یکی از مهمترین موضوعاتی که در زمینه هوشمندسازی باید موردتوجه قرار گیرد، این است که در این فرآیند کمکم ماشین و ابزار جای انسان را میگیرند و دور نیست زمانی که تصمیمگیری هم به آنها واگذار شود. چه ترسناک باشد و چه نباشد، واقعیت این است که دنیا به اینسو در حرکت است و مثل همه پدیدههای جدید، هوشمندسازی نیز میتواند هم جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی. بهعنوانمثال، اگر باعث شود که ایمنی بالا برود و نرخ مرگومیر کاهش پیدا کند، بسیار خوب است و همه از آن استقبال میکنند، اما اگر بخواهد انسان را کنترل کند آنوقت بسیار ناخوشایند است. برای مثال گفته میشود در حال حاضر در چین با استفاده از هوشمصنوعی میزان وفاداری افراد به حزب کمونیست را میسنجند؛ خب این ترسناک است.
اما همزمان قوانینی هم در دست تدوین است که اجازه ندهد افراد یا دولتها از تکنولوژی و فناوریهای جدید سوءاستفاده کنند. این موضوع بحث بسیار گستردهای دارد که از مقوله ما خارج است. گفتوگوی ما بیشتر درباره بحثهای تکنیکال ماجرا است. اما موضوع تبعات آن و بحثهای حقوقی که پیرامون این موضوعات مطرح است، اهمیت فراوانی دارد و میطلبد که در بحثهای جداگانهای به آن پرداخته شود.
یکی دیگر از بحثهایی که در این زمینه مطرح است، موضوع نیروی کار مربوط است. سوال اینجا است که اگر همه کارها را به ماشین بسپاریم، آدمها باید چهکاری انجام دهند و چگونه میتوانند درآمدی داشته باشند. در پاسخ میتوان بهطورخلاصه گفت نیروهای متخصص نسل بعد باید بهگونهای تربیت شوند که مهارتهای سطح بالاتری داشته باشند و مسئولیتهای پیچیدهتری را برعهده بگیرند و ایفا کنند و بهاینترتیب، جای نگرانی برای نیروی انسانی نیست. اما انسان باید آموزش ببیند و مهارتها و تواناییهایش وسیعتر شود. درست مانند اینکه تواناییها و مهارتهای کارگر امروز با همتایان 50 سال پیش خود متفاوت است، نیروی کار فردا هم با امروز متفاوت است.البته شکی نیست که سرعت تغییرات بسیار بالا است و به همین دلیل است که نام آن را انقلاب صنعتی چهارم گذاشتهاند، یعنی ما شاهد یک تحول اساسی هستیم؛ تغییری پرشتاب که بعد از دگرگونی سریع شاید تا چند ده سال بعد از خود کموبیش ثابت بماند.
چارهای نیست جز اینکه با این جریان همراهی کنیم و من اعتقاد راسخ دارم که این رودخانه مسیر خود را طی خواهد کرد و جادهای یکطرفه است و راه برگشتی برای آن نمیتوان تصور کرد. ما دوباره نمیتوانیم به شیوه گذشته فعالیت کنیم. خاصیت تکنولوژی این است و بهروز میشود و خواهناخواه تکنولوژیهای قدیمی را پس میزند، چون شکلی تکاملی دارد. البته باید توجه داشت که تمام موضوعاتی که به آنها اشاره شد، در دنیا هنوز جدید و تازه است و نباید تصور کرد در حال حاضر همه معادن امریکا، کانادا و استرالیا به آخرین دستاوردهای تکنولوژی مجهز شدهاند و کاملا هوشمند اداره میشوند. این تحولات تنها مختص به معادن بزرگ است. البته باید گفت متاسفانه شواهد و قرائن نشان میدهد که سرعت حرکت آنها بهسمت هوشمندسازی زیاد است که دیر یا زود با فاصله زیادی از ما پیشی میگیرند. عبارت انقلاب چهارم در سال ۲۰۱۱ ابداع شد و حدود ۱۰ سال از عمر آن میگذرد، اما واقعیت این است که این موضوع ۲ سال است در دنیا بر سر زبانها افتاده و رشد انفجاری داشته است و الان شرکتهای بزرگی مانند ریو تینتو، باله، بیاچپی و امثال آن تازه قدم در مسیر هوشمندسازی گذاشتهاند.شرکتهایی مانند زیمنس، سیسکو، اشنایدر، جنرال الکترونیک و نمونههای دیگر که تکنولوژی را در اختیار دارند، در این تحریمها همکاری خود را با ایران کاملا متوقف کردهاند، بنابراین از نظر منطقی ما روزبهروز فاصلهمان با اینها بیشتر و بیشتر میشود. این مسیری نیست که یک کشور بهتنهایی بتواند طی کند، بنابراین نمیتوانیم بگوییم تنها با اتکا به توان داخلی میتوانیم این فاصله را پر کنیم. در این زمینه، باید درها باز باشد. باید بتوانیم اگر تکنولوژی خاصی در داخل کشور بهدست میآید، آن را به دیگر کشورها صادر کنیم و از آنطرف از دستاوردهای دیگر کشورها در ایران بهرهمند شویم.در واقع، نه گفتن به دستاوردهای جدید تکنولوژی فاصله ما را با دنیا روزبهروز بیشتر میکند و سوال مهم این است که چرا ما باید خودمان دوباره چرخ را اختراع کنیم؟