به گزارش اقتصادنیوز، در این یادداشت آمده است؛
(من کاری به اکثریت مردم ندارم). این جمله صریح و صادقانه مصطفی میرسلیم را باید قاب گرفت. باید اول با طلا نوشت و بعد قاب گرفت چرا که خلاصه و چکیده یک شکل از حکمرانی است. آن هم در قرن بیست و یکم. آن هم در نظامی که هنوز کلمه جمهوری را از شعارهایش حذف نکرده و بالاخره چیزی به نام انتخابات را هم از سپهر سیاسی خویش کنار نگذاشته.
در چنین اوضاعی مصطفی میرسلیم که یکی از آدمهای مهم یک حزب سیاسی در ایران است میگوید اینستاگرام باید قطع شود حتی اگر اکثریت مردم مخالف چنین کاری باشند. بابت چنین صراحت و صداقتی حقیقتاً باید ممنون او بود. این صراحت و صداقت قطعاً از پشت شعارهای مردمی پنهان شدن و رأی و نظر خود را بهعنوان رأی و نظر مردم اعلام کردن بهتر است. اگر همه آنها که در این ملکت کارهای هستند به صداقت و صراحت آقای میرسلیم میبودند باور بفرمایید امروز بسیاری از گرفتاریها در این مملکت وجود نداشت.
آقای میرسلیم در انتخابات هم حاضر نشد حتی برای به دست آوردن یک رأی چیزی خلاف عقیده خود بگوید. وعدههای بیخود و بیجهت نداد. از چیزی به نام رفع فیلترینگ و آزادی و برداشتن گشت ارشاد همسخن نگفت. حرفهایی زد که فکر نکنم خانواده ایشان هم ترغیب شده باشند به ایشان رأی بدهند؛ اما دروغ نگفت. لاف هم نزد. ادای سوپرمن و رابینهود را هم درنیاورد. خودش را هم طرفدار فرهنگ و هنر هم جا نزد. بنده خدا آن موقعی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود پز فرهنگی نداشت چه رسد به الان که در ظاهر و باطن ربطی به فرهنگ ندارد.
من بهشخصه چنین آدمی را تحت هیچ شرایطی دو دقیقه هم نمیتوانم تحمل کنم. اگر قرار باشد با کسی معاشرت کنم آن کسی را ترجیح میدهم که میتواند دروغ بگوید، وعده الکی بدهد و لافوگزاف هم بزند اما مثل مصطفی میرسلیم اینقدر نچسب و عبوس نباشد. باور کنید جدی میگویم؛ اما اگر اسلحه بگذارند پشت سرم که به میرسلیم رأی بدهم یا به آن آدم لافوگزاف، قطعاً به میرسلیم رأی میدهم. چرا که تکلیفم با او مشخص است و بعداً مغبون نخواهم شد که چه کلاه گشادی سرم رفته است. از اول میدانم به چه پدیدهای رأی دادهام و قرار است چه سرنوشتی پیدا کنم.
میرسلیم چیزی را به زبان آورده است که حرف دل بسیاری از حاکمان این سرزمین است منتهی هیچکدام آنها نه صداقت او را دارند و نه بهاندازه او بیتدبیرند.
میرسلیم درست میگوید. اکثریت مردم در سیاستگذاریهای کلان این سرزمین کارهای نیستند. مگر وقتی بودجه مینویسند رضایت مردم را در نظر میگیرند؟ مگر وقتی درباره سکه و مسکن و ارز و حقوحقوق کارگر و کارمند و سیاست داخلی و خارجی تصمیم میگیرند کاری به کار مردم دارند؟ آنها تشخیص میدهند چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است؟
آنها یعنی یک اقلیت مثل آقای میرسلیم که حتی قیافه و لباس پوشیدنشان هم ربطی به ما مردم ندارد. این اقلیت اگر فردا تشخیص بدهد فوتبال برای من و شما مضر است درِ همه استادیومها را میبندند و بهجای پخش مسابقات فوتبال برای من و شما مسابقات کبدی را به نمایش میگذارند. گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را. فعلاً که آش کشک خاله است و بخوری و نخوری فرقی نمیکند.