به گزارش بهداشت نیوز، طی روزهای گذشته شاهد گزارش انواع مسمویت های زنجیره ای دانش آموزان در مناطق مختلفی از کشور هستیم که عامل سمی آن همچنان شناسایی نشده و عوارض جدی و کشنده ای نیز در این موارد دیده نمی شود. به طور کلی توصیه می شود گزارش های مسمومیت باید با احتیاط و کاملا جدی مورد بررسی قرار گیرند.
در این میان پژوهشگری به نام دکتر رابرت بارتولومه (Robert Bartholomew) طی گزارشی در وبسایت مطالعات روان شناسی به بررسی ریشه های روانی این موضوع و سابقه آن در دهه های اخیر می پردازد. به گفته وی در دهه های اخیر، چندین گزارش مشابه از مسمومیت های دسته جمعی در گوشه و کنار جهان ثبت شده که در نهایت برای بسیاری از آن ها منشاء روانی شناسایی شد.
البته باید توجه داشت که مسمومیت رخ داده در مدارس ایران با بویی عجیب همراه هستند که انتساب آن به عوامل روانی با تردید مواجه می کند، اما باید توجه داشت در قرن بیستم و بیست و یکم موارد مشابه متعددی در گوشه و کنار جهان با منشاء روانی مشاهده شده است.
به طور عمومی سناریوی موجود در این رویدادها مشابه بوده و معمولا در یک مدرسه دخترانه، یک دانش آموز جوان نفس نفس زده و سپس بیهوش می شود و به سرعت چند نفر دیگر به دنبال وی این شرایط را تجربه می کنند.
طی مدت کوتاهی ده ها دختر، دچار مشکلی مشابه شده و به بیمارستان منتقل می شوند و به نظر می رسد منشاء این مسمومیت عمدی بوده و ناشی از نوعی گاز مضر است. به گزارش سیناپرس، علائم گزارش شده شامل سردرد، حالت تهوع، سرگیجه و از دست دادن هوشیاری است. باید توجه داشت در سال ۲۰۰۹ در افغانستان، دانش آموزان در یک مدرسه دخترانه دچار سردرد، حالت تهوع، درد شکم و تاری دید شده و برخی از آن ها غش می کنند و به بیمارستان منتقل می شوند. مشابه این رویداد در سال ۱۹۸۳ در فلسطین نیز دیده شده و تشابهات بین حوادث ایران، افغانستان و کرانه باختری رود اردن کاملا شگفت انگیز است.
باید توجه داشت که این موج از گزارش های مسمومیت های دختران در شرایطی آغاز شد که جامعه ایران درگیر تعارضات اجتماعی شده و رسانه ها این مسمومیت ها را با کلماتی مانند مرموز و غیرقابل توضیح، توصیف می کنند.
در این میان یک نظریه معتقد است که این دختران قربانی گروه های افراطی بوده و افرادی تلاش می کنند آن ها را مورد آزار و اذیت قرار دهند؛ از سوی دیگر علی رغم معاینات متعدد بیمارستانی که شامل آزمایش خون بوده است، محققان هنوز نتوانسته اند یک عامل شیمیایی مشخص را در این زمینه شناسایی کنند.
باید به این نکته توجه داشت که در مورد موارد اخیر در ایران نمی توان اظهار نظری قاطعانه داشت و گذر زمان مسایل ایجاد کننده این پدیده در شهرها و مدارس مختلف را مشخص خواهد کرد، ولی نمونه های پیشین در کشورهای دیگر، ذهن محققان را به سمت یک پدیده روانی در ماورای این رخدادها معطوف می کند.
بر اساس گزارش های موجود، بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶، ده ها مکتب در حداقل هفت ولایت در سراسر افغانستان تحت تأثیر حوادثی مشابه قرار گرفتند که در آن زمان به طور گسترده به عنوان مسمومیت های دسته جمعی گزارش شده بود.
در سال ۲۰۱۶، مشاور یکی از اعضای دولت وقت افغانستان در مورد شیوع این پدیده در ولایت هرات اعلام کرد: این دختران از بیماری روانی توده ای رنج می بردند. در واقع در افغانستان، دختران به دلیل مخالفت طالبان با تحصیل آن ها و ترس از انتقام دچار بحران روحی بوده و استرسی دائمی را تجربه می کردند. در این مورد منشاء مسمویت ها شناسایی نشد و سخنگویان طالبان نیز همواره دست داشتن در این موضوع را رد کرده اند. علیرغم اینکه هزاران دختر تحت تأثیر این شیوع قرار گرفتند، هیچ کدام فوت نکرده و همگی تقریباً به سرعت بهبود یافتند و از سوی دیگر هیچ سمی در هوا، آب یا غذای آن ها شناسایی نشد.
بررسی های انجام شده توسط روان شناسان نشان داد: این دختران در هرات از بیماری روانی گروهی و اجتماعی رنج می برند. یک مطالعه جداگانه توسط سازمان بهداشت جهانی که شیوع های مشابه را در ۲۲ مدرسه در سراسر این کشور بررسی کرده بود، پس از تجزیه و تحلیل خون، ادرار و آب به همین نتیجه رسید.
در سال ۲۰۱۳، فاش شد که تحقیقات منتشر نشده جداگانه ای توسط سازمان ملل متحد و نیروی بین المللی کمک به امنیت و نیروهای نظامی خارجی حاضر در افغانستان بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ نیز هر دو به یک مشابه نتیجه رسیدند.
بررسی موارد مشابه این مسمومیت ها در جهان، نشان می دهد: در ماه مارس تا آوریل سال ۱۹۸۳، نزدیک به هزار دانش آموز فلسطینی در کرانه باختری اشغالی توسط اسرائیل دچار علائم سردرد، سرگیجه، تاری دید، درد معده و ضعف شدند. بسیاری از آن ها هوشیاری خود را از دست داده و این موضوع در سرتاسر جهان خبرساز شد و موضوع مسمومیت های دسته جمعی به طور جدی مطرح شد.
این رویداد همچنین شایعاتی را برانگیخت که عوامل اسرائیلی یا افراط گرایان غیرنظامی این دختران را مسموم کرده اند. نخستین مورد این نمونه در یک مدرسه رخ داده و بعداً به بویی که از یک سرویس بهداشتی می آمد منتسب شد. با این حال، دو تحقیق جداگانه منتشر شده در مجله تخصصی The Lancet به این نتیجه رسیدند که عامل این بیماری روانی بوده و ناشی از ترس محیطی و ناامنی اجتماعی دختران است نه مواد سمی!
تحقیقات دیگری که در مجله روانپزشکی آمریکایی منتشر شد، نشان داد: یک گزارش روزنامه اسرائیلی که در آن یک روزنامه نگار به اشتباه نوشت که برخی از قربانیان نابینا شده اند، به طور قابل توجهی در شیوع این سندروم نقش داشته است.
باید به این موضوع نیز اشاره کنیم که طی دهه های گذشته، چندین مورد مستند از پدیده مسمومیت های جمعی دختران وجود داشته است که در آن حوادث تروریسم باعث بروز اضطراب و ناامنی روانی شده و شرایطی مشابه ایران مشاهده شد.
بهترین نمونه در این رابطه، در سال ۱۹۹۳ در مصر رخ داد:حدود ۱۵۰۰ دانش آموز بین سنین ۹ تا ۱۶ سال دچار حالت تهوع، سردرد و غش شدند و در نتیجه ۳۲ مدرسه تعطیل شد. این حادثه در پی شایعاتی مبنی بر این رخ داد که اسرائیل قصد دارد با هدف قرار دادن دختران مصری، آن ها را عقیم کند.
در تمام این موارد، دختران جوان تحت فشارهای فوقالعاده روانی ناشی از شرایط اجتماعی و سیاسی بوده و خود هیچ نقشی در کنترل یا مدیریت این شرایط نداشته و با تهدیداتی واقعی و غیر واقعی مواجه بودند. در تمامی موارد مطالعه شده طی سال های گذشته، در یک پس زمینه آشفتگی سیاسی – اجتماعی، پس از جلب توجه یک فرد به بوی نامتعارف، گروه زیادی از دانش آموزان دچار یک وضعیت مرموز که معمولاً به گاز سمی نسبت داده می شد، شده و به بیمارستان منتقل شدند.
هرچند که مسمومیتهای زنجیره ای درمدارس که این روزها شاهد آن هستیم تنها مربوط به مدارس دخترانه نبوده و مدارس پسرانه نیز از این امر مستثنی نبوده و درگیر این عوارض شده اند. تاجایی که در گفتگو با مدیر یک مدرسه پسرانه با خبرنگار سیناپرس، اعلام شد: طی جلسه ای به تمامی مدیران مدارس پسرانه نیز اعلام شده تا آمادگی کامل برای مقابله با این موضوع را داشته باشند و به دانش آموزان اطلاع رسانی کنند تا به بهانه های مختلف از افراد غریبه چیزی نگیرند و به داخل مدرسه نیاورند.این موضوع خود شاید نشان از این باشد که فراگیری مسمومیت ها تنها جنبه روانی نداشته و به دختران نیز محدود نمی شود.
اما از مسئولان به طور جدی خواسته می شود، به طور جدی زمینه ها و عوامل احتمالی این پدیده شناسایی شده و به طور شفاف و از طریق اعتماد سازی عمومی، اطلاعات در دسترس عموم قرار گیرند، همچنین نسبت به تامین امنیت روانی دختران نوجوان در جامعه اهتمام ورزیده و شرایط و فشارهای روانی ایجاد شده روی این گروه را درک کنند.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد؛ این دختران نوجوان نیازمند امنیت روانی و اجتماعی بوده و حتی در صورت عدم وجود منشاء شیمیایی در حوادث اخیر ایران، باید از خود بپرسیم چه شرایطی را ایجاد کرده ایم که دختران این آب و خاک دچار نوعی سندروم روانی و احساس عدم اطمینان به محیط و جامعه شده اند که نمود آن به شکل حوادث اخیر مدارس دیده می شود.
رفتار والدین، مسوولان آموزشی و از همه مهم تر دولت باید به گونه ای باشد که فرزندان این آب و خاک با تمام وجود احساس کنند از سوی جامعه و محیط (خانواده، مدرسه، دولت و اجتماع) حمایت شده و تحت هر شرایطی فرزند عزیز این سرزمین هستند.
منبع: سیناپرس