به گزارش رکنا، عطر گل در راهروی دادسرای جنایی پیچیده و اشک و آغوش خانواده متهمان حال و هوای عجیبی ایجاد کرده است.چشمان پر امید متهمانی که تا همین چند وقت قبل از ترس طناب دار لرزان بود؛ حالا به امید آزادی به در دوخته شده تا پس از گذران سالهای حبس، نوروز امسال خنده بر لب متهمان نشسته و در کنار سفره هفت سین در کنار خانواده شان باشند.
دکتر محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در ابتدای این مراسم گفت:«متهمان به قتل شاید در موقعیت زمانی و مکانی خاصی مرتکب قتل شده اند که چنین موقعیتی شاید برای هرکسی اتفاق بیفتد.از طرفی جلب کمک خیرین برای نجات جان این متهمان سخت است چون کمتر نیکوکاری حاضر می شود به یک جنایتکار کمک کند.اما امید به اصلاح افراد سبب می شود از همان مراحل ابتدایی رسیدگی به پرونده به کمک همکاران خود در واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت اولیای دم تلاش کنیم. واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران از ابتدای سال تا کنون موفق به اخذ رضایت در ۴۳ پرونده قتل شده است.و تلاش شبانه روزی همکاران ما در این واحد بدون چشمداشت مالی صورت گرفته است.»
اولین کسی که وارد سالن دادسرا می شود، مرد میانسالی است که از سال 96 در حبس است.او در مورد جزئیات پرونده خود می گوید:«من سر دفتر یک دفتر خانه بودم و دکترای حقوق دارم.مدتی بود به خاطر یک ملک در پاسداران با یک مشتری اختلاف داشتم که روز حادثه با هم درگیر شدیم و او از پله ها افتاد و به کام مرگ فرو رفت.من هرگز اتهام قتل را قبول نداشتم اما تاوان آن درگیری را دادم.ملک پاسداران که حدود 20 میلیارد می ارزید به اولیای دم دادم و موفق به جلب رضایت شدم.»
می گوید جوان بود و حدود 13 سال از از بهترین سالهای زندگی اش در کابوس اعدام گذشت.حالا که تا پایان روزهای حبس چند قدم بیشتر راه ندارد می گوید:«به همراه چند دوستم اقدام به سرقت فرش کردیم که در حین حمل بار سرقتی در ابتدای اتوبان قم با چند نفر درگیر شدیم.در درگیری من چاقویی به پای یک جوان زدم که منجر به قتلش شد.»
سه سالی می شود که به اتهام قتل رفیقش در زندان است.رفیق هم پیاله گرمابه و گلستان همدیگر بودند اما روز حادثه مصرف بی رویه مواد مخدر سبب شد که به جان همدیگر بیفتند و دست او به خون دوستش آلوده شود.حالا خانواده دوستش از قصاص او گذشت کرده اند و تا آزادی یک قدم فاصله دارد.
می گوید که مقتول را نمی شناخته.حتی یک بار هم او را ندیده بود، نه کینه قبلی بین آنها بود و نه خصومتی.اما کل کل دو رهگذر سبب خشم بی اساس و درگیری منجر به قتل شد.یک نفر راهی خاک سرد گورستان شد و یک نفر سال های زیادی از عمرش را در حبس گذراند.متهم می گوید:«حکم قصاص صادر شد و به مرحله استیذان هم رسید.خودم را در ایستگاه آخر می دیدم و امیدی نداشتم اما تلاش خانواده ام و صلح یاران منجر به جلب رضایت اولیای دم شد.»
چند سال قبل درگیری مرد میانسال با پیرزن صاحبخانه اش در خانه ای واقع در میدان هفت حوض به قتل پیرزن منجر شد و از همان سال متهم به زندان افتاد.با گذشت چند سال حالا متهم موفق به جلب رضایت اولیای دم شده است.او می گوید:«خوشحالم از اینکه بعد از چند سال نوروز امسال در کنار خانواده ام هستم.»
متهم میانسال به شدت ابراز پشیمانی می کند.او پای چوبه دار از ولی دم پرونده رضایت گرفته است.متهم در مورد این حادثه می گوید:«من مستاجر مغازه پدر مقتول بودم.روز حادثه بر سر مسائل خیلی پیش پا افتاده با هم بحثمان شد و من با چوب گلف بر سر مقتول زدم که منجر به قتل شد.اما به حدی عذاب وجدان داشتم و پشیمان شدم که مشکل ضایعه نخاعی پیدا کردم.8 سال در زندان بودم و بزرگ شدن فرزندانم را ندیدم که این برای من بزرگترین عجز است.»
ولی دم این پرونده می گوید:«وقتی برای قصاص قاتل برادرم در محل اجرای حکم حاضر شدم، متهم را با حال جسمی بد و به شدت پشیمان دیدم.در آن شرایط نتوانستم حکم را اجرا کنم و به متهم گفتم تو را می بخشم اما سعی کن این سال های نبودنت را برای خودت و خانواده ات جبران کنی.»