در 1924 شورای نظامی اتحاد جماهیر شوروی استفاده از سگها برای مقاصد نظامی را تصویب کرد که شامل طیف گسترده ای از وظایف مانند نجات، ارائه کمک های اولیه، ارتباطات، ردیابی مینها و مردم، کمک به جنگ، حمل غذا، دارو و سربازان مجروح با سورتمه و انهدام اهداف دشمن بود. ایده استفاده از سگها به عنوان مینهای متحرک در دهه 1930 همراه با طراحی مین متناسب با سگها شکل گرفت و یک مدرسه تخصصی تربیت سگ در استان مسکو تاسیس شد که به سرعت به دوازده مدرسه توسعه یافت و سه مدرسه به صورت تخصصی سگهای ضد تانک آموزش میدادند. مینهای 10 تا 12 کیلوگرمی که روی کمر سگها قرار داده میشد، یک اهرم چوبی به ارتفاع حدود 20 سانتی متر (7.9 اینچ) داشت. وقتی سگ زیر تانک شیرجه زد، اهرم به زیر تانک برخورد میکرد، فیوز مین را به کار میانداخت و مین منفجر میشد. از آنجایی که قسمتهای زیرین شاسی خودروهای زرهی آسیب پذیرترین ناحیه این خودروها بود، امید میرفت که انفجار باعث از کار افتادن خودرو شود. در اوج این پروژه در جنگ جهانی دوم در 1941 و 1942، بیش از 40 هزار سگ آموزش داده شده بود. از اولین گروه از 30 سگ، تنها چهار سگ موفق شدند بمبهای خود را در نزدیکی تانکهای آلمانی منفجر کنند و خسارت نامعلومی به آنها وارد شود. شش نفر پس از بازگشت به سنگرهای شوروی منفجر شدند و سربازان کشته و زخمی شدند. این سگها چند چالش در پی داشتند. نخست اینکه گروهی از سربازان شوروی از جنگیدن سرباز میزنند و به جای آن سگ میفرستادند. دوم اینکه شوروی ها به جای تانکهای آلمانی که موتورهای بنزینی داشتند، از تانکهای موتور دیزلی خود برای آموزش سگها استفاده کردند. از آنجایی که سگها بر حس بویایی حاد خود تکیه میکردند، سگ ها به جای تانک های آلمانی با بوی عجیب، به دنبال تانکهای آشنای شوروی بودند که نتیجه فاجعه بار بود. پس از سال 1942، استفاده از سگهای ضد تانک توسط ارتش سرخ به سرعت کاهش یافت و مدارس آموزشی به سمت تربیت سگهای مینیاب سوق داده شدند. دیگر کشورها نیز تلاشهای ناموفقی داشتند. ارتش امپراتوری ژاپن حدود 25000 سگ را از متحد خود آلمان دریافت کرد و چندین مدرسه تربیت سگ در ژاپن و یک مدرسه در نانجینگ چین ایجاد کرد. در سال 1943، نیروهای ایالات متحده به فکر استفاده از سگهای مسلح علیه استحکامات افتادند. هدف این بود که سگی به پناهگاه حامل بمب برخورد کند که سپس با یک تایمر منفجر شود. سگها در این برنامه مخفی در فورت بلووار آموزش داده شدند. به سگهایی که «گرگهای تخریب» نامیده میشدند، آموزش داده شد که به سمت یک پناهگاه بدوند، وارد آن شوند و در حالی که منتظر یک انفجار شبیهسازی شده هستند، بنشینند. هر سگ مانند روش روسی بمبی را در کیسه روی بدن خود حمل میکرد اما در طول آموزش، سگها اغلب بدون ورود به پناهگاه یا منتظر ماندن در آنجا برای مدت زمان فرضی به سمت فرستندهها برمیگشتند که باعث تلفات خودی میشد. بیم آن میرفت که در نبرد واقعی، سگها که بیشتر از همه از آتش دشمن میترسند، بازگردند. تلاشها برای ادامه برنامه در سالهای 1944 و 1945 شکست خورد. تصاویر نادر از سگهای ضدتانک شوروی در جنگ جهانی دوم و نحوه عملکردشان را در «تابناک» میبینید.
در 1924 شورای نظامی اتحاد جماهیر شوروی استفاده از سگها برای مقاصد نظامی را تصویب کرد که شامل طیف گسترده ای از وظایف مانند نجات، ارائه کمک های اولیه، ارتباطات، ردیابی مینها و مردم، کمک به جنگ، حمل غذا، دارو و سربازان مجروح با سورتمه و انهدام اهداف دشمن بود. ایده استفاده از سگها به عنوان مینهای متحرک در دهه 1930 همراه با طراحی مین متناسب با سگها شکل گرفت و یک مدرسه تخصصی تربیت سگ در استان مسکو تاسیس شد که به سرعت به دوازده مدرسه توسعه یافت و سه مدرسه به صورت تخصصی سگهای ضد تانک آموزش میدادند. مینهای 10 تا 12 کیلوگرمی که روی کمر سگها قرار داده میشد، یک اهرم چوبی به ارتفاع حدود 20 سانتی متر (7.9 اینچ) داشت. وقتی سگ زیر تانک شیرجه زد، اهرم به زیر تانک برخورد میکرد، فیوز مین را به کار میانداخت و مین منفجر میشد. از آنجایی که قسمتهای زیرین شاسی خودروهای زرهی آسیب پذیرترین ناحیه این خودروها بود، امید میرفت که انفجار باعث از کار افتادن خودرو شود. در اوج این پروژه در جنگ جهانی دوم در 1941 و 1942، بیش از 40 هزار سگ آموزش داده شده بود. از اولین گروه از 30 سگ، تنها چهار سگ موفق شدند بمبهای خود را در نزدیکی تانکهای آلمانی منفجر کنند و خسارت نامعلومی به آنها وارد شود. شش نفر پس از بازگشت به سنگرهای شوروی منفجر شدند و سربازان کشته و زخمی شدند. این سگها چند چالش در پی داشتند. نخست اینکه گروهی از سربازان شوروی از جنگیدن سرباز میزنند و به جای آن سگ میفرستادند. دوم اینکه شوروی ها به جای تانکهای آلمانی که موتورهای بنزینی داشتند، از تانکهای موتور دیزلی خود برای آموزش سگها استفاده کردند. از آنجایی که سگها بر حس بویایی حاد خود تکیه میکردند، سگ ها به جای تانک های آلمانی با بوی عجیب، به دنبال تانکهای آشنای شوروی بودند که نتیجه فاجعه بار بود. پس از سال 1942، استفاده از سگهای ضد تانک توسط ارتش سرخ به سرعت کاهش یافت و مدارس آموزشی به سمت تربیت سگهای مینیاب سوق داده شدند. دیگر کشورها نیز تلاشهای ناموفقی داشتند. ارتش امپراتوری ژاپن حدود 25000 سگ را از متحد خود آلمان دریافت کرد و چندین مدرسه تربیت سگ در ژاپن و یک مدرسه در نانجینگ چین ایجاد کرد. در سال 1943، نیروهای ایالات متحده به فکر استفاده از سگهای مسلح علیه استحکامات افتادند. هدف این بود که سگی به پناهگاه حامل بمب برخورد کند که سپس با یک تایمر منفجر شود. سگها در این برنامه مخفی در فورت بلووار آموزش داده شدند. به سگهایی که «گرگهای تخریب» نامیده میشدند، آموزش داده شد که به سمت یک پناهگاه بدوند، وارد آن شوند و در حالی که منتظر یک انفجار شبیهسازی شده هستند، بنشینند. هر سگ مانند روش روسی بمبی را در کیسه روی بدن خود حمل میکرد اما در طول آموزش، سگها اغلب بدون ورود به پناهگاه یا منتظر ماندن در آنجا برای مدت زمان فرضی به سمت فرستندهها برمیگشتند که باعث تلفات خودی میشد. بیم آن میرفت که در نبرد واقعی، سگها که بیشتر از همه از آتش دشمن میترسند، بازگردند. تلاشها برای ادامه برنامه در سالهای 1944 و 1945 شکست خورد. تصاویر نادر از سگهای ضدتانک شوروی در جنگ جهانی دوم و نحوه عملکردشان را در «تابناک» میبینید.
منبع خبر "
تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.