی در بازی رسانهای غرب محسوب میشد. همزمانی «اعتراضات واقعی در اروپا» با «اغتشاشات القایی در ایران»، نقشه جریانهای رسمی و پنهان قدرت در هدایت منظومه رسانهای - تبلیغاتی اخیر علیه نظام اسلامی ایران را به چالش کشیده و بر هم زد! آنها (رسانههای شرکتی) اکنون ناچارند در کنار «وارونهنمایی حقایق ایران»، به «انکار چالشهای داخلی غرب» بپردازند.
در چنین منظومهای، سکوت اتحادیه اروپایی در برابر سرکوب گسترده تظاهراتکنندگان فرانسه مانند القای خفقان و دیکتاتوری در ایران مباح شمرده میشود!
۳- درست در همین ساختار، حماسه عظیم راهپیمایی 22 بهمن امسال سانسور و در مقابل، بیانیه ورشکستگانی مانند مصی علینژاد و رضا ربع پهلوی به اخبار اول رسانههای غربی در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل میشود. بدونشک نخستین و مهمترین پیششرط مواجهه با این عملیات روانی و رسانهای هدفمند، رصد دقیق و همهجانبه آن است. در صورتی که این منظومه مهندسیشده، بدرستی و به صورت کامل مورد رصد و تحلیل دستگاههای فرهنگی و سیاست خارجی ما قرار گیرد، قطعا گامهای بعدی را در خنثیسازی آن بخوبی و با قاطعیت برخواهیم داشت. شناخت و تفسیر دقیق بازی تبلیغاتی- رسانهای غرب علیه کشورمان محدود به مخاطبان خاص نمیشود و اصلیترین مخاطبان آن، افکار عمومی دنیاست. فراموش نکنیم راهپیمایی 22 بهمن امسال، نقطه آشکارساز پیروزی ملت ایران در جنگ تبلیغاتی 5 ماه اخیر محسوب میشود. از این رو نباید این حماسه را محدود به یک روز یا یک پدیده کرد. نهتنها دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور، بلکه سایر نهادهای دخیل در حوزه فرهنگ، سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی نباید از نقش و جایگاه این حماسه عظیم در انهدام منظومه رسانهای و تبلیغاتی دشمنان غافل شوند. سکوت دشمن در برابر ابهت و عظمت راهپیمایی 22 بهمن یک قرینه منطقی دارد و آن فریاد پیروزی ما است؛ فریادی که دنیا امروز باید آن را با تمام وجود بشنود.
محمدحسین مهدویزادگان