عصر ایران؛ حسن ظهوری _ با اطمینان میگوید که مجموعهای از سیاستهای سختگیرانه دولت درباره مهار کرونا 《غلط است》. چون کارگردان سینماست، با دفاع تمام قد از برگزاری جشنواره فیلم فجر، تعطیلی سینماها را غلط میداند. به نظر میرسد برایش فرقی نمیکند بیش از ۵۰ هزار نفر طی یک سال در ایران جانشان را به دلیل کرونا از دست دادهاند و آمار جهانی مرگ و میر از مرزهای میلیونی هم فراتر رفته است. آنچه اهمیت دارد زدن مهر تایید بر افکار بدون سند مدرک خودش است.
بهروز افخمی آنقدر در سینما غرق شده که تفکیک واقعیت و فیلم را از دست دادهاست. تصور او از بحران کرونا شبیه یک فیلم هالیوودی است که در آن عدهای آدم خبیث با سیاستهای "ددمنشانه"، تلاش میکنند چوب لای چرخ انسانهای جهان بگذارند. برای همین است که در گفتگو با یک خبرنگار، میگوید برنامه جهانی وحشت که احتمالا با اهداف سیاسی آمریکا و انگلیس طراحی شده در ایران به گونهای پیادهسازی شده که ما کاسه داغتر از آش شدهایم. او در این گفتگو با صراحت تعطیلی مدارس، اجباری کردن ماسک و تعطیلی سینماها را غلط میداند.
شاید افخمی نمیداند که قرنطینه و سیاستهای سختگیرانه کرونا اتفاقا نه از آمریکا انگلیس که از چین و استان ووهان آغاز شد. همانجایی که بیش از یک سال قبل کرونا در آن متولد شدهاست. هنوز هم طبق آنچه میدانیم هیچ کشوری موفقیت چینیها را در انجام قرنطینه سختگیرانه نداشتهاند. درواقع آمریکاییهای دوران ترامپ از اول هم خیلی موافق سیاستهای سختگیرانه نبودند و حتی برای مخالفت با این اقدام دست به اسلحه و شورش هم زدهاند.
غلط دانستن سیاستهای سختگیرانه دولت در مبارزه با کرونا، پشت پا زدن به کادر درمانی است که طی یک سال سختی کشیدهاند و اتفاقا خیلی از آنها را به دلیل همین کرونا از دست دادیم. غلط دانستن پروتکلها، آنهم از سوی کسی که قرار است نقش روشنفکر جامعه را ایفا کند، زدن داغ تازه بر دل مادران و پدران فرزند از دست داده و تازه کردن داغ فرزندان پدر و مادر از دست داده، است.
اتفاقا همین چند روز قبل بود که دو فوتبالیست محبوب ایرانی، به دلیل رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی در یک برنامه زنده تلویزیونی، کرونا گرفتند و هر دو فوت کردند. حالا تصور کنید چه بر سر، عدهای که به راحتی حرفهای بدون سند و مدرک آقای افخمی را باور میکنند و به استناد گفتههای او، رعایت پروتکلهای بهداشتی را نادیده میگیرند، خواهد آمد. تصور کنید حتی یکی از آنها گفتههای افخمی را باور کند، طبق آنچه شنیده، به تحمیل ماسک علیه خودش پایان بدهد، کرونا بگیرد، خانوادهاش را هم گرفتار کند و بمیرد. آیا مرگ او تقصیر افخمی نیست؟
در شرایطی که علم حقیقی موفق به جلب اطمینان عمومی جامعه برای ریشهکنی کرونا شده، آیا رواست فیلمسازی که هیچ سررشتهای در علم پزشکی، ویروسشناسی و علوم مربوطه ندارد، بدون سند و مدرک، همه دستاوردهای علمی که پشتوانه سیاستهای سختگیرانه بوده را به چالش بکشاند و از وهم مداخله سیاستهای کثیف سخن بگوید؟ آیا چنین کسی که به عواقب مرگبار گفتههای خود فکر نمیکند، نباید مورد پیگیرد قانونی قرار بگیرد؟ آیا بهتر نیست قوه قضاییه که بارها در اینباره تذکر داده، علیه افخمی اعلام جرم کند؟ آیا او نباید در یک دادگاه صالح، برای گفتههای خود دلیل و سند بیاورد؟
تصور کنید سیاستهای سختگیرانه دولت درباره تعطیلی سینماها، مدارس و اجباری کردن ماسک نبود؛ آیا میزان مرگ و میر امروز به زیر ۱۰۰ نفر میرسید؟ آنهم ویروسی که از طریق تنفس منتقل میشود و نه تنها میزان همهگیری آن از ویروسهای مشابه قویتر است که مرگ و میر بیشتری هم داشتهاست. ویروسی که هر ماه شاهد جهش تازهای در آن هستیم و هنوز هم به درستی نمیدانیم با زدن واکسن از شرش خلاص میشویم یا نه.
در چنین شرایطی، آقای افخمی که مرزهای زندگی واقعی و سینما را گم کرده ادعا میکند که سیاستهای سختگیرانه غلط بوده و وحشت جهانی کرونا احتمالا ساخته و پرداخته ذهن خبیث آمریکا و انگلیس است. اما وقت آن رسیده او با سند و مدرک گفتههای خود را اثبات کند وگرنه حق همه شهروندان ایرانیاست که به دلیل تشویش اذهان عمومی و انتشار کذب از افخمی به دادگاه شکایت کنند، تا از این طریق جان عزیزانشان را که امکان دارد گفتههای او را باور کنند، حفظ کنند.
حق شکایت از آقای افخمی برای نگارنده این متن هم محفوظ است.