به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فرارو، از دیلی تلگراف؛ پیروزی کامل روسیه، تصرف کامل خاک اوکراین و تغییر رژیم در کییف اکنون تقریبا به طور قطع هدفی دور از دسترس برای کرملین است. روسیه از اوایل نوامبر ۲۰۲۲ میلادی نیمی از سرزمینهایی را که در ابتدا تصرف کرده بود به دلیل تهاجمات متقابل موفقیت آمیز اوکراین از دست داده است. این تهاجمات هم چنین باعث تقویت هویت ملی اوکراین شده اند.
دست کم سه دلیل برای این نتیجه حاصل شده وجود دارند: عملکرد اوکراین در میدان نبرد، اشتباهات عملیاتی - تاکتیکی روسیه و حمایت مالی و نظامی گسترده غرب.
مورد آخر نقشی تعیین کننده داشته است. با گذشت زمان تحویل سیستمهای تسلیحاتی غربی به اوکراین به طور مداوم از نظر کمیت و کیفیت افزایش یافته است. غرب اکنون کاملا به آینده اوکراین متعهد است. در ژوئن سال گذشته اتحادیه اروپا به اوکراین وضعیت نامزدی در آن اتحادیه را اعطا کرد. حتی طرحهایی برای بازسازی پس از جنگ اوکراین و حمایت مالی بلند مدت از آن کشور نیز در دست اجرا هستند.
با این وجود، خبرهای خوب در اینجا به پایان میرسند. تلفات جنگ در حال حاضر به ارقام خیره کنندهای رسیده است. تلفات دهها هزار نفر بوده و کماکان در حال افزایش است میلیونها اوکراینی پناهنده شده و روسیه مرتکب جنایات جنگی متعددی شده است. روسیه اکنون زیرساختهای غیرنظامی حیاتی را هدف قرار میدهد که خود مصداق جنایت جنگی است.
بنابراین، در حالی که پیروزی کامل برای روسیه بعید به نظر میرسد نتیجه دقیق درگیری هنوز بسیار احتمالی است. یک سال پس از جنگ به نظر میرسد این چهار سناریو ممکن است به روشن شدن دامنه اقدامات سیاسی در هفتهها و ماههای آتی کمک کنند.
در سال اول جنگ نیروهای مسلح روسیه نتوانستند به اهداف سیاسی که در ابتدا توسط پوتین تعیین شده بود دست یابند. با این وجود، به نظر میرسد تغییر رژیم در اوکراین که تحت شعار تبلیغاتی نازی زدایی و نظامی زدایی اوکراین مطرح میشوند اهداف حداکثری در تلاشهای کارزار نظامی روسیه هستند. دست کم آن گونه که "دیمیتری پسکوف" سخنگوی کرملین میگوید مسکو قصد دارد کی یف واقعیت امروز را بپذیرد یعنی الحاق چهار استان اوکراین که روسیه در حال حاضر به طور کامل کنترل آن را در اختیار ندارد.
اوکراین اگر بتواند با استفاده از تجهیزات نظامی از تحمیل شرایط روسیه جلوگیری کند هرگز چنین نتیجهای را نخواهد پذیرفت. پس از عملیات نظامی موفق اوکراین در خرسون در ماه نوامبر که باعث عقب نشینی روسیه از ساحل رودخانه دنیپرو شد شدیدترین منازعات دوباره به دونباس انتقال یافته اند.
با این وجود، تقریبا چهار ماه است که تنها تغییر اندکی در خط مقدم ایجاد شده است. علیرغم بن بست ایجاد در پیش روی دو طرف کماکان معتقدند که میتوانند در جنگ قاطعانه پیروز شوند و به حداکثر اهداف استراتژیک خود دست یابند. اوکراین به حمایت نظامی مستمر غرب امیدوار است که در نهایت باعث خواهد شد مسکو مجبور به پذیرش شکست شود. روسیه بر این باور است که میتواند بیشتر از زمان فعلی شرایط دشوار را تحمل کند و روی خسته شدن غرب از ادامه حمایت از اوکراین حساب باز کرده است.
روسیه بسیج نیرو را آغاز کرده و صنایع خود را به سمت تولید تجهیزات نظامی سوق داده است. به نظر میرسد پوتین مصمم به ادامه جنگ علیرغم افزایش فشار مالی و تشدید تحریمها میباشد. از نظر او دستیابی به نتیجهای موفق از نظر سیاسی به امری حیاتی و وجودی برای روسیه تبدیل شده است. اگر روسیه واقعا به این نتیجه رسیده باشد جنگ تا زمانی ادامه خواهد یافت که هزینهها در نهایت برای هر یک از طرفین غیرقابل تحمل شود این موضوع سالها به طول خواهد انجامید.
پایان دادن به خونریزی در صورتی امکان پذیر است که هر دو طرف با آتش بسی موافقت کنند که عملا وضعیت موجود سیاسی و سرزمینی را متوقف کند. در ظاهر، چنین نتیجهای خوشایند به نظر میرسد، زیرا بار کلی بر دوش غیرنظامیان در اوکراین را کاهش میدهد. با این وجود، آتش بسها به ندرت نتیجه تعدیلهای منطبق با یکدیگر هستند. در عوض، آتش بسها نشان دهنده پیروزیهای دیپلماتیکی هستند که به سختی به دست آمده اند و بازتاب دهنده وضعیت نظامی در میدان جنگ هستند و اغلب به یکی از طرفین مزیت میبخشند. به همین خاطر است که مذاکره درباره برقراری آتش بس بسیار دشوار است.
پس سوال کلیدی این است که یک نتیجه قابل تحمل دقیقا چگونه به نظر میرسد؟ در داخل اوکراین، پذیرش از دست دادن هر قلمرو مستقلی آینده سیاسی دولت آن کشور را تهدید میکند و مردمی که هنوز در این سرزمینها زندگی میکنند را در معرض خطر قرار میدهد. پوتین با الحاق چهار استان اوکراین عملا گزینههای سیاسی خود را برای خروج بدون جنگ از آنجا از بین برده است. غرب نیز تغییر مرزها را برسمیت نمیشناسد حتی اگر ممکن باشد آن را به عنوان یک واقعیت موقتی بپذیرد در طول زمان وضعیت معکوس خواهد شد.
مطمئناً آتشبس نمیتواند دلایل استراتژیک اصلی نزاع را حل کند. پوتین آماده است تا هر دولتی در اوکراین که با غرب متحد باشد را تهدیدی برای حکومت خود و باورهایش در مورد هویت ملی روسیه قلمداد کند. در عین حال، اکثر تحریمهای غرب به نقطهی بی بازگشت رسیده اند.
بنابراین، پایان جنگ منجر به صلح مثبت نخواهد شد. مشابه توافق مینسک حصول یک آتش بس از طریق مذاکره میتواند به کاهش رنج انسانی کمک کند، اما درگیری کلی بین طرفین در سایر زمینهها ادامه خواهد یافت.
نتیجه دیگری ممکن، اما بسیار نامشخص است. حملات متقابل موفقیت آمیز روسیه در دونباس و ادامه تخریب زیرساختهای حیاتی در سراسر کشور میتواند مسکو را قادر سازد تا دستاوردهای ارضی خود را حداقل در مورد چهار استان ضمیمه شده اوکراین تثبیت کند.
یک خط مقدم تثبیت کننده گزینههای اندکی را برای کی یف باقی میگذارد جز آن که یا به دنبال توافق آتش بس براساس شرایط روسیه باشد یا منتظر ماندن به امید تغییر وضعیت در میدان نبرد. این که چنین سناریویی به واقعیت تبدیل میشود یا خیر به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمتر از همه آن عوامل سطح و زمان حمایت نظامی غرب است.
از آنجایی که ذخایر تجهیزات قدیمی دوران شوروی در حال به پایان رسیدن هستند ایالات متحده و کشورهای اروپایی تحویل سیستمهای تسلیحاتی مدرن غربی به اوکراین را آغاز کرده اند.
با این وجود، مشخص شده که بسیاری از تجهیزات و تسلیحات به تعداد کافی در تسرس نیستند یا ابتدا نیازمند تعمیرات جدی هستند که خود فرآیندی زمان بر خواهد بود. ظرفیت بالقوه کشورهای غربی در تولید مهمات جنگی نیز هنوز در مرحله انجام با سرعت بالا نیست. در مقابل، روسیه کماکان از ذخیره بزرگ تجهیزات تولید شده در دوره شوروی بهره میبرد.
روسیه در زمینه تولیدات صنعتی به آرامی، اما به طور پیوسته بر نیازهای نظامی تمرکز میکند. هزینههای رسمی دفاعی روسیه در سال ۲۰۲۲ میلادی نسبت به پیش بینیهای بودجه سال ۲۰۲۱ میلادی به میزان یک سوم افزایش یافته است. در سالهای آینده نیز هزینه در این سطح باقی خواهد ماند.
علیرغم افزایش تنشهای اجتماعی دور دیگری از بسیج عمومی نیرو محتمل خواهد بود. بدیهی است که منابع روسیه بی نهایت نیستند، اما زمان بندی مناسب همراه با بهبود اجرای عملیاتی کسب مزایای تعیین کننده را در طول سال ۲۰۲۳ ممکن میسازد.
زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در بهار ۲۰۲۲ میلادی به طور علنی اعلام کرد که اخراج روسیه زا تمام خاک اوکراین بدون ایجاد جنگ جهانی سوم ناممکن است. در عوض، او بازگشت به خطوط پیش از ۲۴ فوریه را پیشنهاد کرد. در جریان مذاکرات در استانبول در اواخر ماه مارس طرف اوکراینی پیشنهاد کرد که از پیوستن به هر ائتلاف نظامی (یعنی ناتو) خودداری کند و مسائل مربوط به کریمه را از طریق مذاکره در بازه زمانی پانزده ساله حل و فصل شوند.
با این وجود، پس از آشکار شدن ابعاد جنایات جنگی در بوچا و ایرپین این دیدگاه تغییر کرد. زلنسکی در سپتامبر ۲۰۲۲ میلادی به طور رسمی امکان مذاکره مستقیم با پوتین را رد کرد. او اکنون قصد دارد کنترل کامل ارضی بر مرزهای اوکراین در سال ۱۹۹۱ میلادی (از جمله کریمه)، پرداخت غرامت از سوی روسیه و پیگرد جنایات جنگی ارتکابی توسط کرملین را به عنوان دستاورد به دست آورد.
سیاستمداران غربی دست کم به طور علنی این اهداف را پذیرفته اند، زیرا وعده داده اند از دفاع از اوکراین تا هر زمانی که به طول انجامد ادامه خواهند داد. با این وجود، بیرون راندن روسیه از کل اوکراین مستلزم فروپاشی کامل ارتش آن کشور است. برخی از مقامهای غربی مانند ژنرال "مارک میلی" رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده معتقدند دستیابی به این نتیجه بسیار بعید است. این نتیجه تنها شرایطی که نزدیک به تغییر رژیم در مسکو باشد قابل تصور خواهد بود. تاکنون هیچ نشانهای از شکاف بزرگ در پایگاه قدرت کرملین وجود ندارد.
به نظر میرسد یک پیروزی کامل اوکراینی یک احتمال بعید و دور از امکان تحقق باشد. هر مسیری برای دستیابی به این سناریو مسلما مستلزم جنگندهها و موشکهای دوربرد است که به اوکراین اجازه میدهد حملات را در عمق خاک روسیه انجام دهد. اگر غرب چنین تسلیحاتی را به اوکراین تحویل دهد خطر تشدید تنش هستهای وجود خواهد داشت. خطوط قرمز روسیه در مورد استفاده از تسلیحات هستهای ممکن است انعطاف پذیر باشند، اما اساسا هیچ کس نمیداند که پوتین و نزدیکترین مشاوران اش در آن صورت چه واکنشی از خود نشان خواهند داد.
جنگ در اوکراین امنیت اروپا را برای آینده قابل پیش بینی تعریف خواهد کرد. این جنگ پیشتر تغییراتی را ایجاد کرده است. فنلاند و سوئد در نهایت به ناتو خواهند پیوست در حالی که ایالات متحده به طور قابل توجهی ردپای نظامی خود را در این قاره افزایش داده است. اعضای اتحادیه اروپا سیاستگذاری خود در عرصه انرژی را معکوس کرده و واردات سوختهای فسیلی از روسیه را به میزان قابل توجهی کاهش داده اند. سفرهای عادی و مبادلات اجتماعی با روسیه عملا متوقف شده اند.
بخش عمده این تغییرات در طولانی مدت باقی خواهد ماند. یک پرده آهنین تازه پایین آمده است. چندان دلیلی برای شادمانی نسبت به این وضعیت وجود ندارد. غرب اوکراین را رها نخواهد کرد. غرب میخواهد اطمینان کسب کند که مردم اوکراین میتوانند آینده و سرنوشت خود را تعیین کنند. با این وجود، هم چنین باید از هرگونه سرریز احتمالی که جنگ را به یک نزاع فاجعه بار بین روسیه و ناتو تبدیل کند نیز جلوگیری نمود. آن چه لازم است سیاستگذاری مدبرانه و دوراندیشانه میباشد.