از روزی که به تأسی از غرب سیستم نوین بودجهنویسی در ایران پا گرفت، مشکل کسری بودجه هم بهعنوان همزاد اقتصاد پدیدار شد.از آنجایی که همیشه مبنای درآمد دولت در ایران فروش نفت بوده، هیچ گاه دولت به کسری بودجه و عواقب احتمالی آن وقعی ننهاده و هرگونه کسری بودجه را با افزایش فروش نفت جبران کرده است. جالب این است که هرگاه درآمدهای دولت در مقاطع زمانی مختلف افزایش یافت، نهتنها مشکل کسری بودجه حل نشد، بلکه بهطرز شگفتانگیزی در مقیاس بزرگتری نسبت به سال قبل از آن بروز و ظهور یافته است. انگار که ناف اقتصاد ایران را با کسری بودجه بریده باشند. مواجه شدن با کسری بودجه در پایان هر سال حتی برای خود دولتمردان به امری طبیعی تبدیل شده است. اما آنچه باعث شده در ۴ دهه گذشته مشکل کسری بودجه بیشتر از قبل موردتوجه دولتمردان قرار گیرد، تنگتر شدن حلقه تحریمها علیه ایران است؛ بهطوری که در کمتر از ۸ سال فروش نفت ایران از ۵ میلون بشکه در روز به زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش یافت.
همین موضوع باعث شد دولت به فکر کسب درآمد از سایر روشها باشد. کاهش فروش نفت دولت را حتی برای پرداخت حقوق کارکنان خود نیز دچار دلهره کرد و قوه مجریه برای حل این مشکل به هر ریسمانی چنگ زد. با این حال همیشه یک راهحل برای دولتها در اولویت بوده تا کسری بودجه خود را جبران کنند و آن هم استقراض از بانک مرکزی است؛ نهادی که باید بهقدری استقلال عمل داشته باشد که از دولت حساب پس بگیرد، اما متاسفانه بانک مرکزی ایران هیچگاه نتوانسته در نقش یک نهاد ناظر بر سیستم بانکی کشور فعالیت کند و تقریبا در تمامی مقاطع بهعنوان جیب پسانداز دولت ایفای نقش کرده است؛ حسابی که دارنده آن هرگاه دلش بخواهد میتواند با آرامش خاطر در آن دست برده و نیازهای ضروری و غیرضروری خود را برطرف کند.اما از منظر اقتصاد راه دیگری نیز برای تامین کسری بودجه کشور وجود دارد؛ اتفاقی که نخستین بار در دوران مصدق رخ داد. دولت اوراقی منتشر و از این طریق اقدام به جمعآوری پول کرد تا کسری بودجه خود را جبران کند.
تامین کسری بودجه از محل نرخ ارز، استقراض از بانک مرکزی یا فروش داراییها همگی به یک معنا هستند و در هر حال با این روشها حجم بالای پول وارد اقتصاد میشود.اگر دولت بتواند این پول را به سمت تولید هدایت کند، میتوان امیدوار بود این اقدام تبعات منفی نداشته باشد؛ در غیر این صورت باتوجه به وجود تحریمها، این مسئله منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد. وقتی چنین اقدامی در اقتصاد کشور انجام میشود، قطعا نرخ ارز هم تاثیر میپذیرد و با نوسان مواجه میشود. اقتصاد ما هم که بهشدت به ارز وابسته است و قطعا نرخ تورم و اجناس و خدمات افزایش مییابد.در اقتصادهای پیشرو رشد اقتصادی و معیشت به نرخ دلار وابسته نیست؛ بنابراین پولهای حاصل از استقراض از بانک مرکزی یا هر سرمایه دیگری تحت هر عنوانی به سمت تولید هدایت میشود. از آنجایی که این پول در اقتصادهای پیشرو پولی پرقدرت و حاصل از رشد اقتصادی است چاپ پول آسیب چندانی نمیزند.