به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ طی سه سال گذشته٬ حجم انتقادات از حزب عدالت و توسعه به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است و منتقدین بر این باورند که به ویژه پس از تاسیس نظام ریاستی٬ حزب حاکم و شخص رئیس جمهور٬ تمامیتخواه شده٬ آزادی بیان را کنار نهاده و گوششان به حرف هیچ نقد و مخالفتی بدهکار نیست.
به طور معمول٬ محافظهکاران معتقدند که باید فرصت بیشتری به حزب عدالت و توسعه داده شود تا خطاها را جبران کند و نباید خیلی لب به انتقاد گشود و صرفاً نویسندگان کمالیست٬ چپ٬ گروههای موسوم به دموکرات و سوسیال دموکرات٬ انتقاد میکردند.
اما حالا ظاهراً صدای نویسندگان و تحلیلگران محافظهکار نیز درآمده و مدتی است که برخی از نویسندگان و روزنامهنگارانی که جامعه ترکیه٬ غالباً آنان را به عنوان نویسندگان اسلامگرا و دینباور میشناسد٬ در انتقاد از رفتارهای دولت اردوغان٬ قلم میزنند.
به عنوان مثال٬ چندی پیش٬ عبدالرحمان دلپاک٬ نویسنده مشهور ینی آکیت که روزنامه او همواره حامی حزب عدالت و توسعه و اردوغان بوده٬ در یک یادداشت جنجالی٬ خطاب به اردوغان و حزب او نوشت: «آیا تصور میکنید تمام مبارزات و تلاشهای ما محافظهکارها٬ صرفاً برای آن بوده که شما به قدرت برسید و پست و مقام را در دستان خود حفظ کنید؟ چنین تصوری غلط است.»
این موج در برخی روزنامههای دیگر نیز ادامه دارد و مهمت اُجاکتان از تحلیلگران روزنامه قرار٬ یکی دیگر از نویسندگانی است که در یادداشت امروز خود٬ به اهمیت این موضوع پرداخته است.
دیندارها و از دست رفتن یک فرصت صد ساله
مدتهاست میخواهم مطلبی بنویسم و به این اشاره کنم که دینداران و محافظهکاران جامعه ترکیه در مقاطع زمانی اخیر٬ امتحان و آزمون خوبی ندادهاند و یک فرصت و امید صد ساله را از دست میدهیم. به خوبی میدانم که بعضیها با چنین نظری موافقند٬ گروهی به شدت به چنین انتقادی اعتراض میکنند و گروهی نیز کاملاً عصبانی شده و در برابر من عصیان خواهند کرد.
صد البته همه مجبور نیستند مانند هم بیاندیشند. اطمینان دارم که آن دسته از محافظهکاران و دیندارانی که حقیقتاً حساسیت و هوشیاری دینی دارند و سالها در حسرت آن بودهاند که شاهد به قدرت رسیدن یک حکومت محافظهکار باشند٬ خطاها و کاستیها را میبینند.
اما گروه دیگری نیز٬ صرفاً مدعی محافظهکاری هستند و معتقدند در دوران اقتدار دولت فعلی٬ همه چیز به خوبی پیش میرود و هیچ مشکلی نداریم.
پس باید بپرسیم: حقیقتاً٬ آیا دینداران و محافظهکاران راستین و معتقد در کشور ما٬ در حسرت چنین دولتی بودند و میخواستند به ایستگاه فعلی برسند؟ حتی میتوان دامنه شمول این سوال را گستردهتر کرده و چنین پرسید: آن دسته از مسلمانان مخافظهکار و دیندار جهان که به راستی پیام اسلام را دریافت کردهاند٬ خواهان چه نوع و چه مدلی از ترکیه هستند؟
از یاد نبریم٬ مسلمان دیندار و خداباوری که از ژرفای دل و عقاید خود اسلام٬ پیام قرآن و پیام رسول خدا (ص) را پذیرفته٬ به شکل بدیهی و بدون چند و چون٬ در مورد زندگی٬ حکومت و مدیریت٬ چنین باورهایی دارد:
الف) حقوق و عدالت٬ در جامعه اسلامی٬ بر هر موضوع دیگری اهمیت و استیلای بیشتری دارند.
ب) مساوات و برابری اصل مهمی است و نباید خبری از تبعیض در میان باشد.
ج) در گزینش کارگزاران حکومتی٬ لیاقت٬ معیاری مهم و غیرقابل چشمپوشی است.
د) شفافیت مالی٬ راه دادن به نظارت و حسابرسی و پاسخگو بودن٬ از اصولی هستند که به یک مدیریت عالی٬ شکل و معنی میدهند.
در واقع٬ کسی که دیندار و تابع ارزشهای دینی است٬ چنین تصوری از حکومت و مدیریت دارد و در حسرت آن است که این معیارها و رفتارها را در عمل از سوی حکومت ببیند.
با توجه به چنین چهارچوب مهمی٬ جامعه دیندار ما به عنوان مهمترین مظلومین کودتای 1997 میلادی و به عنوان افرادی که صدها نفر از نخبگان آن به شکل طولانی مدت روانه زندان شدند٬ حالا در برابر واقعیتی همچون حبس طولانی مدت احمد آلتان و عثمان کاوالا٬ چه نگرشی دارند و وجدان آنها در این مورد٬ چه رویکردی را صحیح میداند؟
بگذارید مثال دیگری بیاورم. هزاران تن از بانوان محجبه مسلمان که در دورانهای پیشین و به ویژه در دوران کودتا٬ شغل و موقعیت اجتماعی خود را از دست دادند و مظلوم واقع شدند٬ حالا چه نگرشی به فریاد صنفی وکلای مدافعی دارند؟ آیا میتوانند آنان را درک کنند؟ آنان میخواهند راهپیمایی کنند و به دولت بگویند: در کار ما دخالت نکنید و برای ما کانون وکلای دولتی موازی٬ ایجاد نکنید.
شما ماحافظهکارها که طعم ظلم را چشیده و شغل و موقعیت شما را چندین سال از شما گرفتند٬ در این مورد هیچ نظری ندارید؟
همان دینداران و محافظهکارانی که به خاطر حجاب و عقاید خود٬ در دوران پیشین در دانشگاه مظلوم واقع شدند٬ حالا چگونه میتوانند به راحتی در برابر تعطیلی «دانشگاه شهر استانبول» سکوت کنند؟ مگر نمیدانند که دولت٬ این دانشگاه را با بهانههای الکی و آبکی بسته است؟ چه شد که دینداران ما نه تنها سکوت کردند بلکه بسیاری از آنها نیز کف زدند و دولت را تشویق کردند.
آیا دینداران ما میتوانند به راحتی بگویند: سالهاست آرزو داریم ایاصوفیه مسجد شود. باز کنید٬ حالا اگر عدالت و دموکراسی هم نداشته باشیم٬ اشکالی ندارد؟
دینداران ما خیلی خوب میدانند که احترام به زنان و دختران و تکریم بنیاد خانواده دور از خشونت و کتککاری٬ بخشی جدایی ناپذیر از قوانین زندگی اسلامی ماست. این را هم میدانند که متن «قرارداد استانبول» به منظور دفاع از حقوق زنان و دختران و تکریم بنیاد خانواده نوشته شده است. حالا که حکومت به دنبال آن است که به بهانه واهی این سند را از بین ببرد٬ چرا دیندارها سکوت میکنند؟
همه میدانیم که توهین به زنان و نسبت دادن نسبتهای زشت و ناروا به آنان٬ تا چه اندازه زشت و مکروه است. پس چگونه است که وقتی به زنان و دختران خانوادههای حزب حاکم توهین میشود٬ همه دستگیر و زندانی میشوند اما وقتی پای توهین به زنان مخالف دولت همچون جانان کفتانجی اوغلو٬ نوشین مونگو٬ برنا لاچین و فیزا آلتون به میان میآید٬ قاضی مینویسد: این توهین نیست٬ فقط در حد یک انتقاد تند است!
همه میدانیم که فساد مالی٬ رشوه و اختلاس در دین اسلام٬ چه جزای سنگینی دارد. اما جالب است که یک عالم و مفتی دینی مشهور ترکیه٬ وقتی که در مورد فساد مالی دولت و حزب حاکم از او سوال میشود٬ شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: این چیزها در گذشته هم روی داده است!
تا زمانی که نتوانیم در کشور٬ شاهد اجرای عدالت٬ عمل کردن به آزادی بیان و باور داشتن به حقوق و آزادیهای فردی باشیم و دولت٬ پاسخگو و شفاف نباشد٬ به دین و باور دینی٬ اهمیتی داده نشده است.
متاسفانه آن چه در میدان عمل میبینیم٬ این است که به هیچکدام از این ارزشها و اصول اعلا٬ بها داده نمیشود. در چنین شرایطی٬ باید پذیرفت: اگر دولت و حکومت مقتدر در آن ترکیهای که در مخیله و رویای دینداران ما بوده٬ همین چیزی است که حالا میبینیم٬ پس واقعاً حرفی برای گفتن باقی نمیماند.
منبع: مهمت اُجاکتان/ روزنامه قرار
انتهای پیام/