به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایران این نسبت در سرشماری سال 90 حدود 12.1 درصد بوده است. در واقع تعداد خانوارهای زن سرپرست نسبت به کل خانوارها در 5 سال حدود 0.5 درصد رشد کرده است. بیشترین فراوانی «زنان سرپرست خانوار» به ترتیب در شهرهای تهران، خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، فارس و... گزارش شده است.
با توجه به شیب رشد این گروه از زنان در یک بازه زمانی 5 ساله و با توجه به گذشت 6 سال از آخرین سرشماری سال 1395 تاکنون به طور مسلم تعداد زنان سرپرست خانوار به واسطه تصادفات و مرگومیرهای ناشی از تصادفات شوهرانشان، مرگومیرهای ناشی از بیماریها و کرونا، بیکاری، طلاق و... افزایش یافته است.
بنابراین اولین و جدیترین مشکل و چالشی که زنان سرپرست خانوار پس از حضور در میدان کار و شغل با آن روبهرو میشوند، عدم دسترسی به منابع اقتصادی و اجتماعی عادلانه است. سهم اندک زنان در عرصه کار نسبت به مردان، موجب میشود تا آنان به مشاغل سطح پایین دسترسی پیدا کنند؛ مشاغلی که در آنها هیچگونه ضمانت شغلی و احساس امنیت وجود ندارد و این زنان بطور ناخواسته در چرخه باطلی از کار و بیکاری قرار میگیرند.
با توجه به اینکه درصد بالایی از این زنان از تحصیلات بالا و مهارت خاصی برخوردار نیستند و از سوی خانواده نیز حمایت نمیشوند، میزان آسیبپذیری ایشان افزایش مییابد. لذا توانمند کردن این زنان باید در اولویت برنامهها و سیاستهای برنامهریزان قرار گیرد.
زنان سرپرست خانوار را میتوان در سه گروه جای داد:
-زنان سرپرست خانوار مرتبط با نهادهای حمایتی،
-زنان سرپرست خانوار نیازمند و فاقد ارتباط با نهادهای حمایتی
-زنان سرپرست خانوار شاغل.
در حال حاضر تعداد زنان سرپرست خانوار نیازمند و فاقد ارتباط با نهادهای حمایتی رو به افزایش است. این گروه از زنان نمیدانند که متولی اصلی امور مربوط به خودشان کیست و کجاست. آنها راه حل مشکلات خود را حضور در کلاسهای آموزشی نمیدانند و معتقدند در گام نخست، حمایت دستگاهها جهت تأمین شغل برای آنها مهم و ضروری است نه برگزاری کلاسهای آموزشی! به نظر میرسد توانمندساختن زنان خودسرپرست و یا سرپرست خانوار، باید یکی از دغدغههای برنامهریزان باشد. اما درست در همین جا مشکل دیگری بروز میکند و این سؤال مطرح میشود که دستگاه متولی کدام نهاد است؟ جزیرهای عمل کردن دستگاههای متولی و پاسخگو نبودن آنها، این پیام را به زنان سرپرست خانوار میدهد که به جای سرگردانی در پیچ و خم سازمانها و گرفتار شدن در بازیهای بوروکراتیک دولتی و کاغذبازی و عجز و ناله و طلب حمایت! «برو و به دستفروشیات در مترو ادامه بده، برو در منازل مردم بدون هیچ احساس امنیتی کار کن!» شاید این اقدامات و تصمیمات فردی زنان سرپرست خانوار در نبود هیچ حمایتکنندهای در زندگی، آنها را به لحاظ اقتصادی زودتر به سرمنزل مقصود رهنمون کند تا امید به برنامهریزی متولیان این نهادها.