گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - چهل سال پیش و تنها یک سال و نیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کودتایی در کشور کشف شد که در راس آن شاپور بختیار آخرین رئیس دولت رژیم پهلوی قرار داشت. این کودتا که نقاب نام داشت، قرار بود از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان آغاز و محل اقامت امام خمینی (ره) در جماران بمباران شود.
این کودتا در میان چند کودتایی که علیه انقلاب اسلامی کشف شد، جدیترین و با برنامهترین کودتاست و اگر به موقع کشف و با آن مقابله نمیشد، ممکن بود خطراتی متوجه انقلاب اسلامی شود.
هرچند چهار دهه از این کودتا گذشته و عوامل آن در دهه شصت دستگیر و محاکمه شدند؛ اما به اعتقاد پژوهشگران تاریخ انقلاب همچنان ناگفتههای بسیاری دارد که باید مورد تحقیق و پژوهش قرار بگیرد.
«شاداب عسگری» پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ ارتش ایران در چند دهه اخیر است. از جمله آثار او، کتاب «قدر مطلق یک توطئه» با موضوع کودتای نقاب است. او در گفتگو با تسنیم به بیان مطالبی در خصوص این کودتا پرداخت که در سالهای گذشته کمتر بدان پرداخته شده است.
تسنیم: سوال نخست بنده این است که چرا کودتا «نقاب» نام داشت و منظور از نقاب چه بود؟
عسگری: بنا بر مطالعه و دقتی که در چهل سال گذشته در مطالب گفته شده و نوشته شده در خصوص کودتای نقاب داشتم، متوجه شدم که برخی از موضوعات کلیدی و مهم مورد غفلت قرار گرفته است. یکی از آن موضوعات، نام کودتاست. کودتا «نقاب» نام داشت و مخفف نجات قیام بزرگ مردم ایران بود.
سوال این است که منظور از قیام بزرگ مردم ایران چیست و چه کسانی میخواستند آن را نجات بدهند. بدون شک منظور از قیام بزرگ مردم، انقلاب اسلامی است؛ اما کسانی که در راس کودتا قرار داشتند، تا 22 بهمن 57 رودروی مردم ایستاده بودند و میخواستند که انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران را سرکوب کنند و در هم بکوبند. بختیار افتخار میکرد که تا ساعت 4 و نیم بعد از ظهر روز 22 بهمن در دفتر کارش در نخستوزیری بوده است. چنین افرادی یعنی بختیار، سرتیپ محققی و... ادعای ناجی مردم بودن را داشتند! پس نامی که برای این کودتا انتخاب شد، نیرنگ و فریبی برای تغییر اذهان عمومی نسبت به خود بود.
نکته دوم اینکه کودتاچیان از دو قطب جدا از هم تشکیل شده بودند. در یک قطب، نظامیان بودند و در قطب دیگر ملیگراهای لیبرال و سکولار بودند. نظامیان کاملاً وفادار به شاه و تا سال 1356 استوانه اصلی نگهدارنده حکومت شاهنشاهی بودند، اما ملیگراها مخالف شاه بودند که به طور نمونه میتوان به اتفاقات دهه 20 و 30 اشاره کرد.
از دهه 20 که محمدرضا شاه پهلوی روی کار آمد تا سال 57، نظامیان با ملیگراها ارتباط خاصی نداشتند و بلکه در تضاد و درگیری هم بودند. حال چه شده بود که این دو در کودتای نقاب در یک موضع مشترک و متحد قرار گرفته بودند و به عبارت دیگر حلقه وصل این دو گروه چه چیزی یا چه کسی بود؟ حلقه وصل این دو گروه آمریکا بود.
تسنیم: یعنی شما معتقدید که این کودتا از سوی آمریکاییها طراحی شده بود. چه دلایل دیگری برای اثبات این ادعا دارید؟
عسگری: یکی از موضوعاتی که در رابطه با کودتای نقاب کمتر به آن پرداخته شده است، شأن و شئون نظامیانی است که در آن شرکت داشتند. همانطور که گفته شده است، سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری محمدباقر بنیعامری، از سوی شاپور بختیار و ارتشبد غلامعلی اویسی و با کمک مستقیم و همهجانبه آمریکاییها به ایران سفر کرد و اقدامات خودش را آغاز کرد که اولین قدم آن، یارگیری برای انجام کودتا بود.
این اقدام در سال 1358 و در زمانی که همچنان روحیه نظامی و دیسپلین دوره پهلوی بر ارتش ایران که ریشه در رعایت بدون چون و چرای سلسله مراتب فرماندهی داشت و آنهم در ارشدیتها قابل تعریف بود، انجام گرفت. ضمن آنکه، در تعیین تقدم جایگاه نیروها، ژاندارمری ذیل ارتش تعریف میشد. از این رو، نخستین سؤالی که در مورد این کودتا قابلیت طرح دارد، این است که چگونه یک سرهنگ دوم ژاندارمری میتوانسته یک سپهبد، یک سرلشکر، 8 سرتیپ، 33 سرهنگ و 10 سرهنگ دوم ارتش را که تعدادی از آنها شاغل بودهاند، زیر امر و فرماندهی خودش بگیرد!؟ چرا که جایگاه و موقعیت نظامی بنیعامری نسبت به تمامی این 53 نفر پایینتر بود.
در بازجوییها از سرتیپ محققی پرسیده شد که از چه کسی دستور میگرفتی؟ او پاسخ داد که من از سپهبد مهدیون فرمان میگرفتم و به غیر از ایشان، کسی نمیتوانست به من دستور بدهد. این تحت شرایطی است که بنابه گفته شخص بنیعامری در کتاب خاطراتش، مثلث ریاست این کودتا در ایران به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانیفر بود. تحت این شرایط، به لحاظ منطقی غیرقابل قبول است که یک سرهنگ دوم بازنشسته اینگونه در یک کودتا نقشآفرین باشد، مگر اینکه پشت سر او، فرد یا افراد و قدرت یا کشوری حضور داشته باشد که برای همه (کودتاچیان) شناخته شده باشد. در آن زمان کسانی که میتوانستند پشت سر بنیعامری باشند، مستشاران نظامی آمریکا بودند.
انتخاب افراد برای شرکت در این موضوع، نیازمند شناخت کامل بود و این مهم فقط در اختیار چهار گروه میتوانست باشد. نخست فرماندهان ارتش شاهنشاهی که تمامی آنان برکنار و تعدادی نیز محاکمه شده بودند. دوم واحد ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی و سوم سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که این دو نیز با پیروزی انقلاب اسلامی، منحل شده بودند. چهارمین و آخرین گروه، مستشاران نظامی آمریکا در ایران بودند که به مدت 25 سال، اشرافیت غیرقابل باوری بر ارتش داشتند. گفتنی است که آخرین نفرات از جمع مستشاران آمریکایی در شهریورماه سال 1358 از ایران خارج شدند. آنان تمامی اسناد و مدارک مربوط به نظامیان ایرانی را هم با خود بردند. از این رو وقتی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، به اسناد مستشاران در این حوزه، دست نیافتند.
از سوی دیگر در بررسی اسنادی که پیرامون کودتا انجام دادم، متوجه شدم تمام کسانی که در کودتا مشارکت داشتند، یا در آمریکا دوره دیده بودند، یا عضو دفتر نظامی مستشاران آمریکایی، سنتو، اداره دوم، ساواک، ضداطلاعات، گارد شاهنشاهی یا تیپ نوهد بودند. این جایگاهها، تماماً زیر نظر مستقیم آمریکاییها قرار داشت و بدینترتیب کودتاچیان مورد شناخت آمریکاییها بودند. پس آمریکاییها، سرهنگ بنیعامری را انتخاب و او را به ایران فرستادند. او با ارائه نشانههایی از آمریکاییها به سراغ افرادی خاص رفت. آنان پذیرفتند، جمع کودتا را شکل دادند و توطئهای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
** آیا شوروی عامل کودتا بود؟/ حزب توده چه نقشی داشت؟
تسنیم: برخی ادعا میکنند که کودتای نقاب از سوی عوامل شوروی طراحی شد و هدف از کودتا سرنگونی نظام جمهوری اسلامی نبود، بلکه هدف انحلال یا تضعیف ارتش بود. آیا این ادعا درست است؟
عسگری: در تیر ماه سال 1352 (1973 میلادی) کودتایی در افغانستان رخ داد. در پی این کودتا، محمد ظاهرشاه برکنار و حکومت این کشور به جمهوری تغییر پیدا کرد. همچنین در هفتم اردیبهشت ماه سال 1357 و همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی، نورمحمدترهکی کودتایی علیه محمد داوودخان اجرا کرد و نظام جمهوری افغانستان را به نظام جمهوری دموکراتیک تغییر داد. در ادامه در روز سوم دی ماه 58، ارتش چهلم شوروی وارد افغانستان شد. از این رو شوروی از سال 1358 به شدت درگیر موضوع افغانستان و اتفاقات آن کشور شد و فرصتی برای مداخله در دیگر کشورها نداشت.
از سوی دیگر باید توجه داشت که در دوره پهلوی و به ویژه در ارتش شاهنشاهی، مدام بر طبل تهدید شوروی و ناجی بودن آمریکا کوبیده میشد. آرایش و استقرار یگانها نیز بر اساس تهدیدات شوروی و عراق که در بلوک شرق قرار داشت، صورت گرفته بود و هر حرکتی که موجب ناامنی در کشور میشد، در راستای اهداف شوروی قلمداد میشد. از این رو شوروی در بین نظامیان ایرانی، جایگاهی نداشت.
آن کسانی که ادعای طراحی کودتا از سوی شوروی را مطرح میکنند، نخست به گفتههای محمدرضا پهلوی در تاریخ 26 مرداد 1357 استناد میکنند که شاه در آنجا به توطئههای شوروی اشاره کرد؛ مبنی بر اینکه که شوروی میخواهد «ایران را به ایرانستان» تبدیل کند. هدف مطرحکنندگان این ادعا این است که بگویند محمدرضا پهلوی درست میگفت.
دومین هدف آنان مقابله با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ایران» است. انقلاب ایران، نخستین انقلابی بود که وابسته به هیچیک از دو قطب جهانی نبود و این برای بلوک غرب و شرق ناخوشایند بود. در آن مقطع، تسری این باور، منافع هر دو بلوک را مورد سؤال و خدشه قرار میداد.
سومین هدف مطرحکنندگان این ادعا تضعیف دولت انقلابی و ناکارآمد جلوه دادن نیروهای انقلابی است. آنان از این موضوع چند هدف را دنبال میکنند؛ کتمان واقعیت نفوذ انقلاب اسلامی در سطوح مختلف جامعه، تمکین و اطاعت آحاد کارکنان ارتش از فرماندهی حضرت امام (ره) و سرانجام میخواهند بگویند که دولت انقلابی قدرت و کارآمدی چندانی نداشت؛ از این رو با کمک شوروی روی کار آمد و سرپا ایستاد. ضمن آنکه، این مطلب بعد از آنی قوت گرفت که شایعه «مداخله تودهایها در افشای کودتا» منتج به نتیجه نشد، پس این بار طراحی کودتا را برعهده شورویها گذاشتند.
در نتیجه، با قوت عرض میکنم که شوروی در طراحی کودتای نقاب نقشی نداشت. بلکه اسناد و مدارک متقن بسیاری وجود دارد که طراحی و پشتیبانی این کودتا را از سوی آمریکا تأیید میکند.
تسنیم: آیا حزب توده که وابسته به شوروی بود، این کودتا را کشف کرد؟
عسگری: در خصوص چگونگی افشای کودتا، ضرورتها ایجاب مینماید تا یکسری حوادث قبل از آن را مورد بازخوانی قرار دهیم. اولین اقدام در راستای افشای کودتا توسط کارکنان تیپ نوهد که مقرشان در باغ شاه (میدان حر کنونی) بود، انجام گرفت. آنان در راهپیماییای که روبروی مجلس سنای سابق و مجلس شورای اسلامی اول برگزار کردند، هشدار دادند که عدهای درصدد طراحی و اجرای کودتا در کشور هستند.
دومین اقدام برای شناسایی کودتا توسط اطلاعات ارشاد نیروی هوایی ارتش انجام گرفت. در مصاحبهای که بنده با یکی از فرماندهان وقت اطلاعات ارشاد نهاجا انجام دادم، ایشان با صراحت گفت که مسعود کشمیری در اسفند ماه 1358 به ما اطلاع داد تا فردی به نام «سروان ملک و درجهداری از تیپ نوهد به نام حیدری» تحت مراقبت ویژه قرار بگیرند. در مراقبتهایی که از سروان ملک و استوار حیدری به عمل میآید رفتارهای مشکوکی دیده شده و مشخص میشود که آنها در دورههای زمانی مشخص با افراد ثابتی که عمدتاً نظامی هستند، جلسه دارند. بعد از افشای قطعی کودتا مشخص شد که آن افراد، تماماً عضو تیم کودتا بودند.
سومین اقدام، گزارشی بود که ستاد مرکزی کمیته انقلاب اسلامی خطاب به ستاد مشترک ارتش در تاریخ 4 تیر 59 ارسال و طی آن هشدار داده بود که عدهای از ساواکیها و ارتشیها در حال یارگیری برای اجرای برنامهای علیه جمهوری اسلامی هستند؛ اما اطلاعات دقیقتری منعکس نشده بود. ستاد ارتش نیز ظرف 48 ساعت، این خبر را به تمامی یگانهای ارتش منعکس و دستور لازم برای هوشیاری و مقابله با هرگونه تحرکی صادر کرد. البته تمامی این اقدامات، مربوط به قبل از افشای کودتا توسط 3 نفر از ارتشیها بود.
اما در رابطه با حزب توده باید گفت که دو ماه پیش از اجرای کودتا و در اردیبهشت ماه 1359 (مقارن با وقوع ماجرای طبس) بنیصدر به فرمانده وقت نیروی هوایی دستور داد تا یک فرد مؤمن و انقلابی از این نیرو به دفتر وی مراجعه کند. فرمانده نیروی هوایی، آن فردی را که بنده با ایشان گفتگو کردم و بعدها از فرماندهان عالی رتبه ارتش جمهوری اسلامی شدند را به دفتر بنیصدر میفرستد. بنیصدر هیچ اطلاع خاصی نداشت، بنابراین آن فرد را به سرهنگ حاتمی آجودان نظامی خودش ارجاع داد. حاتمی نیز اطلاعات زیادی نداشت و او را نزد فردی به نام خراسانی در دفتر بنیصدر برد.
خراسانی در انتخابات اولین دوره مجلس، کاندیدای حزب توده بود. او در دفتر بنیصدر اتاقی داشت و در آنجا مشغول فعالیت بود. خراسانی به آن فرد گفت اتفاقاتی در جریان است، اما اطلاع دقیقی از آن ندارد. در نتیجه او را به فردی به نام مجید شمال وصل کرد. مجید شمال به آن فرد گفت قرار است اتفاقی در خیابان پیروزی تهران (محل ستاد نیروی هوایی ارتش) رخ بدهد و خلبانان در آنجا راهپیمایی اعتراضآمیز برگزار کنند.
تمام اطلاعاتی که از سوی حزب توده و مجید شمال به نماینده نیروی هوایی ارتش منتقل شد، همین مقدار بود. این در حالی بود که اطلاعات ارشاد نیروی هوایی براساس تعقیب و مراقبت سروان ملک و استوار حیدری، کودتاچیان را شناسایی کرده بود، اما از زمان و چگونگی اجرای کودتا اطلاع نداشت. در همین ارتباط، محسن رضایی مسئول وقت اطلاعات سپاه نیز اظهار داشته است که واحد اطلاعات سپاه از اقدام برای کودتا خبر داشت، اما از زمان، مکان و چگونگی اجرای آن اطلاع نداشت.
تا اینکه در شب اجرای کودتا «گروهبان دوم ناصر محمدی اصل» نزد سعید حجاریان رفت. او به حجاریان اطلاع داد که گروهی برای اجرای کودتا عازم همدان هستند. حجاریان به آن گروهبان مأموریت داد تا همراه با آنان برود و اتفاقات را مرتب به او اطلاع بدهد. حجاریان نیز بلافاصله موضوع را به اطلاع حجتالاسلام محمدی ریشهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش رساند. در خاطرات حجتالاسلام ریشهری که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، این موضوع به صراحت قید شده لیکن نامی از این درجه دار مؤمن به انقلاب برده نشده است.
آن گروهبان در درگیری سهراه کبودرآهنگ که بین انقلابیون و کودتاچیان رخ داد، به شهادت رسید و در روزنامه اطلاعات آن زمان از او به عنوان «حر انقلاب» یاد شد. او اولین نفری بود که جزئیات صحیح کودتا را به اطلاع مقامات رساند.
دومین نفری که جزئیات کودتا را به اطلاع مسئولان نظام رساند، همان خلبان معروفی است که به انذار و توصیه مادرش خدمت آیتالله خامنهای نماینده امام در شورای عالی دفاع رفت و هرآنچه را میدانست، بازگو کرد. سوال این است که این فرد که همچنان زنده است و بنا به دلایلی نامش مخفی است، چرا به آیتالله خامنهای مراجعه کرد؟ او در پاسخ به این سوال گفته است که در کلام او اخلاص پیدا کرده بودم و به همین دلیل به او مراجعه کردم.
همزمان فرد دیگری با نام مستعار حسن با مراجعه به کمیته انقلاب اسلامی مستقر در ستاد مشترک ارتش، اسناد و نقشههایی از کودتا را در اختیار مسئولان ارتش قرار داد.
کسانی که کودتا را لو دادند، ارتشی بودند. کسانی هم که کودتا را کشف کردند، ارتشی بودند. همچنین احمد دادبین، حسین شهرامفر، مرحوم جانباز سرهنگ اصغر ناطق و عدهای دیگر از ارتش برای مقابله با کودتا راهی همدان شدند و پس از توجیه نیروهای سپاه همدان، راهی کبودرآهنگ (محل استقرار پایگاه هوایی شهید نوژه) شدند. اطلاعات و ارشاد نیروی هوایی ارتش نیز تمام کودتاچیان شناسایی شده را دستگیر کرد.
** سازمان مجاهدین خلق از کودتا خبر داشت
تسنیم: هرچند سازمان مجاهدین خلق آن روزها وارد فاز مسلحانه نشده و رویارویی جدی با نظام جمهوری اسلامی پیدا نکرده بود، اما آیا ارتباطی بین کودتا و سازمان مجاهدین خلق وجود داشت؟
عسگری: من در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که سازمان مجاهدین خلق در جریان کودتای نقاب بود. مسعود کشمیری عضو سازمان مجاهدین خلق به همراه سعید حجاریان و چند نفر دیگر شامل محمد رضوی، علی ازئیان و داداشی از سوی دولت موقت (مهندس بازرگان) در قالب کمیتهای به ارتش مأمور شدند. کشمیری نماینده این کمیته در نیروی هوایی ارتش بود. آنها اختیار تام و مطلقی برای درخواست و دسترسی به سوابق داشتند.
یک ماه قبل از کشف کودتا، تعدادی از کودتاچیان همانند ابوالقاسم خادم و سرهنگ محمدرضا زادنادری مهرنوش را دستگیر و مورد بازجویی قرار داده بودند. چون بازجویی این افراد توسط تعداد دیگری از اعضای کودتا در اداره دوم ارتش انجام میپذیرفت، اطلاعات خاصی از این متهمین به دست نیامد، اما کشمیری مطلع شد که کودتایی در حال طراحی و مقدمهچینی است.
آن چیزی که در این بین جالب توجه است، بازی دادن بنیصدر توسط منافقین است. آنان اگر خبر کودتا را در اختیار بنیصدر قرار میدادند و بنیصدر خبر از کشف کودتا در کشور میداد، جایگاهش در بین مردم و نیروهای انقلابی ارتقا پیدا میکرد؛ اما آنها چنین کاری نکردند.
گفته میشود که کودتاچیان با مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق هماهنگیهایی کرده بودند تا آنان مانع اجرای کودتا نشوند و در مقابل امتیازاتی دریافت کنند؛ اما باید در نظر داشت که کودتاچیان، نظامیان ارتش شاهنشاهی بودند و آنان نسبت به چپها خوشبین نبودند. ضمن اینکه منافقین و چریکهای فدایی خلق در معادله کودتا عددی نبودند که بخواهند به آنان نقشی بدهند.
تسنیم: یکی از برنامههای کودتاچیان، هدف قرار دادن سران نظام جمهوری اسلامی بود. نام بنیصدر رئیسجمهور وقت در بین افرادی که کودتاچیان میخواستند هدف قرار دهند، نبود، آیا کودتاچیان برای بنیصدر چه نقشی پیشبینی کرده بودند؟
عسگری: بنیصدر فردی بود که آمریکاییها روی او حساب باز کرده بودند و او مطلوبترین فرد در بین نیروهای انقلابی برای آمریکا بود. به همین دلیل کودتاچیان برنامهای برای بمباران منزل وی نداشتند؛ اما این بدان معنا نیست که بنیصدر با کودتاچیان همراه و در جریان کودتا بوده است. من هیچ ادلهای مبتنی بر همراهی وی با کودتاچیان به دست نیاوردم اما با استناد به اعترافات کودتاچیان، قرار نبوده تا به بنیصدر کوچکترین آسیبی برسد. معنای این تصمیمگیری کاملاً واضح است.
** نقش آیتالله شریعتمداری در کودتای نقاب
تسنیم: برخی ادعا میکنند که سخنان گفته شده در خصوص نقش آیتالله شریعتمداری در کودتا، اتهامات اثبات نشده است. آیا او در کودتای نقاب نقش داشت؟
عسگری: آنهایی که میگویند، به آیتالله شریعتمداری تهمت زده شده است، یا از اسناد و اتفاقات آگاهی ندارند یا اینکه در این خصوص غرضورزی میکنند.
کودتاچیان نمایندهای نزد آیتالله شریعتمداری فرستادند. آن فرد از آیتالله شریعتمداری پرسید که تکلیف ما در قبال این کودتا چیست و او در پاسخ کتبی نوشت: «مقابله با ظلم جایز است.» بدینترتیب به کودتاچیان مجوز داد.
برخی از افرادی هم که در کودتا مشارکت داشتند، دارای باورهای اعتقادی و مذهبی بودند. قرار بر این بود که در شب کودتا، آیتالله شریعتمداری به منزلی مشخص و امنی منتقل شود و پس از اینکه صداوسیما توسط کودتاچیان تسخیر شد، او به آنجا برده شود و از طریق رسانه ملی به مردم پیام بدهد و بُعد مذهبی کودتا را پوشش بدهد.
در حالی که کودتا جنبه مذهبی نداشت. اعلامیهای که از سوی کودتاچیان برای انتشار آماده شده بود، اینگونه آغاز شده بود: «هموطنان عزیز، حکومت پوسیده آخوندها سرنگون شد.»
در واقع آیتالله شریعتمداری ابزاری بود تا فشار مردم را در آن شرایط کاهش دهد. سرتیپ محققی در بازجوییهایش اینگونه اعتراف کرده است: «وقتی به ما گفتند که تایید از آقای شریعتمداری گرفتند، ما دلگریم شدیم به اینکه پایگاه تبریز علیه ما عمل نمیکند.»
کودتاچیان از حمایت آیتالله شریعتمداری اطلاع داشتند و حتی تعدادی از آنان به دلیل حمایت آیتالله شریعتمداری به کودتا پیوسته بودند. این یک واقعیت مستند و اثبات شده است. گازیوروسکی هم در تحقیقات خود پیرامون این قضیه به این مهم رسیده بود که آقای شریعتمداری دخالت داشته است.
تسنیم: یکی از ابعاد این کودتا، ارتباط کودتاچیان با رژیم بعث عراق است. ارتباط بختیار با دولت عراق چگونه بود؟
عسگری: بختیار پس از اینکه از ایران فرار کرد، همکاری خودش با رژیم بعث عراق را آغاز کرد. در همین ارتباط، با برادر ناتنی صدام حسین به نام برزان التکریتی در پاریس دیدار داشته است. در این ملاقات از سرگرد خلبان فرهاد نصیرخانی که قبل از انقلاب عضو تیم آکروجت تاج طلایی و از سران کودتا در خارج از کشور بود، درخواست میکند تا اطلاعات کودتا و اسامی کودتاچیان را به برادر صدام بدهد. زمانی که نصیرخانی با این اقدام مخالفت میکند بختیار، شخصاً این اطلاعات را دراختیار آنها قرار میدهد.
لازم به ذکر است، بختیار از زمان فرار از ایران تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی، 5 بار به عراق سفر کرد و هر بار اطلاعات به دست آورده از ایران را در اختیار عراقیها قرار داد.
بختیار میگفت همانطور که در جنگ جهانی دوم ژنرال دوگل از کمکهای انگلیس و آمریکا استفاده کرد، من هم پذیرای کسانی خواهم بود که مرا در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران کمک کنند. او اینگونه ارتباط خود با صدام و عراقیها را توجیه میکرد.
** نقش بهائیان در کودتا
تسنیم: فرقههایی همچون تصوف و بهائیت چه نقشی در کودتا داشتند؟
عسگری: تعدادی از اهل تصوف در کودتای نقاب نقش داشتند؛ اما باید توجه داشت که تصوف آن زمان کار تشکیلاتی و اطلاعاتی در ایران انجام نمیداد. در خصوص زمان حال نیز اطلاعی ندارم. این در حالی بود که در آن زمان، بهائیت کار تشکیلاتی در ایران انجام میداد و در واقع اساس تشکیل بهائیت، جمعآوری اطلاعات بود.
بهائیان، ضیافتهای 19 روزهای دارند که هر 19 روز یک بار دور هم جمع میشوند و اطلاعات و حوادث اتفاق افتاده پیرامون خود را به طور دقیق و صریح گزارش میدهند. بنده این موضوع را در کتاب «بهائیان نظامی در حکومت پهلوی دوم» به طور مفصل شرح دادهام.
دو نفر از بهائیان در کودتای نقاب حضور داشتند که یکی از آنها ذبیحالله مومنی نام داشت و به طور کامل در جریان کودتا بود. آن دو نفر رانندههای اتوبوسهای ایران پیما بودند که در جریان کودتا مشارکت داشتند. آنان در ضیافتهای 19 روزه این موضوع را به تشکیلات بهائیت اعلام کرده بودند، اما بهائیان که طبق مرامنامه خود باید تابع حکومت مرکزی باشند، این موضوع را به اطلاع مقامات جمهوری اسلامی نرساندند.
بهائیان در مقابل ادعا میکنند که نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال اعدام این دو نفر به دلیل بهایی بودن بود، از این رو آنان را به بهانه مشارکت در کودتا اعدام کرد.
از اینان باید پرسید که اگر ایران به دنبال اعدام بهاییها بود، چرا سرتیپ عطاالله مقربی که بهایی بود، به این بهانه اعدام نشد و حتی به او اجازه خروج از کشور نیز داده شد. یا اینکه چرا سپهبد حسین رستگار نامدار که جنایتها و فسادهای بسیاری در دوره پهلوی انجام داده بود، اعدام نشد؟
آن دو راننده در جریان جزئیات کودتا بودند. خودشان هم به این موضوع اعتراف کردند. سرتیپ محققی، ناصر رکنی و چند نفر دیگر از کودتاچیان هم عنوان کردند که آنان از جزئیات کودتا اطلاع داشتند.
در نتیجه بهائیان نه تنها برخلاف مرامنامه خود هیچ همراهی با نظام جمهوری اسلامی ایران نکردند، بلکه با کودتاچیان نیز همکار بودند.
** حمایت مالی عربستان از کودتاچیان
تسنیم: پشتیبانی مالی کودتا از سوی چه دولتهایی انجام گرفت و آیا دولتهای عربی و عربستان سعودی نیز در این رابطه نقش داشتند؟
عسگری: از 22 بهمن 57 تاکنون هر توطئهای که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی و اجرا شده، عربستان سعودی در آن نقش داشته است. آمریکاییهای علیه ایران کمتر از جیب خودشان خرج میکنند. آنان بیشتر از گاوهای شیرده خود در منطقه بهره میجویند. اینکه امروز آمریکا به عربستان میگوید که اگر امنیت میخواهید، پول بدهید، حرف تازهای نیست. آمریکاییها آن زمان هم همین درخواست را از دولت سعودی و دولتهای عربی منطقه داشتند.
دولت عربستان سعودی نگران این بود که انقلاب اسلامی در کشورش نفوذ پیدا کند و آنان را درگیر و به سقوط بکشاند. از این رو حاضر بود، بخشی از مخارج توطئهها علیه انقلاب اسلامی مردم ایران را تهیه کند.
در ماجرای کودتای نقاب، عربستان از کودتاچیان حمایت مالی کرد. علاوه بر عربستان، عراق هم از کودتاچیان حمایت سیاسی، مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی کرد. اما نکته اساسی این است که این حمایتها براساس اراده آمریکاییها بود و طرح کلی کودتا در دست آمریکا بود.
تسنیم: رابطه کودتای نقاب با جنگ تحمیلی چیست؟ برخی مطرح میکنند که کودتا در هماهنگی با دولت بعث عراق انجام گرفت و اگر کودتا به نتیجه میرسید، ارتش عراق به ایران حمله نمیکرد؟
عسگری: سرهنگ بنیعامری در اعترافاتش عنوان کرده است که در فرانسه تصمیم گرفته شد ابتدا کودتا و سپس جنگ اجرا شود. در نتیجه موضوع جنگ، پیش از اجرای کودتا مطرح بود، اما کودتا در اولویت بود؛ چراکه هزینه کمتری داشت و منطقه کمتر درگیر حوادث میشد.
اما اقداماتی در جریان کودتا انجام گرفت که صدام را در تحمیل جنگ به ایران مصممتر کرد. واحدهای نظامی برای کودتا به گونهای انتخاب شده بود که اگر کودتا موفق نمیشد، قدرت ارتش ایران تضعیف شود. از این رو بزرگترین پایگاه نیروی هوایی ارتش یعنی پایگاه شهید نوژه، لشکر 92 زرهی که اولین یگان برخوردار از تانکهای چیفتن در منطقه بود، لشکرهای ویژه ارتش ایران یعنی لشکرهای 1 و 2 گارد و تیپ 23 نوهد برای اجرای کودتا انتخاب شدند.
لشکر 92 زرهی اهواز برای رسیدن به تهران انتخاب مناسبی نبود، چراکه نیروهای انقلابی در فرصت به وجود آمده مسیر آنان را مسدود میکردند. پس هدف چیز دیگری بود و آن تضعیف قدرت ارتش ایران بود. متاسفانه مسئولان وقت نیز برخورد مناسبی با لشکر 92 نکردند.
در مجلس شورای اسلامی پیشنهاد انحلال تیپ نوهد مطرح شد که با مخالفت شهید چمران وزیر وقت دفاع مواجه گشت. تیپ نوهد یکی از بهترین یگانهای ارتش در عملیات آزادسازی خرمشهر بود که پس از آن نیز در مدت حضور در غرب کشور، امنیتآفرین شد.
** هدف اصلی کودتا شهادت امام خمینی بود
تسنیم: کودتاچیان تا چه میزان به موفقیت اقدام خود مطمئن بودند؟
عسگری: واقعیت این است که کودتاچیان به خوبی میدانستند که اقدامشان ممکن نیست به نتیجه برسد. سرتیپ محققی در اعترافاتش این را به صراحت بیان کرده است.
هدف اصلی کودتا به شهادت رساندن امام خمینی (ره) بود. طبق طرح کودتا قرار بود چهار جنگنده منزل امام خمینی (ره) در جماران را بمباران کنند. هواپیمای اول قرار بود، دو فروند موشک ماوریک شلیک کند. موشک ماوریک دقیقترین موشکهایی هستند که درصد خطایشان تقریباً برابر با صفر است و برای هدف قرار دادن پل استفاده میشود.
هواپیمای دوم مأموریت داشت، بمب 750 پوندی در منطقه اطراف بیت امام خمینی (ره) پرتاب کند. این بمب میتوانست منطقهای را به شعاع یک کیلومتر با خاک یکسان کند. هواپیمای سوم نیز قرار بود چهار بمب خوشهای زماندار که هر بمب، 650 نارنجک تاخیری داشت، در آن منطقه پرتاب کند تا مسیر امدادرسانی مسدود شود. هواپیمای چهارم نیز مأموریت داشت بر فراز آسمان منطقه گشت بزند تا هر انسان زندهای را با مسلسل هدف قرار بدهد.
شهادت امام خمینی (ره)، هدف کودتای قطبزاده – شریعتمداری و عملیات نجات گروگانهای آمریکایی نیز بود. آمریکاییها به خوبی میدانستند که قوه عاقله نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره) است. از این رو به دنبال حذف امام بودند.
تسنیم: در پایان اگر نکتهای است، بفرمایید.
عسگری: نخست اینکه گفته میشود پس از کودتای نقاب، 60 خلبان اعدام شدند. در حالی که تنها 13 نفر اعدام شدند و در بین آنان افرادی همچون مهدیون، محققی و جلالی نیز بودند که سالها از فایل پروازی خارج شده بودند. آنان دوره خلبانی را گذرانده بودند، اما خلبان نبودند. ستوان ناصر رکنی نیز که اعدام شد، اصلاً خلبان نبود. او از سران کودتا و رابط بین بختیار با نظامیان بود اما، نام وی به عنوان خلبان برده میشود.
نکته دوم اینکه برخورد امام با کودتا بسیار جالب توجه است. سرهنگ جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی از سوی امام خمینی (ره) مأمور شد تا خبر کودتا را در صدا و سیما اعلام کند. این اقدام امام، ابراز پیام اعتماد به ارتشیان و نظامیها بود.
سومین نکته اینکه حقوق تمام خانوادههای معدوم یا زندانی کودتا، از دو ماه بعد از دستگیری آنها برقرار شد. ضمن آنکه تعدادی از خانوادههای کودتاچیان تا 38 سال پس از کودتا، کماکان در خانههای سازمانی ارتش ساکن بودند.
نکته چهارم اینکه برخلاف آن چیزی که همه میگویند مرکزیت کودتا در نیروی هوایی ارتش بود، مرکزیت کودتا در اداره دوم ارتش بود. سرهنگ بایاحمدی از بیرون کودتا را هدایت میکرد و در داخل ارتش این مسئولیت با سرهنگ امامقلی ساوه درودی بود.
نکته پنجم، اکثر کودتاچیان بعد از آزادی از زندان و تعداد قابل توجهی از خانوادههای معدومین به آمریکا پناهنده شدند.
و نکته پایانی این است که در سال 68 دیگر هیچ نظامی در ارتباط با کودتای نقاب در زندان نبود و تمامی آنان شامل عفو رهبری شدند؛ یعنی آن دسته از کودتاچیان هم که محکوم به حبس ابد شده بودند، آزاد شدند.
تسنیم: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، تشکر میکنیم.
انتهای پیام/