سرویس سیاست مشرق- پس از برگزاری نشست براندازی توسط سازمان سیا در دانشگاه جورج تاون، برخی از لیدرهای حاضر در این جلسه منشور تجزیه ایران را منتشر کردهاند.
این جزوه براندازی در ۱۷ بند تهیه شده است که حدود ۵ بند آن مربوط به درخواست از کشورهای خارجی برای دخالت در امور داخلی کشور است، از این درخواست از بیگانگان به عنوان «دخالت بشردوستانه» یاد شده است.
به نظر میرسد که عدم دستیابی به نتیجه از سوی عناصر گروهکی و اغتشاشگر، منجر به آن شده است که آنها تمرکز گفتمانی را از دست داده و هر دم حرف تازهای بزنند.
آنها در گام اول، بحث «ائتلاف» را به میان کشیدند. ماجرای ائتلاف از شب سال نوی میلادی آغاز شد که «رضا پهلوی»، «حامد اسماعیلیون»، «مسیح علینژاد»، «علی کریمی»، «گلشیفته فراهانی» و «نازنین بنیادی» با انتشار متن مشترکی از حساب کاربری خود در توئیتر، سعی کردند جلوهای از وحدت را به نمایش بگذارند.
اقدام مشترک این چهرهها خیلی زود مورد توجه رسانههای مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفت. «اینترنشنال»، «بیبیسی فارسی» و «صدای آمریکا» انتشار مشترک این چند خط پیام را به گونهای پوشش دادند که گویی در پی یک تحرک بیسابقه سیاسی، همه اختلافات برطرف شده است. در حقیقت تلاش این رسانهها بر این بود که این اقدام سطحی را نتیجهبخش جلوه دهند.
خیلی زود مشخص شد ائتلاف نصفه نیمه و مجازی چهرههای مخالف جمهوری اسلامی به نتیجه نرسیده است. تلاش «رضا پهلوی» برای به راه انداختن هیاهوی رسانهای تحت عنوان کمپین «من وکالت میدهم» مصداقی بود که خبر میداد، ائتلاف پیشین نه تنها به کاهش اختلافها منجر نشده، بلکه تفرقه میان جریانهای اپوزیسیون را گسترش داده است.
فیلم/ قرائت جزوه براندازی توسط دلقکهای سازمان سیا
کمپین «من وکالت میدهم» و حمایت شبکه «من و تو» از آن تکاپوی دیگری بود تا فرزند آخرین شاه ایران را در جایگاه هدایتگری بنشاند، اما این طرح نیز انشقاق میان گروههای مختلف برانداز از سلطنتطلبها گرفته تا منافقین و تجزیهطلبان را بیش از پیش آشکار کرد.
تقلای بعدی ضد انلاب در دانشگاه جورج تاون شکل گرفت، گرچه از ابتدای انتشار اخبار واضح بود که این نشست نیز نمایشی شبیه به کمپین «من وکالت میدهم» و «ائتلاف توئیتری» است اما کنار هم قرار گرفتن این هشت چهره فرصت دیگری شد برای آنکه وزن و اعتبار کسانی که داعیه دموکراسی را به دوش میکشند، سنجیده شود. چهرههایی از پرده سینما و زمین فوتبال و تبلیغ قهوه گرفته تا فعال جنبشهای ضدحجاب و مهرههای جدید گروهک تروریستی مجاهدین خلق و حتی سران تجزیهطلب و سلطنتطلب!
اما نشست جورج تاون نیز خیلی زود با بنبست روبرو شده و ضد انقلاب کردی اعلام کرد که خروجی این نشست نتوانسته خواستههای این گروهکها را تامین کند. عبدالله مهتدی پس از این نشست اعلام کرد که ممکن است گروهک تورریستی کومله به جای همکاری با لیدرهای سازمان سیا به سراغ گروهک منافقین رفته و با آنهها اعلام همکاری کند، پیش از حزب تروریستی دموکرات کردستان با سازمان منافقین پیمان همکاری بسته بود. مهتدی در نشست با لیدرهای اغتشتشات از آنها خواسته بود جدایی کردستان ایران از حکومت مرکزی را تائید کنند!
این درخواست در ابتدا با مخالفت رضا ربع پهلوی رویرو میشود؛ اما احتمال انشقاق دوباره میان دلقکهای سازمان سیا باعث شد تا این خواسته مورد پذیرش اعضا قرار بگیرد!
فشار گروهکهای تجزیهطلب کردی باعث شده است تا ضد انقلاب آخرین برگ خود را نیز رو کرده و در جزوهای جدید با نام منشور مهسا مواردی را مطرح کرده است که در آن حق خودمختاری و سپس تجزیه ایران به رسمیت شناخته شده است! شنیده شده است سطح این امتیازات به تجزیهطلبان فراتر از خواستههای گروهک تروریستی کومله بوده است.
داشتن حق تجزیه ایران از سوی گروهکها باعث ایجاد انشقاق شدید میان تجزیهطلبان و ملیگرایان سکولار با لیدرهای سازمان سیا شده است. رضا پهلوی بازمانده سلسلهای نصفه نیمه که هیچ سابقه سیاسی در کارنامه خود ندارد به دلیل ماندن در لیست سازمان سیا تن به یک معامله سیاسی عجیب داده و زیر بار این خفت بزرگ رفته است.
فیلم/ اعتراض سلطنتطلبان به رضا ربع پهلوی بابت امضای طرح تجزیه ایران
انتشار این جزوه از سوی عناصر سازمان سیا حاکی از آن است که این لیدرهای اغتشاشات فاقد ارزش و اعتبار لازم برای رهبری یا حتی سخنگویی جمعی از مردم و یا الیتهای سیاسی و نخبگانی داخل ایران هستند. همانطور که تاکنون از پیشبرد اهدافشان در این مسیر عاجز ماندهاند. نکته قابل توجه دیگر در این منشور، اعتراف چهره بازمانده از خاندان مخلوع بر «حمایت بیگانگان از براندازی» بود. رضا پهلوی اذعان میکند که این جمع روی کمک کشورهای غربی برای براندازی حساب ویژهای باز کرده است. چنین گفتمانی نشان از ادامه وابستگی نسل این سلسله فراری به بیگانه دارد، به طوری که حتی برای تغییرات سیاسی که ادعا میکنند مردم خواهان آن هستند، به کمک دشمنان دیرینه ایران متوسل میشوند.
وابستگی پهلوی و چهرههای اپوزیسیون بر حمایت اجنبیها حاکی از آن است که خودشان به خوبی میدانند پایگاه مردمی لازم برای حصول حداقل توفیقات لازم را ندارند، بنابراین برای تحقق اهدافی که سالها از آن باز ماندهاند از همین حالا در شرایطی که در اوج خودنمایی به سر میبرند به سراغ غرب رفته و احیا، بقا و موفقیت خود را از آنها طلب میکنند.
جزوه براندازی با تِم تجزیهطلبی نشان داد که اگرچه در شعار اهداف مترقی از جمله «آزادی»، «دموکراسی» و «توجه به جایگاه زنان» را دنبال میکند، اما اعضای آن در این مدت و در مواضع آشکار و رسمی خود اثبات کردند که اهداف خود را بر راههای غیرمترقی مانند جنگ، تحریم، انزوا و اعتراضات خشونت ناپرهیز پایهریزی کردهاند.