اهمیت تغذیه کودک
اختلالات خوردن به آشفتگی قابل ملاحظه در رفتار غذا خوردن گفته میشود که ممکن است چاقی و یا لاغری کودک را در بر داشته باشد. متاسفانه، عدم توازن و نوسان داشتن در وزن، در رشد میزان قابل توجهی از کودکان و نوجوانان تاثیرگذار بوده تاجاییکه زندگی روزمره آنها را دچار بحران کرده و عملکردهای حیاتی بدن را مختل می کند. اغلب الگوهای خوردن بچهها موجب نگرانیهای والدین در برخی از مراحل رشدشان میشود.
حدود ۱۰ میلیون نوجوان دچار اختلال در خورد و خوراک، رفتارها و گرایشات غیرعادی مثل بی اشتهایی عصبی می باشند. در اکثر این نوجوانان، اختلال خورد و خوراک از سنین ۱۱ تا ۱۳ سالگی آغاز می شود. این مشکل در میان دختران رواج بیشتری دارد، اما پسران نیز ممکن است دچار آن شوند. البته کمال تاسف است که اکثر قریب به اتفاق این نوجوانان این مشکل خود را ماه ها و حتی سالها از والدینشان مخفی میکنند.
این الگوها معمولا بخشی از مراحل طبیعی رشد کودکان است. در واقع اختلالات خوردن به همان میزان كه با خوردن و غذا سر و كار دارد با دیدگاه منفی فرد از خودش نیز مرتبط میباشد. کودکان دچار این اختلال، آمادگی دارند كه خود را نكوهش كنند و فكر كنند بیفایده و بیارزشند. این خود پستانگاری با نارضایتی در مورد ظاهر، هیكل و اندازه نمود پیدا میكند و به نوبه خود به رفتارهای مشكلساز میانجامد.
عوامل اختلالات تغذیهای در کودک
آنچه باعث این اختلال می شود کاملاً مشخص نیست، اما ترکیبی از عوامل روانی، ژنتیکی، اجتماعی، خانوادگی در آن تاثیر گذار است.
ورزش های خاصی مثل ژیمناستیک، باله، و کشتی، به خاطر تاکید بر لاغر بودن دارند، قادر به ایجاد این اختلال هستند.
ژنتیک نیز در این زمینه نقش دارد. افرادی که در سابقه ی خانوادگی خود چنین اختلالی مشاهده می شود، بیشتر مستعد ابتلا به آن هستند.
اختلالات روانی مثل اضطراب، و وسواس فکری-عملی نیز اثر گذار است. گاهی اوقات مشکلات خانوادگی مثل اعتیاد والدین، کودک را بیشتر در معرض این مشکل قرار می دهد.
شایعترین اختلالات تغذیه در کودکان
كماشتهایی، پراشتهایی، انتخابی خوردن، محدود خوردن، هراس از غذا، اختلال عاطفی اجتناب از غذا و پرخوری بیاختیار میباشد.
كماشتهایی عصبی
كماشتهایی عصبی شناختهشدهترین اختلال خوردن است. کودکان دچار كم اشتهایی عصبی توانایی سد كردن احساس گرسنگی خود را پرورش میدهند. این کودکان هر موقع كه بتوانند از غذا خوردن اجتناب میكنند و گاه مجبور میشوند مقدار بسیار كمی غذا بخورند. این اختلال به میزان بسیار بیشتر در دختران پیش میآید و كمتر از 3 درصد این افراد پسر هستند.
این گروه از بچهها از همه نوع خانواده برحسب نژاد، مذهب، ثروت و شغل والدین میباشند. کودکان دچار كماشتهایی عصبی فكر میكنند چاق هستند در حالی كه لاغرند، آنها فكر میكنند كه سیرند در حالی كه گرسنهاند. اغلب آنان بر این باورند كه چاق، زشت و بیمصرف هستند حال آن كه این موضوع در نظر اطرافیان خندهدار است.
پراشتهایی عصبی
یكی دیگر از شناختهشدهترین اختلالات خوردن در کودکان، پراشتهایی عصبی است. پراشتهایی عصبی باعث میشود كه افراد اشتهای سیریناپذیر داشته باشند و در خوردن و نوشیدن زیادهروی كنند گویی كنترل خود را از دست میدهند و مقدار بسیار زیادی از غذا را كه از نظر یك فرد عادی زیاد است، در یك زمان بخورند. گاه نیز ممكن است تركیبی از چند خوراكی غیرمعمول یا مقدار زیاد از یك نوع خوراكی (دو بسته بیسكویت) را بخورند.
این افراد اغلب در مورد خود احساس تنفر و گناه میكنند و میكوشند با استفراغ كردن خود را از شر غذاهای خورده شده راحت كنند. تفاوت این بچهها با بچههای دچار كماشتهایی عصبی در این است كه تمایل دارند وزن خود را در سطح طبیعی حفظ كنند. اغلب آنان رفتارهایی دارند كه با احساسات خودانزجاری و خارج از كنترل بودن مرتبط میباشد.
انتخابی خوردن
اصطلاح انتخابی خور در مورد کودکی به كار برده میشود كه فقط تعداد بسیار محدودی از خوراكیها را میخورد و فقط اصرار دارد كه از پنج یا شش نوع خوراكی تغذیه كند. این کودکان از امتحان هرگونه خوراكی تازه امتناع میكنند و ممكن است با دیدن غذای جدید دچار حالت تهوع شوند و استفراغ كنند.
گاهی مشكلات انتخابی خوردن بخشی از الگوی گستردهتر رفتاری را تشكیل میدهد. شمار محدودی از این بچهها در برابر هرگونه تجربه تازه مقاومت نشان میدهند و در عوض ترجیح میدهند غذاهای تكراری بخورند.
تحقیقات پزشكی در مورد انتخابیخورها بهندرت نكتهای غیرمعمول یا مشكلی اساسی را نشان میدهد و این کودکان اغلب رفتارهایی طبیعی دارند. آنان نسبت به اندازه بدن خود نظر بدی ندارند و بویژه از كمبود اعتماد به نفس نیز رنج نمیبرند. نگرانی عمده والدین رشد جسمی و اجتماعی این بچههاست.
محدود خوردن
بچههای محدودخور خیلی كم غذا میخورند و ممكن است رژیم غذایی آنها هم متعادل باشد ولی به ظاهر اشتهای كمی برای خوردن دارند و علاقهای به غذا ندارند. بچههای محدود خور هیچ توجه فكری به وزن یا شكل ظاهری خود ندارند و اعتماد به نفس این افراد نیز طبیعی است.
محدود خوردن در سالهای قبل از دبستان رایج است و ظاهرا بیزیان است و در صورتی مشكلساز خواهد بود كه تا سالهای متمادی ادامه مییابد، اگرچه محدود خوردن وضعیتی به نسبت معمول نیست، بیشك نوعی خوردن است كه به طور طبیعی موجب نگرانی بسیار زیاد میشود بویژه وقتی روی رشد اثر داشته باشد.
هراس از غذا
این اختلال گاهی به شكل نقص عملی در بلع یا ترس از قورت دادن شناخته میشود. تعدادی از بچهها از خوردن و بویژه خوردن غذاهای جامد هراسانند. بچههای دچار هراس از غذا خوردن، از غذا دوری میكنند نه به این دلیل كه میخواهند وزن خود را كاهش دهند، بلكه از غذا خوردن واهمه دارند.
بیشتر این بچهها میترسند اگر دهان خود را پر از غذا كنند و آن را قورت دهند خفه شوند، استفراغ كنند، غذا در گلویشان گیر كند یا مسموم شوند. این قبیل وقایع اغلب برای بچههایی رخ میدهد كه شخصیتهای حساس دارند. رخی از این بچهها گاهی در ذهن خود بین رویدادها پیوندهایی عجیب و غریب یا غیرمنطقی به وجود میآورند كه شاید منجر به پرهیز هراسانگیز از برخی غذاها شود.
اختلال عاطفی اجتناب از غذا
بسیاری از كودكان و نوجوانان 5 تا 16 ساله مشكلاتی در زمینه خوردن دارند كه به دلیل كماشتهایی یا پراشتهایی عصبی نیست. این بچهها اغلب مشكلات عاطفی از قبیل ناراحتی، نگرانی یا وسواس فكری دارند كه جلوی اشتها و خوردنشان را میگیرد.
این گروه از بچهها در مورد وزن و شكل ظاهری خود نگران و دلواپسند. گروهی از آنان نیز ممكن است دچار افسردگی باشند. این افسردگی نه فقط با از دست دادن اشتها كه با اختلال در خواب، تمركز ضعیف، گریه و احساس ناامیدی آشكار میشود.
پرخوری بیاختیار
برخی از کودکان از دوران كودكی پرخوری میكنند و تا دوران نوجوانی این الگو را ادامه میدهند. والدین این بچهها اغلب متوجه میشوند كه فرزندانشان حتی در نوزادی اشتهایی سیریناپذیر داشتهاند. بسیاری از این کودکان هر زمان كه پریشان و غمگین میشوند، به خوردن روی میآورند و این الگو خوردن تسلیبخش نامیده شده است.
این بچهها دائم پرخوری میكنند و بیش از حد در مورد وزن و شكل ظاهری خود فكر نمیكنند. پرخوری بیاختیار به طور مساوی بین دختران و پسران وجود دارد و حدود 5 درصد از كودكان را شامل میشود.
در مورد كودكان دانشآموز هر شكلی از موقعیتهای استرسزا ممكن است منجر به اختلال خوردن در آنان شود كه معمولا شامل موارد ذیل میباشد:
نزدیك شدن امتحانات
نداشتن رابطه خوب با همسالان
تغییر مدرسه
داشتن مشكل در مدرسه
تنشهای خانوادگی
ضربههای روحی ـ روانی بسیار شدید
پیامدهای منفی اختلالات تغذیه کودک
با اینکه اختلالات خورد و خوراک از مشکلات فکری و رفتاری جدی نشات می گیرد، می تواند منجر به سایر مشکلات جدی سلامتی نیز شود.
کودکی که مبتلا به بی اشتهایی عصبی است، ممکن است از کمبود آب بدن نیز رنج ببرد. در مراحل پیشرفته این اختلال حتی به مغز نیز آسیب می زند و موجب گیجی، ضعف، بیقراری، گم گشتگی، عدم تمرکز و از دست رفتن حافظه شود.
این اختلالات در رشد و تراکم استخوان کودک نیز تاثیر گذاشته و ممکن است منجر به بلوغ دیررس و بی نظمی در ضربان قلب و مشکلات فشار خون و بیماری های ریوی و معدی شود. استفراغ های متوالی در این بیماری، ممکن است باعث التهاب جدی مری، اختلال معده، و آسیب دیدگی مینای دندان شود.
پیشگیری و درمان اختلالات تغذیهای در کودکان
شما می توانید با تقویت روحیه اعتماد به نفس در فرزندانتان، و آموزش رفتار صحیح در برخورد با تغذیه و ظاهرشان، احتمال ابتلای آنان به این اختلالات را کاهش دهید. اگر می ترسید که فرزندتان به این مسئله دچار شده باشد، به این دلیل که وزن او معمولاً در نوسان است و نگرانی او از بالا رفتن وزنش در کارهای روزانه ی او تاثیر گذاشته است، وظیفه شماست تا او را از مراقبت های پزشکی مربوط به این مشکل آگاه کنید.
معمولاً اکثر کودکان و نوجوان، وقتی برای مرتبه اول با این مشکل روبه رو می شوند، عصبانی شده و حالات دفاعی می گیرند. برای آنها سخت است به خود بقبولانند که دچار این مشکل شده اند.
کمک کردن به کودک و نوجوانی که احساس می کند هیچ نیازی به کمک ندارد، کار دشواری است. خاطرتان باشد، تشخیص این بیماری در فرزندتان کار شما نیست، فقط یک پزشک می تواند آن را تصدیق کند.
تنها کاری که شما باید بکنید این است که نگرانی هایتان را ابراز کنید و به فرزندتان توضیح دهید که دلیل این نگرانی شما چیست. و او را راضی کنید تا همراهتان نزد پزشک متخصص برود تا پزشک به درستی صحت این مطلب را بررسی کند.
باید دوستانه با او صحبت کنید، نه طوری که او را بترسانید. از زمانهایی استفاده کنید که فرزندتان آرام است و هیچ دغدغه فکری ندارد. اگر با او درمورد نگران یهای خودتان صحبت کنید، فرزندتان واکنش بهتری نشان خواهد داد. سعی نکنید طوری مسئله را بازگو کنید که ذهن او برهم ریزد. آرامش او را حفظ کنید.
اگر فرزندتان همچنان در برابر این مسئله مقاومت کرد و انکار کرد که دچار چنین مشکلی است و از قبول هرگونه کمکی سرباز زد، بهتر است خود با پزشک او در این رابطه مشورت کنید، مطمئناً کمکتان خواهد کرد.
هدف درمانی اختلاف خورد و خوراک، کمک کردن به کودکان و نوجوانان برای برخورد و کنار آمدن با رفتارهای اختلال انگیز غذا خوردنشان، و ایجاد الگوهای جدید در فکر آنها در رابطه با غذا خوردن است.
درمان این اختلال شامل نظارت پزشکی، مشاوره تغذیه، و معالجه می باشد. متخصصین احساس و فکر کودک را در رابطه با اندام خود، نحوه غذا خوردن خود، و غذاهایی که می خورد را هدف قرار می دهند. در موارد جدی ممکن است کودک را بستری کنند تا وضعیت خورد و خوراک او به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
به طور باید بگویم که هرچه این تشخیص زودتر باشد و مراجعه به پزشک نیز زودتر انجام گیرد، مراحل درمانی نیز کوتاه تر خواهد بود.
گردآوری: بخش کودکان بیتوته