حالا که مجلس هم لایحه بودجه را رد کرده و تقریبا همه نمایندگان مخالف و حتی موافق از بلای ارز۴۲۰۰ تومانی جهانگیری و ویرانگری آن در اقتصاد گفتند و نالیدند و همگی دلیل تورم و گرانی را باز بودن سفره گشاده برای خودیها فرض و به صراحت اعلام کردند که تا پایان سال ۹۹ ارز ۴۲۰۰ تومانی برای گوشت و مرغ و روغن و نان و پنیر وجود داشته و سوال کردند که چرا مرغ کیلویی ۳۵ هزار تومان و روغن نایاب و تخممرغ کمیاب و مایحتاج عمومی گران شده است؟
خودتان بهتر میدانید که هر بلایی قرار بود سر ارز و سکه و طلا و مسکن بیاورید، با نحوه قیمتگذاری ارز جهانگیری بهاستناد مصاحبه آقای سیف، رئیس بانک مرکزی وقت آوردید. هر مقدار که نیاز ریالی بودجه بود، در این چند سال، ارز را بالا و پایین کردید و به هر قیمت که دلتان خواست فروختید. هر قدر که برادران و صبحانهخوران اتاقها نیاز داشتند، کمک کردید. ارز ارزان دادید. یک آدم سیاسی را که روز قبل سفیر میشود، روز بعد در بانک مرکزی گذاشتید که یا اولی غلط بوده یا دومی غلط است.
مسکن را تا جایی که میشد گران کردید که ساختمانهای در تملک دولت و بانکها را بفروشید و برجسازان ثروتمند را ثروتمندتر کنید. به بانکهای ورشکسته کمک کردید تا بدهیهایشان را از جیب مشتریان بپردازند و تراز مالیشان را با گرانفروشی ارز و املاکی که در اختیار داشتند مثبت کنند. با بستن دروازههای کشور و غیررقابتی کردن صنعت ورشکسته خودروسازی، اتومبیل بیکیفیت را با گرانترین نرخ و در نوبت به فروش رساندید. پنیر و هندوانه و گردو و شکر را هم از صبحانه مردم حذف کردید و نان و چای تلخ در کام ملت باقی گذاشتید. ارزش پول ملی را از صفر هم پایینتر بردید و بعد نمیدانم با چه رو و اعتماد بهنفسی در تریبون مجلس فریاد میزنید که ما ارزش پول ملی را تقلیل ندادهایم!
آیا وقت آن نشده که دست از سر پول ملی، گرانفروشی ارز، ایجاد بازارهای کاذب، فراهم کردن شرایط تورمی و حمایت از سرمایهداران اتاقهای بازرگانی که تا پشت در اتاق رئیسجمهوری هم نفوذ دارند، بردارید؟
تا کی باید مردم تاوان صبحانهخوری اعضای دولت را با سرمایهداران از خدا بیخبر که معلوم نیست سرمایه خود را از کجا آوردهاند، بپردازند؟
آیا وقت آن نشده که قوه قضاییه به موضوع «از کجا آوردهاید»، حداقل در ارتباط با مقامات دولتی که به آلاف و اولوف رسیدهاند، رسیدگی کند؟
آیا وقت آن نشده که انواع ارزهای جهانگیری و نیمایی و بازار آزاد یکسان شود؟
آیا وقت آن نیست که در لایحه بودجه ۵ نوع ارز را قیمتگذاری نکنید؟
آیا وقت آن نیست که حداقل به نظر رئیسجمهوری که ارز را ۱۵ هزار تومان اعلام کرد، احترام بگذارید؟
آیا وقت آن نیست که بانک مرکزی پای خود را از روی سیم ارز و سکه و طلا بردارد؟
آیا بهخاطر هزاران دانشآموز و دانشجو و مشاغل جدید، نباید ورود موبایل و کامپیوتر و لوازم جانبی را بهعنوان نیاز روزمره همان دستور (کار و تحصیل از راه دور) خودتان بدون دریافت عوارض گوناگون آزاد کنید؟
آیا نباید بهجای ماشینهای لوکس، رایانه و موبایل بهعنوان ابزار علم و دانش برای دانشآموزان و دانشجویان وارد بازار کنید؟
آیا قرار نبود از ورود هر جنسی که امکان تولید در کشور را دارد، جلوگیری و به واردات هر جنسی که امکان تولید ندارد، در گمرکات کمک شود؟
آیا دریافت ۶، ۷ میلیون تومان برای رجیستری کردن یک موبایل، کلاهبرداری مخابرات در روز روشن برای دریافت پول بیشتر نیست؟
تا کی مردم باید خسارت و تاوان ندانمکاری و عدم مدیریت، مسئولان را بپردازند؛ آن هم مردمی که هر روز لاغر و لاغرتر شدهاند.
باز هم برویم دعا کنیم؟
باز هم آدرس کاخ سفید را میدهید؟
باز هم اگر دستور بدهید ارز فورا ارزان میشود؟
باز هم رئیس کل منتخب شما میفرمایند کف خاصی برای نرخ ارز نداریم؟
باز هم میفرمایند حباب است؟
باز هم میفرمایند تخلیه روانی است؟
باز هم فرمایش میکنند...
تا کی باید کارگر و کارمند، بابت حقوق ماهانهای که میگیرد از دولت قدردانی کند؟
تا کی باید بابت فشارهای دولتی، خم به ابرو نیاوریم؟
تا کی باید گرانیهای ناشی از عدم حمایت از مصرفکننده را تحمل کرد؟
تا کی سازمانهای دولتی آب و برق و تلفن و گاز و بنزین و موبایل و بلیت قطار و هواپیما و هر آنچه که انحصاری است را به چند برابر نرخ به مردم عرضه کنند و منت هم بگذارند؟
تا کی هزینههای مردم را با خارج از کشور مقایسه میکنید؟
تا کی دستمزد مردم را با ریال پرداخت و هزینهها را دلاری دریافت میکنید؟
تا کی ارتقای فرهنگ، هنر، تئاتر، سینما، نقاشی، موزه، گالری، موسیقی، آموزش، دانشگاه، مدرسه، دارو، کتاب، روزنامه، مجله و هزارموضوع دیگر در اولویت دولت نیست؟
تا کی باید تحمل کرد؟
چند بار بگوییم اگر مسئولان تصمیمگیری بلد نیستند، تصمیم نگیرند.
چند بار بنویسیم که مسئولان اگرحرف زدن بلد نیستید، حرف نزدن را تمرین کنند.
چند بار بگوییم که یک بار مثل بقیه مردم به کوچه و بازار بروید و حرف مردم را بشنوید.
چند بار بنویسیم که خرید نکردن مسئولان از بازار میوه و ترهبار، نانوایی، میوهفروشی، قصابی و بقالی در برنامههای تلویزیونی ژست ندارد؛ خجالت دارد.
چند بار بگوییم که حفظ منافع ملی، روابط عمومی، ارتباط با رسانه و پاسخگویی مهمترین وظیفه یک مسئول و سیاستمدار است.
آقایان و خانمهای مسئول در دولت، به منافع ملی و پاسخگویی به ملت فکر کنید.