صبح روز یکشنبه بود و آدام احساس جاهطلبی میکرد.
شب پیش او با تنها یک مبادله، هزاران دلار درآورده بود و احساس خوششانسی میکرد. اما آدام در بازار بورس نزدیک مشغول تبادل نبود، ارزش سهام گیماستاپ را بالا نمیبرد یا روی یک استارتاپ سرمایهگذاری نمیکرد. او میخواست ۲۵۰۰ دلار از پولش را صرف خرید رمزارزی به نام DeTrade کند.
همهچیز به نظر امن میرسد. آدام تیم توسعه این کوین را در لینکدین بررسی کرده بود و ویدیویی از مدیرعامل کمپانی سازنده دیده بود که داشت نقشه راه این رمزارز در آینده را تشریح میکرد. یک مقاله هم در یاهو منتشر شده بود که به تشریح تکنولوژی DeTrade میپرداخت و میگفت این رمزارز آنقدر پیشرفته است که شانسی برای ایجاد اختلالات فراوان در جهان ارزهای دیجیتال دارد.
به لطف بیتکوینی که به قیمت رکوردشکن ۴۰ هزار دلار دست یافت و ارزشاش ظرف دو ماه حدودا سه برابر شد، رمزارزها دوباره به مرکز توجهها بازگشتهاند. اما اگرچه برای بسیاری از مردم، رمزارز مساوی است با بیتکوین، دلالان حرفهای این ارزها اصلا تمایلی به آن ندارند. زیر بیتکوین و اتریوم -دومین رمزارز شناخته شده- جهانی عجیب و آکنده از انبوهی رمزارز دیگر وجود دارد.
این رمزارزها که «Altcoins» یا گاهی «Shitcoins» نامیده میشوند، اساسا مثل سهام پنی در دنیای ارزهای دیجیتال میمانند. و جهان این پولها واقعا دیوانهوار است. ارزش بیتکوین اخیرا سه برابر شد، اما بسیاری از آلتکوینها در عرض چند روز رشد انفجاری ۳۰ یا ۴۰ یا ۵۰ برابری ارزش را تجربه میکنند.
میتوان بحث کرد که معروفترین نمونه Dogecoin است که اخیرا به خاطر جلب توجهها در ردیت و همینطور از سوی ایلان ماسک، با افزایش چشمگیر ارزش روبهرو شد. اما انبوهی از رمزارزهای دیگر هم داریم که نوعی غار عجیب ایندیانا جونزی به وجود آوردهاند. غنایمی که از این رمزارزها به دست میآیند میتوانند زندگی یک نفر را دگرگون کنند، اما در هر گوشه و کنار هم خطراتی سرمایهگذاران را تهدید میکند. میتوان در عرض چند ثانیه به ثروت رسید و یا تمام پول را از دست داد. کلاهبرداران نیز همهجا هستند و دلالان در هر مرحله از پروسه خرید، آسیبپذیر ظاهر میشوند.
بیایید به داستان ابتدای مقاله بازگردیم: ماجراجویی آدام در دنیای DeTrade. تکنولوژی پشت این رمزارز اصلا واقعیت نداشت. هیچچیز راجع به این پروژه واقعیت نداشت. DeTrade وجود خارجی نداشت. پروفایلهای لینکدین همگی جعلی بودند و ویدیوی مدیرعامل هم با هوشمصنوعی، دیپفیک شده بود. تمام دستاندرکاران پروژه ناپدید شدند. آدام ۲۵۰۰ دلارش را از دست داد، اما همچنان جزو خوششانسها بود. در مجموع کلاهبرداران پشت DeTrade توانستند ۲ میلیون دلار به جیب بزنند.
آدام میگوید این یک روز عادی در جهان سر و کله زدن با آلتکوینها بود.
آدام در ماه سپتامبر سال گذشته میلادی وارد دنیای رمزارزها شد. هنگامی که برای نگارش این مقاله با او صحبت شد، به نظر میرسید او سالها تجربه مبادله را در تنها دو ماه به دست آورده بود. او ۴۰۰۰ دلار سرمایهگذاری کرد و در عرض چند روز از دستش داد. او سپس توانست ۳۰۰۰ دلار را به ۹۰ هزار دلار تبدیل کند. بعد از برداشت یک سوم از پول و از دست دادن یک سوم دیگر، او حالا رمزارزهایی به ارزش ۲۰ هزار دلار داشت.
او در هفتههای اخیر شامل مبادلاتی پرآشوب بوده است. یک نفر توانست در دو گام، ۲۰۰۰ دلار را تبدیل به ۴۰ هزار دلار کند، اما هر دو بار پولش را به کلاهبرداران باخت. یک نفر دیگر ۱۵۰ دلار روی یک کوین سرمایهگذاری کرد و ظرف ۱۵ دقیقه پولش دو برابر شد. این نتیجهای قابل قبول است، ولی اگر او یک روز دیگر صبر میکرد، ۱۵۰ دلارش تبدیل به ۲۸ هزار دلار میشد.
اما علیرغم اشتیاقی که جامعه دلالان رمزارزها نشان میدهد، یک مشکل کوچک وجود دارد. در حال حاضر رمزارزها اساسا به هیچ دردی نمیخورند.
سرمایهگذاری روی سهام به معنای تشخیص ارزش براساس فاکتورهایی نظیر رقابت، ریسکها و مهمتر از همه، میزان سوددهی است. سپس پول صرف سرمایهگذاری روی سهامی میشود که ارزشی پایینتر از ارزش واقعیاش دارد. اگر سایر سرمایهگذاران نیز مسیر مشابه شما را در پیش بگیرند، ارزش سهام بالا میرود و فرصتی برای کسب سود فراهم میشود.
طبیعتا گمانهزنی هم بخش مهمی از تمام این فرآیند به حساب میآید: حباب داتکام به این خاطر شکل گرفت که سرمایه کلانی روانه کمپانیهایی شد که سرمایهگذاران امیدوار بودند یک روز بالاخره به درآمدزایی برسند. رمزارزها اما گمانهزنی را به بالاترین میزان ممکن میرساند. در اکثریت مواقع، رمزارزها گمانهزنی خالص هستند.
مردم روی تکنولوژیای سرمایهگذاری میکنند که به تولید هیچچیز منجر نمیشود و هیچ کارایی عملی خاصی ندارد. درحالی که این مقاله نوشته میشود، یک کوین به نام Meme داریم که به قیمت ۵۱۷ دلار به فروش میرسد. این یعنی ارزش میم حدودا چهار برابر بیشتر از هر سهم کمپانی اپل است. Doge، کوینی که براساس عبارت اینترنتی جایگزین برای «Dog» نامگذاری شده، اوایل ماه جاری میلادی ارزشی دو برابر بیشتر از قبل یافت. بعد از پایین آمدن قیمت، ارزش Doge دوباره بالا رفت، زیرا کاربران ردیت تصمیم گرفتند آن را به گیماستاپ دنیای رمزارزها تبدیل کنند.
همین عدم ارتباط میان قیمت و هدف باعث شده که بسیاری از متخصصین به شکلی قابل درک، نسبت به دنیای رمزارزها منفینگر باشند. دیوید جرارد یکی از همین متخصصین است. او در سال ۲۰۱۳ که ارزش بیتکوین به ۱۰۰۰ دلار رسید به آن علاقهمند شد و از آن موقع، دو کتاب راجع به این رمزارز نوشته است. کتاب اخیر او روی Libra متمرکز است، ارز دیجیتال فیسبوک که بسیار نویدبخش به نظر میرسید اما به سرنوشت خوشایندی دچار نشد.
او در جریان یک مصاحبه اسکایپی میگوید: «نیروی پیشرانه بیتکوین و رمزارزها هیچ ارتباطی به تکنولوژی ندارد. همهچیز راجع به اینست که مردم شانسی برای پولدار شدن، آن هم به رایگان دارند. تمام اینها راجع به روانشناسی ترفندهای پولدار شدن سریع است».
در تمام سالهای فعالیتش به عنوان ادمین سیستمهای آیتی، وظیفه جرارد این بوده که به بررسی تکنولوژیهای جدید پرداخته و تشخیص دهد چه چیزی کارآمد است و چه چیزی نیست. او میگوید رمزارزها کارآمد نیستند. «بیتکوین تمام برق یک کشور را مصرف میکند و در ازایش غیر بهینهترین شبکه پرداختی در تاریخ بشری را تحویلمان میدهد».
او اغراق نمیکند. رمزارزها با استفاده از کامپیوترهای قدرتمند استخراج میشوند و بسیاری از سازمانها (و دولتها!) مزارع بزرگی از کامپیوترها را تدارک میبینند که تنها برای استخراج بیتکوین به کار گرفته میشوند. در نتیجه، مصرف برق بیتکوین از مصرف برق در کشور سوییس بیشتر است.
جرارد میگوید تنها کاری که با بیتکوین میتوان انجام داد، خرید و فروش آن است. او البته نظری بسیار سختگیرانهتر نسبت به آلتکوینها دارد. «اینها پولهایی کاملا بهدردنخور هستند. حتی با استانداردهای بیتکوین هم آلتکوینها بهدردنخور به حساب میآیند».
و دقیقا همین باعث میشود این ارزها بسیار جالب باشند. ظاهرا تنها کاری که این ارزها میتوانند انجام دهند، ترغیب کاربران اینترنت به قمار کردن روی موفقیتشان است. اما در هر صورت این ارزها میتوانند مردم عادی را ثروتمند کنند. کوین Meme که پیشتر به آن اشاره کردیم را به یاد دارید؟ این رمزارز ۲.۷۲ دلار قیمت داشت و یک ماه بعد به ارزش رکوردشکنی ۲۰۰۰ دلار رسید.
تصور کنید که با یک کوین که براساس یک جوک اینترنتی ساخته شده میلیونر شوید.
شخصی به نام Crypto Spider تاکنون چند میلیون دلار از آلتکوینها درآورده است. البته که Crypto Spider نام واقعیاش نیست. مثل اکثر افراد حاضر در جامعه رمزارزها، او یک لقب برای خود انتخاب کرده.
او طی چند ماه اخیر و به لطف چالش «۲ هزار تا ۱ میلیون» در گروههای تلگرامی، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است. در این چالش، او میخواست ببیند که چقدر سریع و با چند مبادله مالی میتواند ۲ هزار دلار را تبدیل به ۱ میلیون دلار کند. در دنیای رمزارزها، در صورتی دسترسی داشتن به شماره کیف پول اشخاص میتوانید فعالیتهای او را ببینید. بنابراین تمام جامعه میتوانست به صورت بلادرنگ او را در حال پشت سر گذاشتن این چالش تماشا کند.
در عرض دو ماه، آن ۲ هزار دلاری که صحبتش را کردیم تبدیل به ۲ میلیون دلار شد. بخش اعظمی از این پول نیز با تنها یک مبادله به دست آمد: او ۵۰ هزار دلار روی پروژهای سرمایهگذاری کرد که در بازه حدودا یک هفتهای، ارزشی ۳۵ برابر بیشتر یافت و ۱.۷۴ میلیون دلار برای او به ارمغان آورد. بعد از رسیدن به ۲ میلیون دلار، او پول خود را برداشت.
خودش میگوید: «اگر مشغول به مبادله آلتکوینها نشوید، هیچوقت شاهد چنین رشد انفجاریای نخواهید بود. ۹۵ درصد از این کوینها در آینده اصلا وجود خارجی نخواهند داشت».
درست مانند آدام، کریپتو اسپایدر هیچ سابقهای در زمینه امور مالی یا مبادلات بورس ندارد. او میگوید که کورسهای دانشگاه در زمینه تئوریهای بازیسازی، الگوریتمهای ساده و مقداری دانش اقتصادی برای دست یافتن به این موفقیت در دنیای رمزارزها کافی بوده، اما اساسا او آماتوری خودآموخته است. او علاقهای به گفتن سن دقیقش ندارد، اما میگوید وقتی در سال ۲۰۱۷ وارد دنیای رمزارزها شد، بیست و چند سال داشت.
کریپتو اسپایدر اعتراف میکند که باید دیدن ۳۰، ۴۰ و ۵۰ برابر شدن ارزشها در برهههای زمانی کوتاه، به این «ارقام زیبا» علاقهمند شد. او آنقدر مشتاق بود که یک کلوپ دانشگاهی در زمینه رمزارزها به راه انداخت و چگونگی استفاده از آنها در آینده را آموزش داد.
کریپتو اسپایدر میگوید رمزارزها «نقشی اساسی در آینده امور مالی ایفا خواهند کرد» و طوری صحبت میکند که گویی به این موضوع اعتقاد راسخ دارد. او بدون اینکه نفسی تازه کند از این میگوید که چطور رمزارزها طی ۱۰ سال آینده عنصری مهم در تکامل اینترنت و گسترش بلاکچین -تکنولوژی پشت بیتکوین- خواهند بود. اما علیرغم اشتیاقی که نشان میدهد، نمیتوانیم انکار کنیم که چطور سخنان او بازتاب تحلیلهای جرارد هستند.
پیش از هر چیز، وقتی او به نخستین پروژههایی که در سال ۲۰۱۷ برایشان هیجانزده بود نگاه میکند به این نتیجه میرسد که تقریبا تمامشان «بخارافزار» بودهاند - یعنی تکنولوژیهایی که به صورت عمومی تبلیغ شدند اما هیچوقت به اجرا در نیامدند.
جرارد میگوید جامعه رمزارز پر شده از کلاهبرداران. اسپایدر اشاره میکند که مردم معمولا به سرمایهگذاری روی آلتکوینهایی میپردازند که میدانند هیچ کارکردی ندارند، زیرا هایپ پیرامون یک پروژه آنقدری هست که به درآمدزایی منجر شود. «این یک حباب است. ما به معنای واقعی کلمه در حال ربودن جیب یکدیگر هستیم. من یکجورهایی توانستم بقیه مردم را بازی دهم».
اسپایدر میگوید که عملکرد او ۶۰ درصد از شانس تشکیل شده است. او با این روحیه وارد دنیای مبادله رمزارز شد که «من جوانم، من احمقم، من میتوانم تمام پولم را از دست بدهم و همهچیز اوکی خواهد بود».
بازهم این موضوع ما را یاد چیزی میاندازد که جرارد گفت: «اگر آنقدر ثروتمند هستید که پولتان مشکل خودتان است، اشکالی ندارد. اگر میدانید سرمایهگذاریتان ممکن است به رقم صفر تبدیل شود، مشکلی نیست. اما بسیاری از مردم دارند مورد دستبرد قرار میگیرند و این واقعا بد است».
مردم واقعا دارند مورد دستبرد قرار میگیرند. رمزارزها که قانونگذاری برایشان دشوار است و تا حد زیادی بر هایپ متکی هستند، بستری عالی برای کلاهبرداران به حساب میآیند.
OneCoin را در نظر بگیرید، شرکتی که از طریق پیشفروش رمزارزی که وجود خارجی نداشت توانست ۴ میلیارد دلار از مردم سراسر جهان برباید و موسساش نیز ناپدید شد. بعد نوبت به BitConnect رسید که ۲.۶ میلیارد دلار ارزشگذاری شد، آن هم با وعده بازگرداندن ۱ درصد سود روزانه. مقامات سراسر جهان در نهایت اعلام کردند که BitConnect بر مبنای تکنیک کلاهبرداری پانزی کار میکند و به این ترتیب پیش از توقف کامل کار، ۹۶ درصد از ارزش ارز از بین رفت.
اینها برخی از بزرگترین مثالهای کلاهبرداری مبتنی بر رمزارز هستند. اما در بازار رمزارزها، هر روز میلیونها دلار دیگر به روشهایی کمتر دراماتیک به سرقت میرود. کوینها ناگهان به کارشان خاتمه میدهند و صاحبان آنها تمام پول را برداشته و فرار میکنند. این اتفاقی است که جامعه رمزارز به آن «کشیدن فرش [از زیر پا]» میگوید. برخی کوینها قراردادهای سرمایهگذاری دارند که به شما اجازه نمیدهند پولتان را از پروژه بیرون بکشید، اما این قراردادها درست مانند توافقنامه شرایط استفاده از نرمافزارها نادیده گرفته میشود. در برخی موارد دیگر، یک صرافی رمزارز کامل -که کارش خرید و فروش کوین مثل سهام است- ناپدید میشود.
کریپتو اسپایدر میگوید «فکر کنم تاکنون بیشتر از ۱۰۰ بار قربانی کلاهبرداری شدهام» و اضافه میکند که فقط ۲۵۰ هزار دلار در جریان یک کلاهبرداری در ماه دسامبر اخیر از دست داد. «کسی چه میداند که این پروژهها را چه افرادی ساختهاند. بسیاری از افراد از نامهای مستعار استفاده میکنند چون تقریبا اکثرشان به دنبال ربودن پول شما هستند».
اما استفاده از دیپفیک برای ربودن ۲ میلیون دلار، نشاندهنده ترفندهای کاملا جدید است. دیپفیک در ابتدا عمدتا برای ساخت ویدیوهای هرزهنگارانه استفاده میشد، اما طی سالهای اخیر به محبوبیت بیشتر رسیده و همانطور که کلاهبرداری DeTrade نشان میدهد، از این تکنولوژی برای کلاهبرداریهای مالی هم میتوان استفاده کرد. جرارد میگوید هیچوقت شاهد استفاده از دیپفیک در کلاهبرداریها نبوده و کریپتو اسپایدر هم میگوید که تنها یک مرتبه دیگر شاهد چنین اتفاقی بوده.
او میگوید: «ما در سال ۲۰۱۷ چنین مشکلاتی نداشتیم و مردم از دیپفیک و تکنیکهای فرش کشیدن استفاده نمیکنند. اینترنت دارد به تکامل میرسد و کلاهبرداری نیز همینطور.»
به گفته جولی اینمان-گرانت تکنولوژی دیپفیک «در حال دموکراتیزه شدن است و این احتمالا چیز خوبی نباشد». او که اکنون کمیسیونری در کمیسیون امنیت الکترونیک دولت استرالیا به حساب میآید، پیشتر مدیر تیم قوانین عمومی در مایکروسافت، ادوبی و توییتر بوده است.
او توضیح میدهد که: «این اتفاق یکجورهایی بعد هنری مهندسی اجتماعی را از بین میبرد. اگر آنها در حال انتشار ویدیویی از شخصی که برای او احترام قائل هستید باشند و شما هم با چشم غیر مسلح قادر واقعا راهی برای تشخیص دروغین بودن آن نباشید، پتانسیل سوء استفاده ویرانبار خواهد بود.»
وقتی بیتکوین در ماه دسامبر به ارزش ۴۰ هزار دلار رسید، به افراد علاقهمند اثبات شد که آینده متعلق به رمزارزها است. منفیبافان اما این پیک ارزش را صرفا پرتگاهی عمودتر به حساب میآورند.
جرارد راجع به رمزارزها میگوید: «به نظرم این کوینها بیشتر قانونگذاری میشوند و بنابراین کمتر و کمتر جالب خواهند بود.» این یعنی «ارقام زیبا» کمتری که امثال کریپتو اسپایدر را به خود جذب میکنند، اما در عوض شاهد کلاهبرداریهای کمتری نیز خواهیم بود.
برای آدام، DeTrade در واقع یک پایان خوش بود. یکی از قربانیان این کلاهبرداری به تحلیل متادیتای ویدیوی دیپفیک پرداخت و به این ترتیب، امکان یافتن کلاهبرداران مهیا شد. بعد از شرمزده کردن این افراد در تلگرام، پول قربانیان بازگشت. بازگشت غیرمنتظره آن ۲۵۰۰ دلار اتفاقی مهم بود. زمانبندی خوبی هم داشت: زمانی که پول به دست آدام رسید، او به خاطر یک سرمایهگذاری اشتباه، حدودا ۸ هزار دلار از دست داده بود.
آدام میگوید این یک روز عادی در جهان سر و کله زدن با آلتکوینها بود.