وقتی امام خمینی (ره) بیش‌ترین خونِ دل را از آخوندها می‌خورد

خبرگزاری فارس چهارشنبه 03 اسفند 1401 - 10:22

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، سوم اسفندماه سالروز صدور نامه منشور روحانیت از سوی امام خمینی است. این نامه جزو آخرین و مهم‌ترین اسناد انقلاب به قلم و بیان امام خمینی بوده و حاوی نکات مهمی درباره خود انقلاب و برخی موانع جدی آن است. امام خمینی در این نامه به موضوع مهمی اشاره دارند و آن اسلام تحجر و یا همان اسلام آمریکایی است که سد راه انقلاب بوده و همواره با ظاهر فریبنده خود جبهه‌بندی مهمی را در برابر انقلاب داشته است. برخی از فرازهای این نامه را با موضوع تحجر حوزوی در ادامه می‌خوانیم.

تقابل با نظام اسلامی در حوزه‌های علمیه

یقیناً اگر جهان‌خواران می‌توانستند، ریشه و نام‏‎ ‎‏روحانیت را می‌سوزاندند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده‏‎ ‎‏است و ان شاءالله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیله و مکر و فریب‏‎ ‎‏جهان‌خواران را بشناسیم. البته این بدان معنا نیست که ما از همۀ روحانیون دفاع کنیم، چرا که‏ ‏روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‌های علمیه‏‎ ‎‏هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند.

مروج اسلام آمریکایی و دشمن رسول‌الله

امروز عده‌ای با ژست‏‎ ‎‏تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشۀ دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از‏‎ ‎‏این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست.‏‎ ‎‏طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج‏‎ ‎‏اسلام امریکایی‌اند و دشمن رسول‌الله . آیا در مقابل این افعی‌ها نباید اتحاد طلاب عزیز‏‎ ‎‏حفظ شود؟‏

استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد، دو راه برای‏‎ ‎‏ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن‏‎ ‎‏معاصر. وقتی حربۀ ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین‏‎ ‎‏و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در‏‎ ‎‏حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن‏‎ ‎‏فقیه و ورود در معرکۀ سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد؛ یقیناً‏‎ ‎‏روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته اند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای‏‎ ‎‏بی دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه‏‎ ‎‏وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست.‏

شاه خائن یا شاه شیعه؟

‏‏در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب‏‎ ‎‏می‌شنیدی که شاه شیعه است! عده‌ای مقدس‌نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‌دانستند‏‎ ‎‏و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از‏‎ ‎‏این دستۀ متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی‏‎ ‎‏شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام‏‎ ‎‏فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در‏‎ ‎‏سیاست ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.‏‎ 

روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای‏ ‏وجودش ببارد

‎‏به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای‏ ‏وجودش ببارد و الاّ عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‌ای زیر نیم کاسه داشت.‏‎ ‎‏و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت متدین‌تر بود. یاد گرفتن زبان‏‎ ‎‏خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می رفت. در مدرسۀ فیضیه فرزند‏‎ ‎‏خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من‏‎ ‎‏فلسفه می گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‍‌ها،‏‎ ‎‏وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و‏‎ ‎‏مجد واقعی حوزه ها را حفظ کرد.‏

پایان پیام/

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.