عصر ایران- چون دیروز سالگرد درگذشت بانو دکتر سیمین دانشور (18 اسفند 1390) بود و پس از انتشار آن نوشته خبر درگذشت دکتر حسن غفوریفرد هم رسید و مطلبی هم دربارۀ او نوشتم، مجال یادکرد زنده یاد ایرج افشار به بهانۀ سال گرد درگذشت این ایران پژوه سترگ فراهم نیامد اما امروز که دیدم دکتر میلاد عظیمی یکی از آخرین عکس های او را منتشر کرده که روی تخت بیمارستان هم در حال خواندن و پژوهش است دیگر دریغ بود که در «عکس با مکث» هم یاد نشود و نوشتۀ منتشر کنندۀ عکس از هر درنگ دیگر خواندنیتر است چون مشخصا دربارۀ عکس است(م.خ). میلاد عظیمی چنین نوشته است:
«این عکس فشردۀ مرام و منش ایرج افشار است؛ سربهزیرافکندن و کارِ خود کردن در همهحال؛ در خوشی و ناخوشی. افشار همۀ عمر کار خودش را کرد. خاموشانه و بیهیاهو. آهسته و پیوسته. بیچشمداشتی. فحش دادند کار خودش را کرد. هو کردند کار خودش را کرد. انقلاب شد کار خودش را کرد. جنگ شد حاضر نشد مهاجرت کند ماند و کار خودش را کرد. بالاجبار مجلۀ آینده تعطیل شد کار خودش را کرد. خاتمی آمد کار خودش را کرد. دیگری آمد کار خودش را کرد. وقتی همسرش در بستر مرگ بود کار خودش را کرد. وقتی پسرش پیش چشمش پرکشید کار خودش را کرد. دوستانش یکییکی رفتند کار خودش را کرد.
در بیمارستانی درآمریکا هم دارد کار خودش را میکند؛ «تازهها و پارههای ایرانشناسی» را آماده میکند. همین روزهای آخر، نامهای با خطّ لرزان برایم نوشت و گفت در حال «نهمرده نهزنده» است؛ در حال «نهمرده نهزنده» هم کار خودش را کرد.
چه آتشی در دلش افروخته شده بود که دمسردی روزگار سردش نمیکرد. الآن هم دارد کار خودش را میکند؛ شوق خدمت به فرهنگ ایران را به دل افسردۀ دوستدارانش میدمد...
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را....»