حوزه احزاب خبرگزاری فارس: سعید حجاریان که هر از چندگاهی با یادداشت یا مصاحبهای خبرساز می شود و اخیرا هم وارد پیامرسان توئیتر شده، اخیرا در صفحه شخصی خود نوشت: «دندانه کلید شدن، یعنی کلید از خودمان نبوده است. لازمه کلیدداری دولت و مسئولیتپذیری سیاسی لغو نظارت استصوابی و پایان سیاستورزی نیابتی است».
به طور شفاف، حجاریان در این دو جمله خود میخواهد بگوید ما در روی کار آمدن روحانی کارهای نبودهایم و ضعف های روحانی هم به ما مربوط نیست. اول اینکه این اظهارات حجاریان مواضع قبلی خود از سویی و مواضع دوستان اصلاح طلبش از سوی دیگر مغایرت دارد.
یک توئیت با دو مغایرت
حجاریان پیش از این در اردیبهشت ۹۶ در یادداشتی با تشویق مردم به رأی دادن مجدد به روحانی نوشته بود:
«آقای روحانی چهار سال پیش با یک کلید آمد و توانست قفل تحریمهای هستهای را با آن باز کند و برجام را رقم بزند. روحانی اینبار با یک دسته کلید آمده است. «یک دست کلید است به زیر بغل عشق، از بهر گشاییدن ابواب رسیده»، ایشان قول داده است که سایر تحریمها را نیز برطرف کند و موضوعاتی چون حصر و رکود و فساد را از میان بردارد به شرط آنکه مردم زیادی به وی رأی دهند.
فیالواقع دندانههای کلید روحانی مردمد و اگر آنان به صحنه نیایند، از روحانی کاری بر نخواهد آمد ولو با رأیی شکننده پیروز انتخابات شود؛ «مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو، دندانه شو»، من ۲۹ اردیبهشت به ادامه مسیر تدبیر و امید رأی میدهم».
علاوه بر این بارها همقطاران حجاریان تاکید کرده بودند که عملکرد روحانی از اصلاحطلبان جدا نیست و باید مسئولیت پذیر باشیم.
محمد سلامتی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیش از این گفته بود: «آقای روحانی با حمایت اصلاحطلبان وارد عرصه شد. این امر بدیهی است و عملکرد ایشان به نام اصلاحطلبان هم نوشته خواهد شد. اصلاحطلبان نمیتوانند از زیربار این امر شانه خالی کنند».
همچنین عماد خاتمی فرزند رئیس دولت اصلاحات هم پیش از این تاکید کرده بود که «اگر هر سیاستی در این ۴سال اتخاذ کنیم، بازهم عملکرد آقای روحانی به اسم اصلاح طلبان نوشته خواهد شد».
با این دو مغایرت بدیهی است که حجاریان نمیتواند افکار عمومی را به سمتی ببرد که در نتیجه اصلاح طلبان از ناکارآمدیهای دولت روحانی مبرا شوند.
اصلاح طلبان؛ درکشاکش تسویه حساب با دولت
با این حال مدتی است که غیر از شخص حجاریان، برخی دیگر از شخصیتهای اصلاحطلب هم عصبانیت توام با تلاش برای جدا کردن حساب خود از دولت را بروز دادهاند و در این مورد میتوان به پینگ پنگ بین صادق خرازی و محمود واعظی اشاره کرد.
26دیماه بود که دبیرکل حزب ندای ایرانیان در جمع اعضای حزب خود با تأکید بر اینکه «باید به خاطر رئیسجمهور اجارهای (حسن روحانی) توبه کنیم و بپذیریم که اشتباه کردیم»، گفت: «نتیجه اشتباه و غلط ما در تشخیص نادرست وضعیت امروز است که به وجود آمده و ما باید این اشتباه را بپذیریم».
همین اظهارات بلافاصله با واکنش واعظی مواجه شد و او در جواب خرازی تصریح کرد: «یکی از مسوولان ستاد انتخاباتی حسن روحانی در سال ۹۲ بودم، یادم میآید او در هیچ جای ستاد نقشی نداشت. نخست بیاید اثبات کند برای روی کار آمدن رییس جمهوری چه کار کرده که چنین اظهاراتی داشته است؛ ضمن اینکه محمدرضا عارف تا روز سه شنبه قبل از رایگیری نامزد جریان اصلاحات در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری بود».
البته پاسخ واعظی به عارف به این خاطر بود که او هم در جمع اعضای حزب نمدای ایرانیان گفته بود که «مطرح کردن کاندیدای اجاره ای توهین به جریان اصلاحات است چراکه ما نیروهای کارآمدی در جریان اصلاح طلب داریم».
پس از این اظهارات واعظی بود که خرازی تندتر از قبل در پاسخ به واعظی تصریح کرد: «واقعیت این است که اصلاحطلبان عامل اصلی پیروزی آقای روحانی بودند اما در اداره دولت و تصمیمگیریهای کلان آن نقشی نداشتند؛ کما اینکه وضعیت آقای جهانگیری با دستان بسته، محدود و منزوی در میان یک حلقه انحصارطلب، بهترین نماد وضعیت اصلاحطلبان در دولت محسوب میشود.
خرازی با ابراز تاسف از کارنامه دولت تدبیر و امید گفت که «ناامید کردن بیش از ٢٣ میلیون رأیدهنده به حسن روحانی و تضعیف سرمایه اجتماعی یک جریان سیاسی ریشهدار طی ۴ سال گذشته، کار بزرگی بود که آقای واعظی و حلقه محدود اطراف ایشان به خوبی موفق به انجام آن شدند و در این زمینه شرمنده پیشگاه تاریخ خواهند بود».
هرچند در افکار عمومی این دعوای اصلاحطلبان و اعتدالگرایان شبیه معمای مرغ و تخم مرغ شده، بدیهی است که اصلاحطلبان عین عصبانیت از قفل ناکارآمدی دولت و سرایت آن به جریان سیاسی خود، تلاش می کنند کورسویی امیدی را برای موفقیت در انتخابات 1400دنبال کنند.
«اجماعساز» آخرین امید اصلاح طلبان در انتخابات
مدتی است اصلاح طلبان به موازات رویکرد سلبی خود علیه دولت، از ساختار جدیدی برای انتخابات رونمایی کردهاند که فعلا نام مشخصی هم ندارد و همه آن را با عنوان «نهاد اجماعساز» میشناسند.
ورای برخی نکات ساختاری در این ساز و کار که مورد انتقاد اصلاح طلبان هم قرار گرفته،کارآمدی آن محل سوال است و خیلی از اصلاح طلبان به آن خرده گرفته اند.
14 بهمن 99 بود که جمعی از جوانان اصلاحطلب در نامه ای خطاب به سیدمحمد خاتمی دبیران کل 31 حزب اصلاحطلب عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و اعضای نهاد اجماعساز نسبت به سازوکار این نهاد اعتراض کردند و محوریت اعتراض آنان این بود که در ترکیب نهاد اجماعساز، نسلهای جدید اندک است.
این جوانان اصلاحطلب احزاب و نهاد اجماعساز اصلاحطلبان را دچار انواعی از اندکسالاری، ضعف سازماندهی و عدم شفافیت توصیف کرده و در ادامه نامه سرگشاده خود، استدلال کردهاند که ترکیبی که اکنون در نهاد اجماعساز شکل گرفته، همه طیفهای جریان اصلاحات را نمایندگی نمیکند.
محسن رهامی دیگر شخصت اصلاح طلب هم در نقد این نهاد گفته است: «در لیست اجماع ساز جز یکی دو نفر، افراد شاخص ملی نداریم و این افراد بیشتر از کسانی هستند که در جمع اصلاح طلبان حضور دارند و امثال خویینی ها نیز خیلی در شئون خود نمی بینند که در کنار این افراد بنشینند».
اصلاح طلبان موفق میشوند؟
هرچند اصلاح طلبان در محافل خود پیشاپیش به احتمال عدم توفیق خود در انتخابات 1400تاکید دارند، ولی با دو رویکرد سلبی و ایجابی درصدد یک نظم دهی تشکیلاتی به خود و ورود موثر به عرصه انتخابات هستند ولی به باور صاحبنظران و آنچه از فضای عمومی برمی آید، شخصیتی از میان اصلاحطلبان و یا شخصیت های نزدیک به دولت نمیتواند قطار اصلاح طلبان را به ایستگاه پاستور برساند و به همین دلیل نیز موفقیت نهاد اجماعساز آنها با هر میزان انسجام تشکیلاتی(که مورد انتقاد جدی اصلاح طلبان هم هست)، در هالهای از ابهام بزرگ قرار دارد.
انتهای پیام/